مشارکت، امنیت، سلامت و رقابت از جمله چهار راهبرد مقام معظم رهبری در فرایند و برگزاری انتخابات است موضوعی که هم از نگاه انتخاب کنندگان و هم از نگاه انتخاب شوندگان نباید مورد غفلت قرار گیرد و تماماً باید با جدیت زمینه مشارکت و حضور حداکثری، رقابت سالم و با امنیت کامل را فراهم کنند.
در این زمینه با قاسم جعفری، معاون امور نظارت و هماهنگی معاونت پارلمانی ریاست جمهوری، گفتوگو کردیم. متن کامل گفتوگو در ذیل آمده است؛
ایکنا ـ ایجاد فضای رقابتی سالم که رقبا و جریانهای سیاسی، یکدیگر را به رسمیت شناخته و خود را رقیب و نه دشمن همدیگر تصور کنند، تا چه اندازه در افزایش میل مردم به مشارکت اثرگذار است؟
راهبردهای انتخاباتی را در این انتخابات، خیلی زودهنگام و بهجا رهبر انقلاب تبیین کردند؛ «مشارکت، رقابت، سلامت و امنیت». معنای آن نیز خیلی روشن است. هنگامی صحبت از مشارکت میشود دو بخش میزان مشارکت نامزدهای انتخاباتی و میزان مشارکت رأی دهندگان مطرح میشود.
در مرحله پیشثبتنام که طبق قانون جدید در دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی لحاظ شد، چیزی حدود 48 هزار نفر در مرحله پیش ثبتنام، نام نویسی کردند. در فرایند احراز صلاحیت، طبیعتا عدهای شاخصها و اسناد مثبته را نداشتهاند اما آنچه که در این مرحله تأیید شده است؛ حدود 13 هزار نفر بوده است که این تعداد نسبت به انتخابات دوره گذشته، دو برابر شده است یعنی دو برابر به میدان رقابت آمدهاند. در این شرایط متفاوت و با وجود انتظارات متفاوت مردم از نمایندگان و مجلس شورای اسلامی، حضور نامزدهای انتخاباتی فارغ از هر فکر و اندیشه که خود را به رأی مردم عرضه کردهاند، قابل تحسین است.
اما بخشی از مشارکتکنندگان، رأی دهندگان هستند. همانطور که داوطلبان و نامزدها خود را به مردم عرضه میکنند، رأیدهندگان نیز وظایفی دارند که اینجا مسئلهای به عنوان ساختار حقوقی شکل داده شده است که آیا رأی دادن، حق است یا تکلیف؟ یا ماهیت و هویت حقوقی متفاوتی دارد؟
ایکنا ـ درباره مشارکت حداکثری به عنوان حق یا تکلیف شرعی، بگویید.
در قانون واژهای «حق وظیفه» و یا برخی از موارد و موضوعات هستند که حق و تکلیف را هر دو باهم دارند، مثل حق حضانت و سرپرستی فرزند برای پدر و مادر که حق است و کسی نمیتواند آنها را از این حق محروم کند اما اگر پدر و مادری بگویند این سرپرستی را نمیپذیریم، قانون اجبار میکند که نمیتوانید این حق را نپذیرید یعنی هم حق است و هم تکلیف.
در بحث انتخابات نیز پر واضح است رأی دادن هم حق است؛ یعنی تمام شهروندان میتوانند برای تعیین سرنوشت خود در آن حضور پیدا کنند و از طرف دیگر تکلیف نیز هست یعنی نمیشود فردی بگوید من نسبت به سرنوشت ممکلتم بیخیال هستم که این معنا ندارد؟!
اما درباره اینکه رقابت چطور شکل میگیرد، باید گفت رقابت ناشی از عرضه انتخابشوندگان (که خود را عرضه میکنند) و انتخابکنندگان است. یعنی رقابت حسنهای که براساس فرهنگ قرآنی و دینی؛ «يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ» و «وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ».
قرآن خطاب به مؤمنان میگوید باید جاهایی از یکدیگر سرعت بگیرید پس رقابت نیز از همین جا نتیجه میگیرد. در عرف هم گفته میشود؛ رقابت باید مثبت و ایجابی باشد یعنی هرکه بیاید خودش را عرضه کند و بگوید من اگر به میدان بیایم بر اساس وظایفی که قانون تعیین کرده است، این کارها را در مجلس میتوانم انجام دهم و لازم نیست در نفی دیگران بکوشد یعنی این چنین فردی هم موجودیت دیگران و هم حرمت دیگران را به رسمیت شناخته و هم تدین خودش را ثابت و هم خود را عرضه کرده است و مردم میتوانند بهترین را انتخاب کنند و طبیعتا آنکه مردم انتخاب کنند، همه از آن تمکین خواهند کرد.
