دوره مجازی آموزش سبک زندگی و تفسیر قرآن کریم، به همت حجتالاسلام والمسلمین عبدالامیر سلطانی به بیان نکات تفسیری و سبک زندگی آیات قرآن به ترتیب صفحات قرآن میپردازد. آنچه در ادامه میخوانید نکات سبک زندگی و تفسیری صفحه سی و هفتم قرآن کریم است:
وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَكُمْ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ. (سوره بقره، 233)
1- نخست مىگويد: «مادران فرزندان خود را دو سال تمام شير مىدهند».
در اين بخش از آيه، حق شير دادن در دو سال شيرخوارگى به مادر داده شده، و او است كه مىتواند در اين مدت از فرزند خود نگاهدارى كند و به اصطلاح حق حضانت در اين مدت از آن مادر است، هر چند ولايت بر اطفال صغير به عهده پدر گذاشته شده است، اما از آنجا كه تغذيه جسم و جان نوزاد در اين مدت با شير و عواطف مادر پيوند ناگسستنى دارد اين حق به مادر داده شده. علاوه بر اين عواطف مادر نيز بايد رعايت شود، زيرا او نمىتواند آغوش خود را در چنين لحظات حساسى از كودكش خالى ببيند و در برابر وضع نوزادش بىتفاوت باشد، بنا بر اين قرار دادن حق حضانت و نگاهدارى و شير دادن براى مادر يك نوع حق دو جانبه است كه هم براى رعايت حال فرزند است و هم مادر، و تعبير «اولادهن» (فرزندانشان) اشاره لطيفى به اين مطلب است.
گرچه ظاهر اين جمله مطلق است، و زنان مطلقه و غير مطلقه را شامل مىشود، ولى جملههاى بعد نشان مىدهد كه اين آيه به زنان مطلقه نظر دارد، هر چند مادران ديگر نيز از چنين حقى برخوردارند، اما در صورت نبودن جدايى و طلاق، عملاً اثر ندارد.
2- سپس مىافزايد «اين براى كسى است كه بخواهد دوران شيرخوارگى را كامل كند». يعنى مدت شير دادن طفل لازم نيست همواره دو سال باشد، دو سال براى كسى است كه مىخواهد شير دادن را كامل كند، ولى مادران حق دارند با توجه به وضع نوزاد و رعايت سلامت او اين مدت را كمتر كنند.
3- هزينه زندگى مادر از نظر غذا و لباس در دوران شير دادن بر عهده پدر نوزاد است تا مادر با خاطرى آسوده بتواند فرزند را شير دهد لذا در ادامه آيه مىفرمايد: «و بر آن كسى كه فرزند براى او متولد شده (پدر) لازم است، خوراك و پوشاك مادران را به طور شايسته بپردازد».
توصيف به «معروف» (بهطور شايسته) نشان مىدهد كه پدران در مورد لباس و غذاى مادر، بايد آنچه شايسته و متعارف و مناسب حال او است را در نظر بگيرند، نه سختگيرى كنند و نه اسراف. و براى توضيح بيشتر مىفرمايد: «هيچ كس موظف نيست بيش از مقدار توانايى خود را انجام دهد» (لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها). بنابراين هر پدرى به اندازه توانايى خود وظيفه دارد، بعضى اين جمله را به منزله علت براى اصل حكم دانستهاند و بعضى به عنوان تفسير حكم سابق، (و هر دو در نتيجه يكى است).
4- سپس به بيان حكم مهم ديگرى پرداخته، مىفرمايد: «نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق دارد به كودك ضرر زند، و نه پدر» به خاطر اختلاف با مادر (لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ). يعنى هيچ يك از اين دو حق ندارند سرنوشت كودك را وجهالمصالحه اختلافات خويش قرار دهند و بر جسم و روح نوزاد، ضربه وارد كنند. مردان نبايد حق حضانت و نگاهدارى مادران را با گرفتن كودكان در دوران شيرخوارگى از آنها پايمال كنند كه زيانش به فرزند رسد و مادران نيز نبايد از اين حق شانه خالى كرده و به بهانههاى گوناگون از شير دادن كودك خوددارى كرده يا پدر را از ديدار فرزندش محروم سازند.
5- سپس به حكم ديگرى مربوط به بعد از مرگ پدر مىپردازد، مىفرمايد: «و بر وارث او نيز لازم است اين كار را انجام دهد» (وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ). يعنى: آنها بايد نيازهاى مادر را در دورانى كه به كودك شير مىدهد تأمين كنند ـ در اينجا بعضى احتمالات ديگر در تفسير آيه داده شده كه ضعيف به نظر مىرسد.
6- در ادامه آيه، سخن از مسئله باز داشتن كودك از شير به ميان آمده و اختيار آن را به پدر و مادر واگذاشته، هر چند در جملههاى سابق زمانى براى شير دادن كودك تعيين شده بود، ولى پدر و مادر با توجه به وضع جسمى و روحى او، و توافق با يكديگر مىتوانند كودك را در هر موقع مناسب از شير باز دارند، مىفرمايد: «اگر آن دو با رضايت و مشورت يكديگر بخواهند كودك را (زودتر از دو سال يا بيست و يك ماه) از شير باز گيرند گناهى بر آنها نيست: فَإِنْ أَرادا فِصالًا عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما».
در واقع پدر و مادر بايد مصالح فرزند را در نظر بگيرند و با هم فكرى و توافق و به تعبير قرآن تراضى و تشاور، براى باز گرفتن كودك از شير برنامهاى تنظيم كنند و در اين كار از كشمكش و مشاجره و پرداختن به مصالح خود و پايمال كردن مصالح كودك بپرهيزند.
7- گاه مىشود كه مادر از حق خود در مورد شير دادن و حضانت و نگاهدارى فرزند خوددارى مىكند و يا به راستى مانعى براى او پيش مىآيد، در اين صورت بايد راه چارهاى انديشيد و لذا در ادامه آيه مىفرمايد: اگر (با عدم توانايى يا عدم موافقت مادر) خواستيد دايهاى براى فرزندان خود بگيريد، گناهى بر شما نيست، هر گاه حق گذشته مادر را به طور شايسته بپردازيد: وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَكُمْ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ.
در تفسير جمله «إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ»، نظرات گوناگونى از سوى مفسران اظهار شده، گروهى تفسير بالا را پذيرفتهاند كه انتخاب دايه به جاى مادر، پس از رضايت طرفين، بىمانع است مشروط بر اينكه اين امر سبب از بين رفتن حقوق مادر، نسبت به گذشته نشود، بلكه حق او نسبت به مدتى كه شير مىدهد طبق عادت پرداخته شود.
در حالى كه بعضى آن را ناظر به حق دايه دانستهاند و گفتهاند بايد حق او طبق عرف عادت پرداخت شود، بعضى نيز گفتهاند منظور از اين جمله توافق پدر و مادر در مسئله انتخاب دايه است و بنا بر اين تأكيدى بر جمله قبل مىشود، ولى اين تفسير ضعيف به نظر مىرسد و صحيحتر همان تفسير اول و دوم است و مرحوم طبرسى تفسير اول را ترجيح داده است.(1)
منابع:
1. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 2، ص185.
انتهای پیام