در آستانه نیمه ماه شعبان و روز میلاد با سعادت امام زمان(عج) قرار داریم؛ امامی که براساس اعتقاد شیعه، انتظار برای ظهور او عین جهاد است. البته اعتقاد به ظهور منجی در آخرالزمان منحصر به شیعه نیست و در ادیان و مذاهب دیگر نیز به این مسئله تاکید شده است.
خبرنگار ایکنا به همین مناسبت در گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین مجتبی اسکندری، استاد حوزه و پژوهشگر دین به برخی موضوعات مرتبط با ظهور از جمله مفهوم انتظار، پیامدهای انتظار و وظایف منتظران پرداخته است که در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ در ابتدای بحث لطفا کمی درباره مفهوم انتظار و آمادگی برای ظهور توضیح دهید؟
برخی کلمات آنقدر واضح و روشن است که توضیح آن باعث ابهام در آن میشود؛ منتظر به معنایی که عرف دارد یعنی کسی که منتظر است تا ماجرایی رخ دهد، طبیعتا اولین علامت منتظر واقعی این است که برای آن شرایط مهیا و آماده باشد مثلا ما اگر کسی را به مهمانی دعوت کردیم طبیعتا شرایط را فراهم میکنیم و آماده هستیم و نسبت به ظهور امام هم اگر واقعا انتظار میکشیم باید مهیا باشیم. در گذشته میگفتند برخی وقتی میخوابیدند شمشیرهایشان را زیر سرشان میگذاشتند؛ به تعبیر بنده این کنایه از آمادگی کامل است و آنقدر آماده است که اگر صدای امام زمان(عج) بلند شد، حتی دنبال شمشیر خود نرود و بلند شود و با دشمنان مبارزه کند.
اگر ما در عمل و حقیقتا منتظر هستیم تا امام تشریف بیاورند قبل از اینکه از جهت عملی کاری بکنیم قلبمان را آماده میکنیم. در روایات بیان شده است که اگر امام زمان ندا سردادند و مجبور شدید خودتان را روی برف بکشانید تا کمک کنید این کار را بکنید؛ منتظر واقعی کسی است که وقتی صدای امام را شنید هیچ مانعی وجود نداشته باشد و هیچ چیزی او را نسبت به اجابت دستور ولی خدا منع نکند. خودمان را در این شرایط فرضی قرار دهیم که اگر صدای امام زمان دو ماه یا دو سال یا چند سال دیگر از کنار کعبه بلند شد آیا ما آمادگی لازم را در خود ایجاد کردهایم که هر دلبستگی که اعم از کار و زندگی و ... است رها کنیم و به کمک امام برویم؟
ایکنا ـ وقتی سخن از انتظار میشود برخی دوست دارند تا امام زمان(عج) تشریف بیاورند که مشکلات اقتصادی آنان حل شود، آیا چنین انتظاری درست است؟
شاید در ذهن خیلیها این مسئله مطرح باشد که همه مردم دنیا به نوعی چشمانتظار منجی موعود هستند و این حرف درستی است ولی باید به این نکته دقت کنیم که کسی بیاید و دنیای ما را اصلاح کند؛ متاسفانه نگاه بشر، نگاه محدود به دنیاست و نگاه به منجی هم نگاه به آمدن کسی است که فقط دنیای مردم را اصلاح کند و این هم از مکرهای شیطان است؛ اگر امام زمان(عج) بیایند قطعا اصلاح این دنیا را انجام میدهند ولی دنیایی که بشر چشم به آن دارد دینای پیشرفتهای است که در برخی کشورها میبینیم و اگر نگاه این است منتظر آمدن منجی نیستم زیرا امید دارم در یکی از این کشورهای دنیا زندگی کنم. دنیایی که قرار است با وجود ولی خدا درست شود دنیایی است که نچشیدهایم. دنیایی که ما منتظر آن هستیم دنیایی است که در کنار رفاه مادی، هر لحظه آن در ساحت فردی و اجتماعی در خدمت تقرب الی الله و هدایت امام باشد.