لذا در آن فرایند و راهبردهایی که بیان شد، رقابت معنای واقعی خود را پیدا میکند و مردم نیز با بصیرت، معرفت، کنکاش و تحقیق خود میتوانند ببینند کدام یک از این افراد و گروهها (چنانکه احزاب نیز میتوانند مستقلا وارد میدان شوند و لیست ارائه دهند) واقعی حرف میزنند و اولویتهایشان چه مواردی است و براساس آن دادهها ، افرادی که فکر میکنند بهتر است را انتخاب کنند.
چنانکه به فرموده رهبر معظم انقلاب اگر امروز در عرصههای مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به میدان نیامدیم و به درستی انتخاب نکردهایم، اگر بخواهیم فردا انتقاد کنیم، آن هنگام انصافاً حرف بیحسابی زدهایم. چون میتوانستیم با حضور در عرصههای مختلف، فردی یا افرادی را انتخاب کنیم که براساس اولویتهای ما کار را پیش ببرد، حال که وارد میدان نشدهاید، نقد کردن، بازی کردن در خلأ است.
معتقدم براساس احساس مسئولیت به عنوان یک مسلمان، شهروند مسئول و فردی که دلش برای مملکت و آینده کشور و فرزندانش میتپد و شکوفایی و توسعه مردم را انتظار دارد؛ جدی پای صندوقهای رأی بیایید و عملگرا باشید و با ابتکار، پای کار بیایید تا شاهد تشکیل مجلس قوی و توانمند باشیم که هم در وظیفه تقنین، هم نظارت و هم در بخش ارتباط با مردم (که وظایف اساسی نمایندگان مجلس است)، گامهای روشنتر، بنیانیتر، مستحکمتر و اثرگذارتری را بردارد.
ایکنا ـ با توجه به اینکه قریب به 30 روز به انتخابات مانده است، کدام یک از مؤلفهها نقش مهمتری در ایجاد یک فضای مشارکتی، دارد؟
ما امروز یک مسئله داریم که هر کسی باید قوه فاکره خود را فعال کند. یعنی درباره خودش، پیرامون، شهرش و کشورش تأمل کند. البته گروهی از فرهیختگان هستند که وظیفه دارند در تبیین شبهاتی میتوانند، نقش آفرین باشند شبهاتی چون مگر حضور ما در انتخابات چه فایدهای دارد؟ و یا شبهاتی درباره بحث معیشت مطرح میکنند که طی این سالها چه اتفاقاتی افتاده است؟
فکر میکنم یک انسان فکور سعی میکند اینها را از یکدیگر جدا کند. تبیینگران نیز باید این موضوعات را به صورت جزئی و روشن تبیین کنند. هنگامی که میگوییم بیایید در انتخابات شرکت کنید یک شهروند اولا باید بداند امید داشته باشد، دوماً خودمان باید بیاییم و بسازیم و وارد شویم، نشستن در کناری و دست بر دست گذاشتن، فایدهای ندارد.
وظیفه نخبگان و فرهیختگان خیلی حساس است و باید به این مسئله توجه جدی داشته باشد به ویژه اینکه با نسل جوانان و نوجوان ارتباط برقرار کنند. رسانهها، خبرنگاران و خبرگزاریها و بخشهای هنری میتوانند در تبیین و بیان خواستههای مردم و روشنگری مردم اثرگذار باشند، تا مردم بپذیرند.
نکته دیگر این است که مردم توجه کنند، دشمن ما چه میخواهد؟ چرا امسال، دشمن از همیشه بیشتر به تحریم انتخابات و نیامدند به عرصه، تأکید میکند؟ مگر آنها خیرخواه ما هستند؟ در این سالها ثابت شده است آنها خیرخواه ما نبودهاند.
دشمن حتی اگر با ظاهر زیبا این موضوع را به ما بگوید، پشت آن چیزی نهفته است، این را مطمئن باشید. امروز ما باید خودمان با درک مقابل، همافزایی و به کارگیری انرژی در مسیر اثرگذار به جای خنثی سازی، بازار انتخابات را گرم کنیم. البته یکی از آفات نیز همین است که موجب مشارکت کم شود؛ تخریب و ساخت شایعات است.
