راهی که انتخاب کردم، راه حسین(ع) بود
کد خبر: 4189351
تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۱
شنبه‌ها با شهدا/ 30

راهی که انتخاب کردم، راه حسین(ع) بود

در وصیت‌نامه شهید خلیل طهماسبی آمده است: اعلام می‌کنم این راهی که من انتخاب کردم و به آن راه رفتم راه حسین(ع) بود و نه چیز دیگر و من فدای علی‌اصغر(ع) شدم، اما آنان که می‌خواهند تربیت فرزندانم را به عهده بگیرند باید به آن‌ها بگویند که پدرشان در چه و در کجا و برای چه کشته شد و می‌خواهم آن‌ها راهم را ادامه دهند و چنان باشند که باعث افتخار اسلام باشند.

شهید خلیل طهماسبیبه گزارش ایکنا از همدان، به نقل از نوید شاهد همدان، شهید خلیل طهماسبی ششم شهریور ۱۳۳۷ در روستای کهارد از توابع شهرستان رزن متولد شد. پدرش محمدتقی و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند، کشاورز بود. سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. به‌عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و 20 شهریور ۱۳۶۵ با سمت فرمانده گروهان در جزیره مجنون به شهادت رسید. در وصیت‌نامه این شهید آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‏ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی ‏جَمِیعِ الْأَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِین‏ سَیمَا خَاتَمِهِم وَ أَفَضَلِهِم مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم وَ أَهْلِ بَیتِهِ الأطْیبِینَ الأَنْجَبین ‏سَیمَا بَقِیةَ اللَّه فِی الْعالَمِین بِهِمْ نَتَوَلَّی‏ وَ مِنْ أَعْدَائِهِم‏ نَتَبَرَّأ إِلَی اللَّه». اما بعد قال الحکیم فی قرآن الکریم؛ «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ.» (سوره بقره/ آیات ۱۵۵-۱۵۶)

اینجانب خلیل طهماسبی فرزند محمدتقی دارنده شماره شناسنامه ۱۳۰۵ محل تولد، روستای کهارد از بخش رزن با ایمانی راسخ به شهادت لا اله الا الله و محمد رسول‌الله و علی ولی‌الله و امام خمینی نایب بقیه‌الله و اعتقاد کامل به پنج اصل دین مقدس اسلام و اینکه اعتقاد به ولایت فقیه یکی از شرایط کامل شدن دین یک مسلمان اثنی عشر است و جمهوری اسلامی قبلا به رهبری، ولی فقیه زمان امام خمینی ادامه‌دهنده راه مقدس انبیا و اولیای الهی است و تخطی از دستورات جمهوری اسلامی تمرد از دستورات دین مقدس اسلام است و مخالفین این حکومت «سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» و خدمتگزاران آن کسانی هستند که خداوند در حقشان فرموده «فَادْخُلِی فِی عِبٰادِی وَ اُدْخُلِی جَنَّتِی» هستند.

وصیت‌نامه‌ام را در قلب دشمن در میان نیزار‌های هورالهویزه با عقلی کامل و جسمی سالم چنین آغاز می‌کنم. خدا را شکر در راه حسینم، گرچه چیزی برای گفتن ندارم و من کوچک‌تر از آنم که چیزی بر زبان بیاورم یا بنویسم. اما بر حسب وظیفه هر انسان مسلمان که باید وصیت کند چند مطلبی را متذکر می‌شوم. اول همان‌طور که در بالا اشاره کردم این راهی که بنده انتخاب کرده‌ام راه انبیای الهی است، راه امام خمینی است. من خدا را شکر می‌کنم که مرا در خانه‌ای به دنیا آورد که همه اعضا از اول معتقد به ولایت علی(ع) و اولاد طاهرینش بوده و هستند و باز خدا را شکر می‌کنم که من فرزند خانواده‌ای هستم که از معتقدان به ولایت و رهبری امام خمینی و از خدمتگزاران جمهوری اسلامی می‌باشند. من از چنین پدر و مادری خیلی تشکر دارم که از همان اول مرا به راه حسین(ع) آشنا کردند و باعث شدند که بنده چنین راهی را انتخاب کنم. خدایا این‌ها را از مقربان درگاهت قرار بده.

