به گزارش ایکنا از قزوین، آیتالله عبدالکریم عابدینی، نماینده ولیفقیه در استان قزوین، در پانزدهمین جلسه تفسیر قرآن که در دفتر امام جمعه قزوین برگزار شد، در ادامه بررسی آیات سوره جن و در تفسیر آیه ۱۸ ابتدا به بیان معنای آیه پرداخت و گفت: «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا و مساجد ويژه خداست پس هيچ كس را با خدا مخوانيد».
وی اظهار کرد: بدانید که مساجد متعلق به خداست و غیر خدا را وارد کار مساجد نکنید؛ این آیه بسیاری از مباحث وسیع را در دل خود گنجانده است. یعنی در مسجد جز خدا کس دیگری را یاد نکنید. ما در مسجد نام رسول اکرم(ص) را آورده و درود میفرستیم چون خدا فرمان داده که بر پیامبرش درود بفرستیم.
این مفسر قرآن بیان کرد: خداوند در قرآن کریم مفصل به موضع مسجد پرداخته و بیشتر آیاتش مربوط به مسجدالحرام است. مسجد زنده است و هر کسی با او در ارتباط باشد زنده میشود. در آیات ۱۷ و ۱۸ سوره توبه آمده که مسجدسازی کار مشرک نیست و او نمیتواند معمار یا تعمیرکننده مسجد باشد چون او نجس است و مسجد محل پاکی و طهارت است. مسجد کانون توحید است و مشرک نمیتواند عامل آبادی مسجد باشد.
وی خاطرنشان کرد: امیرالمؤمنین در نامه ۳۱ نهجالبلاغه به فرزندش فرمود که میخواهی قلب مرده داشته باشی یا قلب زنده! خیلیها به ظاهر مردهاند اما مقرب درگاه الهی و زندهاند. اما بسیاری از زندهها مرده زندهنما و متحرکند که قلبشان مرده است. فرزندم قلب تو با ذکر خدا آباد میشود، با قلب آباد چشم بینا میشود، گوش شنوا میشود، قلب آباد مطیع میشود، اما قلب همانند آهن زنگار میبندد و با ذکر میتوان قلب را صیقل داد. اگر ذکر در زندگی انسان جاری شود گوش دل از کری نجات پیدا میکند. به برکت ذکر چشم بصیرتش را باز مییابد. قلبی که با خدا و مردم عناد و دشمنی دارد با ذکر، در پیشگاه خدا و نسبت به مردم رئوف میشود.
آیتالله عابدینی تصریح کرد: اگر قلب آباد شد صاحب آن قلب میتواند مسجد را آباد کند. مشرکی که در ساخت مسجد بهدنبال منفعتطلبی و شهرت خود، خانواده و قبیلهاش است نمیتواند برای مسجد عمران و آبادانی بنا کند.
این مفسر قرآن گفت: کسانی که به خدا ایمان دارند و با ذکر او قلب خود را جلا دادهاند میتوانند مسجد را آباد کنند همچنین کسانیکه دغدغهمند اقامه نماز در جامعه هستند میتوانند از آبادکننده مسجد باشند. این افرادند که در زمان حیات و مماتشان میتوان شهادت داد که از اقامهکنندگان نماز در روی زمین بودند. مسجد کانون عدالتخواهی است. مسجد کانون فریاد علیه کفر و شرک و نفاق و طاغوت است و کسی میتواند سبب آبادانی مسجد شود که از غیرخدا واهمهای نداشته باشد.
آیتالله عابدینی اظهار کرد: مسجد در سالهای قبل از انقلاب، دوران پیروزی انقلاب، سالهای جنگ تحمیلی و در ۴۰ سالی که از آن دوران میگذرد در احوال مختلف ملجأ و پناه و پشتیبان مردم و انقلاب و نظام بوده است و امید است که مسجدیها و آبادکنندگان مسجد از رهیافتگان و هدایتشدگان باشند.
وی بیان کرد: در نگاه دینی مسجد محور است، مسجد پایگاه اصلی محلات است، علیالقاعده مسجد جامع شهر، امام المساجد شهر محسوب میشود. وقتی وارد مسجد میشویم امام جماعت محور اصلی در مسجد است شاید در برخی موارد شایستگیهای لازم را نداشته باشد اما قرار بر آن است که امام محور اصلی در مساجد باشد.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین تصریح کرد: مسجد همانند چشمهای است که ایمان مؤمن در آن به جوشش درمیآید. مساجد بههم وصل میشوند و سیلی از جمعیت راهی نماز جمعه یا نماز عید فطر و عید قربان میشوند تا وحدت توحیدی در جامعه شکل بگیرد و مسجد از استحکامات امنیتی برای جامعه ما محسوب شود.
وی افزود: آیه ۱۱ سوره جمعه و آیه ۲۷ سوره حج شاهد مثال آن است که در مسجد امام محور است؛ حقیقت نماز، امام جمعه است و حقیقت کعبه رسول خداست.
آیتالله عابدینی خاطرنشان کرد: تا چهل خانه در شمال و جنوب و شرق و غرب هر مسجدی، همسایه مسجد محسوب میشوند. نماز برای همسایه مسجد جز در مسجد درست نیست مگر اینکه کسی عذر داشته باشد. این مورد درباره نماز جمعه هم صادق است حتی آوردهاند که زندانیان در بند را روز جمعه به نماز جمعه برسانید تا از خطبهها برخوردار شوند پس برای عدم حضور سایر مردم در این نماز عبادی سیاسی جای توجیهی باقی نمیماند.
وی ادامه داد: پیران و سالمندان، مسافران و آنها که فاصله دوری از نماز جمعه دارند استثنا شدهاند و این یعنی سایرین باید جهد و کوشش جدی برای شرکت در نماز جمعه داشته باشند.
این مفسر قرآن کریم خاطرنشان کرد: اگر کسی بدون عذر سه هفته نماز جمعه را ترک کند مُهر نفاق بر قلبش خواهد خورد، نماز جمعه اگر رسالت خود را بهدرستی انجام دهد و در خطبهها حق و باطل و عدل و عدالت و دشمنشناسی را به شایستگی عرضه کند نفاق از ساحت نمازگزاران زدوده خواهد شد.
وی افزود: بسیارند کسانیکه در صف اول انقلاب بودند و با دوری از این نماز عبادی سیاسی بذر نفاق در دلهایشان کاشته شد و در حال حاضر هر چه خوبی است را به دشمنان اسلام نسبت میدهند و در نظر آنان از اسلام و مسلمین جز شر و بدی ساطع نمیشود.
آیتالله عابدینی گفت: در روایتی از اصول کافی (عربی) جلد یک صفحه ۴۲۵ امام کاظم(ع) در مورد آیه ۱۸ سوره جن میفرماید: اینکه گفته شده مساجد برای خداست و غیر خدا را در آن یاد نکنید یعنی مسجد محور است و پس از آن امام و اوصیای الهی محور هستند و غیر از آنها کسی را نخوانید. مسجد را پایگاه اغراض دیگر خود قرار ندهید. باید بندگان شایسته خدا، مساجد را براساس توحید، حفظ کنند.
وی بیان کرد: در حدیث دیگری از امام کاظم(ع) آمده که از امام باقر(ع) شنیدم اوصیای الهی کسانی هستند که میتوانند در مسجد محور قرار بگیرند، ائمه میتوانند مسجد گردانی کنند، یکی پس از دیگری، تصمیمگیری و اداره امور مسجد باید از منظر نگاه اولاد علی دیده شود.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین در ارتباط با آیه ۱۸ سوره جن اظهار کرد: امام علی(ع) در وصیت به محمد حنفیه آورده است که فرزندم چیزی که نمیدانی نگو بلکه بسیاری از چیزهایی را هم که میدانی نگو، هر یک از اعضای بدن تو وظایفی دارند اگر رسالت خود را درست ادا نکنند و از آنها برای گناه بیگاری بکشی روز قیامت علیه تو شهادت خواهند داد، آدمها بیهوده به حال خود رها نشدهاند تا دست به هر کاری بزنند بلکه خداوند عزوجل برای هر یک از اعضا مسئولیتی قرار داده است.
وی خاطرنشان کرد: بدانید که مساجد مال خداست غیر خدا را در مساجد مطرح نکنید. همان هفت موضعی که در مسجد بر خاک میافتد تا ما به مرکز ثقل عبادت و بندگی تشرف بیابیم این هفت عضو مساجدند و مکان مسجد هم مسجد است.
آیتالله عابدینی در ادامه این جلسه تفسیر به شرح روایتی دیگر پرداخت و گفت: ابی الداوود روزی از نزد معتصم آمد و حال گرفتهای داشت، با خود گفت کاش ۲۰ سال قبل میمردم و صحنه امروز برایم پیش نمیآمد؛ علما و امام جواد(ع) و خلیفه معتصم عباسی همه بودند و در مورد قطع دست یک دزد صحبت میکردند که چه باید بکنیم؟ خلیفه گفت باید حکم شرع را اجرا کنیم تا سارق را از پلیدی عمل دزدی پاک کنیم. معتصم از ما پرسید از کجا باید دست را قطع کنیم که حکم شرعی پیاده شده باشد برخی گفتند از مچ و برخی گفتند از آرنج. معتصم به امام جواد(ع) توجه کرد اما امام فرمود با دیگران صحبت کن و از من نپرس؛ معتصم اصرار کرد و امام را بهخدا قسم داد، امام فرمود که دیگران نسبت به سنت رسول خدا غلط گفتند و خطا کردند، باید از ریشه انگشتان قطع شود و کف دست بماند؛ به این دلیل که سجده با هفت عضو محقق میشود و اگر دست از مچ یا آرنج قطع شود دیگر عضوی برای سجده باقی نمیماند. معتصم شگفتزده شد و دستور داد دست سارق را از پایه انگشتان قطع کردند و کف دست را باقی گذاردند.
انتهای پیام