دشمن معمولا سعی میکند دستاوردهای نظام اسلامی را تا جایی که میتواند، انکار کند و یا بسیار کوچکنمایی و نقاط قوت را تضعیف کرده و تقلیل دهد و از سوی دیگر میخواهد ضعفهای ما را با ضریب چند در هزار بالا ببرد؛ روزی میگویند موشک را برای چه میخواهید؟ زمانی دیگر میگویند ماهواره برای میخواهید؟ بار دیگر میگوید انرژی هستهای را چرا میخواهید؟ حال آنکه عناصر قدرت را ـ که در مقابل دشمن میشود ایستاد ـ همین چیزها تشکیل میدهد.
بناراین اگر عزت ملی را میخواهیم، باید خودمان به عرصه بیاییم و سرنوشت خود را به دست بگیریم و تعیین کنیم. ورود ما حتما اثرگذار است.
متأسفانه برخی افراد متوجه نیستند و حرفهای دشمن را تکرار میکنند و حس ناامیدی و یأس را به مردم منتقل میکنند.
زمانی که مشارکت پایین بیاید زمانی است که دشمن دست درازتر خواهد شد و توطئههایش را امیدوارنهتر انجام میدهد و اگر به دنبال سعادت ملت، نسلهای آینده و آبادانی هستیم اتفاقا باید امروز حساسیت نشاند هیم.
ایکنا ـ آیا هنوز احزاب سیاسی دارای مرجعیت اجتماعی برای تشویق و ترغیب مردم به حضور در انتخابات هستند؟
کار جمعی در اسلام تأکید شده است، «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» حتی اگر دعوت به خیر میکنید، گروهی باشید و امت باشید نه اینکه یک نفر باشید. قرآن تأکیدش بر این است تا کار گروهی انجام شود و «وَ تُوبُوا إِلَی اللّهِ جَمیعًا» و «تَعاوَنُوا عَلَی البِرِّ و التَّقوی» چرا که اثر کار جمعی از کار فردی بسیار بیشتر است.
کار جمعی در نظر دین و در قاموس معارف دینی، بسیار مورد تأکید و با ارزشتر است. یکی از مصداقها و عملهای کار جمعی، فعالیت سیاسی است. کار سیاسی از نظر اسلام یعنی تلاش برای گرفتن جایگاه برای خدمت به مردم و نه رسیدن به صندلی و بار خود را بستن؛این همان سیاست دنیازدهای است که آخرت را فراموش کرده است.
رسیدن به جایگاه، ارزشمند است به شرط اینکه آن جایگاه در مسیر درست، خدمت و خوبیها و معروفها قرار گیرد. لذا اگر احزاب در این مسیر کار کنند، بسیار ارزشمند و مورد تأیید جامعه است. البته توجه داشته باشید ما صفر و صدی که نمیتوانیم برخورد کنیم اما باید بدانیم احزاب ما بنیانی و اصولی ایجاد نشدهاند و ادامه پیدا نکردهاند. خیلی از احزاب قدرتساخته بودهاند که با افول آن قدرت و دولت، دچار افول شدهاند والا اگر احزابی پا بگیرند که ریشه در مردم دارند، آن هنگام همیشه باقی هستند و اثرگذار هستند و در تربیت نیرو برای نسلهای آینده تلاش میکنند و مردم آنها را رصد میکنند و میبینند اگر فردی به جایگاه نمایندگی میرسد، مردم متوجه رشد آن میشوند و میگویند پله پله به آن جایگاه رسیده است، نه اینکه فرد یکباره به آن جایگاه رسیده باشد و فردی نو کیسه باشد.
نمیتوان گفت اثر ایدهآلی که از احزاب و تشکلها انتظار است، اکنون در کشور وجود دارد، خیر اینگونه نیست و اگر بگوییم بیاثر هم هستند، خیر اینگونه نیستند بلکه در کنار آنها نیز شخصیتهای فرهنگی و برخی از تشکلهای تخصصی و بخشی از افرادی که گروههای مرجع هستند چون روحانیون، اساتید دانشگاه، فضلا و بخشی از فرهنگیان، ورزشکاران، قاریان قرآن، مداحان و ... میتوانند در بخش بسیاری اثرگذار باشند، چنانکه در تربیت نیرو نیز میتوانند مؤثر باشند.
بنابراین صفر و صدی نمیتوان در این باره گفت اما اینکه بگوییم هیچ اثری هم ندارند، نه اینطور نیست امیدواریم گروهها و احزابها خیلی اصولیتر و شاخصتر کارهایی را انجام دهند تا ضریب اثرگذاری آنها بالاتر باشد.
گفتوگو از سمیرا انصاری
انتهای پیام