اما پدر جان بنده از تو تقاضا دارم با قامتی استوار همچون حسینیان زمان در مرگ من صبور و شکیبا باشی و همان‌طور مادر عزیزم تو باید به زندگی زینب گونه‌ات ادامه دهی. چون شما هر صبح و شام کارتان خواندن زیارت عاشورا است و حتما معنای «یا لَیْتَنی کُنْتُ مَعَکُمْ» را فهمیده‌ای و یا در آنجا که می‌فرماید خدایا لعنت کن بر کسانی که حسین(ع) را شهید کردند و چه آنان که اسب زین کردند و یا آنان که آن‌ها را مشایعت کردند و آن‌هایی که ندای هل ناصر من ینصرنی امام حسین(ع) را شنیدند و بی‌تفاوت گذشتند و به یاری‌اش نشتافتند و من هم ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان خمینی کبیر را شنیدم و بر خود واجب دانستم که این بزرگوار را یاری کنم.

اصلا ناراحتی برای چه؟ مگر ما معتقد به «انا لله و انا الیه راجعون» نیستیم در این صورت برای مرگ ناراحتی معنی ندارد آن هم چنین مرگ با افتخاری. عمده رضایت خداست و این برای یک مؤمن از فرزند مال پدر و مادر و از همه چیز بهتر است، اما به شما‌ ای برادران و خواهران تنی و دینی گوش کنید بگویم و آن‌هایی که می‌خواهید بر من گریه کنید اول فکر کنید ببینید برای چه گریه می‌کنید اگر به خاطر اینکه من از پیش شما رفتم و یا اینکه به حال بچه‌هایم یا به حال پدر و مادرم گریه می‌کنید که این خود شرک است و اگر چنین باشد بنده راضی نیستم، اما اگر به خاطر اینکه من شهید شده‌ام گریه می‌کنید شرط دارد و شرطش این است که باید اشک چشمتان روغن سلاح شهید باشد یعنی راه شهید را ادامه دهید اگر چنین نباشد اشک چشم مقداری آب شور است که از بدنتان خارج شد بر هیچ کس منت نگذارید و بنشینید در خانه‌تان.

یک مؤمن باید «سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ» گریه بر شهید آن وقت خوب است که انسان را منقلب کند و در دلش آتش بیفروزد و به صراط مستقیم هدایت کند اگر چنین نباشد هیچ است و باز اعلام می‌کنم این راهی که من انتخاب کردم و به آن راه رفتم راه حسین(ع) بود و نه چیز دیگر و من فدای علی‌اصغر(ع) شدم، اما آنان که می‌خواهند تربیت فرزندانم را به عهده بگیرند باید به آن‌ها بگویند که پدرشان در چه و در کجا و برای چه کشته شد و می‌خواهم آن‌ها راهم را ادامه دهند و چنان باشند که باعث افتخار اسلام باشند.

اما سخنی هم با تو‌ ای همسرم دارم گرچه تا به حال نتوانستم همسر خوبی برایت باشم که باید بنده را ببخشی، اما این قول را برایت می‌دهم اگر خدا عملم را قبول فرماید و تو هم راهم را ادامه دهی در قیامت شفاعتت کنم. تو وظیفه‌ات این است که دستورات دین مقدس اسلام را که من هم برای پاسداری از آن فدا شدم کاملا عمل کنی و فرزندانت را مثل شیرزنان اسلام تربیت کنی و روانه دفاع از آرمان مقدس اسلام کنی و مانند زینب(س) باشی. اگر چنین باشی من هم به عهدم وفا می‌کنم ناراحت نباش که من از پیش تو رفتم تو خدا را داری به هر حال دیر یا زود انسان باید برود از کجا معلوم اگر پیش شما بودم مرگ مرا در نمی‌یافت؟ دیگر بیش از این عرضی ندارم وعده‌گاه ما در آن دنیا.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا، از دعا فراموشم نکنید «اللّهُمَّ اجعَل مَحیایَ مَحیا محمد و آل محمد(علیهم السلام) و مَماتی مَماتَ محمد و آل محمد (علیهم السلام)

خلیل طهماسبی، 2 بهمن‌ماه 1364»

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha