دوره مجازی آموزش سبک زندگی و تفسیر قرآن کریم، به همت حجتالاسلام والمسلمین عبدالامیر سلطانی به بیان نکات تفسیری و سبک زندگی آیات قرآن به ترتیب صفحات قرآن میپردازد. آنچه در ادامه میخوانید نکات سبک زندگی و تفسیری صفحه سی و نهم قرآن کریم است:
حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ (بقره، 238) فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُكْباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَما عَلَّمَكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ (بقره، 239)
تفسير: اهميت نماز ظهر
از آنجا كه نماز مؤثرترين رابطه انسان با خدا است، و در صورتى كه با شرایط صحيح انجام گيرد دل را لبريز از عشق و محبت خدا مىكند و در پرتو آن انسان بهتر مىتواند خود را از آلودگى به گناه پاك سازد، در آيات قرآن تاكيد فراوانى روى آن شده، از جمله در نخستين آيه فوق مىفرمايد: «در انجام همه نمازها مخصوصا نماز وسطى، مداومت كنيد و در حفظ آن كوشا باشيد» (حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى).
«و با خضوع و خشوع و توجه كامل، براى خدا بپاخيزيد» (وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ).
مبادا گرما و سرما و گرفتاریهاى دنيا و پرداختن به مال و همسر و فرزند شما را از اين امر مهم باز دارد.
منظور از «صلوة وسطى» (نماز ميانه) چيست؟ با قرائن مختلفى كه در دست است روشن است كه منظور همان نماز ظهر است، زيرا علاوه بر اينكه نماز ظهر در وسط روز انجام مىشود، روايات متعددى كه از معصومين(ع) نقل شده بر آن تاكيد دارند.
در حديثى از امام صادق(ع) مىخوانيم كه در تفسير جمله «وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ» فرمود: منظور اين است كه نماز را با خضوع و توجه به خداوند به جا آوريد.
در آيه بعد تاكيد مىكند كه در سختترين شرایط حتى در صحنه جنگ نبايد نماز فراموش شود منتها در چنين وضعى، بسيارى از شرایط نماز همچون رو به قبله بودن و انجام ركوع و سجود به طور متعارف، ساقط مىشود، لذا مىفرمايد: «و اگر (به خاطر جنگ يا خطر ديگرى) بترسيد بايد (نماز را) در حال پياده يا سواره انجام دهيد» و ركوع و سجود را با ايماء و اشاره به جا آوريد (فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالًا أَوْ رُكْباناً).
«اما هنگامى كه امنيت خود را باز يافتيد، خدا را ياد كنيد، آن چنان كه به شما، چيزهايى را تعليم داد كه نمىدانستيد» و نماز را در اين حال به صورت معمولى و با تمام آداب و شرایط انجام دهيد: (فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَما عَلَّمَكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ).
روشن است شكرانه اين تعليم الهى كه طرز نماز خواندن در حالت امن و خوف را به انسانها آموخته، همان عمل كردن بر طبق آن است.
در حديثى از امير مؤمنان على(ع) نقل شده كه در بعضى از جنگها دستور داد تا نماز را به هنگام جنگ با تسبيح و تكبير و لا اله الا اللَّه به جا آورند و نيز در حديث ديگرى مىخوانيم كه« انّ النبى (ص) صلى يوم الاحزاب ايماء»: پيامبر (ص) در جنگ احزاب با اشاره نماز خواند.
اين نماز همان نماز خوف است كه فقها در كتابهاى فقهى به طور مشروح، درباره آن بحث كردهاند، بنابراين آيه فوق تاكيد بر اين معنى دارد كه محافظت بر نمازها، تنها در حال امنيت نيست، بلكه در همه حال بايد نماز را به جا آورد تا پيوند بندگان با آفريدگار جهان، هميشه بر قرار باشد و به يقين از اين طريق نقطه اتكا و اميدى براى انسان به وجود مىآيد، و او را در غلبه بر مشكلات، پيروز خواهد ساخت.(1)
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (بقره، 245)
سبک زندگی قرآنی: انفاق با اخلاص، قرض شايسته بندگان به خدا
در شان نزول آيه نقل كردهاند كه: روزى پيامبر اكرم(ص) فرمودند: هر كس صدقهاى بدهد دو برابر آن در بهشت خواهد داشت، ابو الدحداح انصارى عرض كرد: اى رسول خدا من دو باغ دارم اگر يكى از آنها را به عنوان صدقه بدهم دو برابر آن را در بهشت خواهم داشت، فرمودند: آرى، عرض كرد: ام الدحداح نيز با من خواهد بود؟ فرمودند: آرى، عرض كرد: فرزندان نيز با من هستند؟ فرمودند: آرى. سپس او باغى را كه بهتر بود، به عنوان صدقه به پيامبر(ص) داد، آيه فوق نازل شد، و صدقه او را دو هزار هزار برابر براى او كرد و اين است معنى «أَضْعافاً كَثِيرَةً».
ابو الدحداح بازگشت و همسرش ام الدحداح و فرزندان را در آن باغى ديد كه صدقه قرار داده بود به در باغ ايستاد و نخواست وارد آن شود، و همسرش را صدا زد و گفت: من اين باغ را صدقه قرار دادهام و دو برابرش را در بهشت خريدارى كردهام و تو و فرزندان نيز با من خواهيد بود، همسرش گفت مبارك است آنچه را فروخته و آنچه را خريدهاى، پس همگى از باغ خارج شدند و آن را به پيامبر(ص) تسليم كرد، پيامبر(ص) فرمودند: چه بسيار نخلهايى در بهشت كه شاخههايش براى ابى الدحداح آويزان شده است.(2)
در چندين آيه از قرآن مجيد (و از جمله آيه بالا) در مورد انفاق در راه خدا تعبير به قرض و وام دادن به پروردگار آمده است، و اين نهايت لطف خداوند نسبت به بندگان را از يك سو و كمال اهميت مساله انفاق را از سوى ديگر مىرساند، با اينكه مالك حقيقى سراسر هستى او است، و انسانها تنها به عنوان نمايندگى خداوند، در بخش كوچكى از آن، تصرف مىكنند چنان كه در آيه 7 سوره حديد مىخوانيم: «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ»: ايمان به خدا و رسولش بياوريد و از آنچه خداوند شما را در آن نماينده خود ساخته، انفاق كنيد، ولى با اين حال بر مىگردد و از بنده خود استقراض مىكند، آن هم استقراضى با چنين سود بسيار فراوان. در نهج البلاغه آمده است كه مىفرمايد:
«و استقرضكم و له خزائن السموات و الارض و هو الغنى الحميد و انما اراد ان يبلوكم ايكم احسن عملا» خداوند از شما در خواست قرض كرده در حالى كه گنجهاى آسمان و زمين از آن او است و بى نياز و ستوده، (آرى اينها نه از جهت نياز او است) بلكه مىخواهد شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارترید.(3)
منابع:
1. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج2، ص206.
2. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج2، ص223.
3. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج2، ص226.
انتهای پیام