الان بشر فقط لذات دنیا را میبیند ولی ما چشم به دنیایی داریم که در عین آرامش و آسایش بندگی خدا را هم به پیش ببرد. تفکری که امروز در جوامع بشری مطرح است امید و آرزو به تحقق اهداف کوچکی است که از منظر قرآن لهو و لعب است. حتی شنیده میشود برخی میگویند امام زمان(عج) اگر بیایند برای کشورهای جهان سوم خواهند آمد و کشورهای متمدن به چیزی که میخواستند رسیدهاند؛ اما امام زمان وقتی بیایند چنان علم و پیشرفت خواهد بود که دنیای کنونی در برابر آن ذرهای بیشتر نیست.
منتظر واقعی خودش را آماده میکند برای اینکه همراه امام زمان باشد و اگر این آمادگی قلبی برای تک تک افراد جامعه مهیا شود نتیجه آن است که چیزهایی در زندگی ما تغییر خواهد کرد؛ ریشه همه مشکلات کنونی در دلبستگی به امور دنیوی است و همیشه دنیا سبب تنازع و اختلاف و درگیری است، در صورتی که برای منتظر واقعی، محور ولی خداست.
ایکنا ـ اثرات و کارکرد انتظار واقعی در جامعه چیست؟
وقتی ما دلبسته نباشیم برای امور دینوی تلاش بیخود نمیکنیم اگر در جامعه برخی نسبت به دیگری بخل و حسادت دارند برای این است که من چیزی دارم که برای دیگری قابل تحمل نیست و میخواهد از من گرفته شود. اگر فرهنگ انتظار در جامعه تسری و رواج یابد بزرگترین دغدغه و دلبستگی حجت خدا خواهد شد و این دغدغه همه مسیر زندگی ما را در یک نقطه خاص که حقیقت و واقعیت دارد جمع میکند و اگر همه دلبستگیها متوجه اینجا شد ما را از بقیه مسائل دنیوی دور خواهد کرد.
منتظر واقعی خود را مهیای حضرت ولیعصر(عج) میکند و فرهنگ انتظار سبب میشود تا دلبستگی ما به سمت امام بچرخد. البته قرار شد صرفا شعار ندهیم و بگوییم دلبستگی به امام یعنی فارغ شدن از دنیا بلکه ابتداییترین وظیفه ما شناخت صحیح نسبت به امام زمان(عج) است. آیا ما در باور شیعی خودمان که امام علم الهی دارد، صاحب اختیار ماست و از هر خطایی معصوم است و دلبستگی به هیچ چیزی جز خدا ندارد آیا او را از روی دلیل شناختهام یا خیر؟ اگر این باور را پیدا کردهام که «اللهم عرفنی حجتک» راه انحراف بسته خواهد شد.
ایکنا ـ با توجه به نکاتی که گفتید به نظر شما مهمترین وظایف یک انسان منتظر چیست؟
مهمترین تکلیف برای من به عنوان منتظر شناخت درست نسبت به حجت خداوند است؛ امام عسکری(ع) به احمدبن اسحاق فرمودند به خدا قسم پسرم غیبتی میکند که در دوره غیبت او از هلاکت و بدبختی نجات پیدا نمیکنند مگر کسانی که خدا به آنان توفیق دهد ثابت قدم بر اعتقاد به فرزندم باقی بمانند.
وظیفه مهم دیگر منتظر دعاکردن است. مراجعه به ادله درست در فتنهها و شناخت درست امام، قدم برداشتن درست و اینکه از خداوند تحقق ظهور را بخواهند در دعا باید مورد توجه باشد. دوره غیبت، دورانی است که مهمترین خطر، تضعیف معرفت نسبت به امام زمان(عج) است زیرا آنقدر دوران غیبت طول میکشد که اکثر قائلین به امامت او بر میگردند و این زنگ خطری برای ما نسبت به شناخت و معرفت درست نسبت به امام است.
ما منتظر ظهور امام هستیم ولی چرا منتظریم؟ اولین چیزی که به ذهن میرسد این است که ایشان بیایند تا دنیای من خوب شود، مردم کوفه به امام حسین(ع) نامه نوشتند که آقاجان معاویه از دنیا رفته است و او به ما ظلم کرده؛ پولها را از ما گرفته و به افراد دور و بر خود و اقوامش داده است، امنیت اقتصادی و جانی نداشتیم، خوبها را کشته بود و بدها بر ما مسلط شده بودند. مهمترین چیزی که در انتظار فراموش شده است این است که ما منتظر امام زمان هستیم نه منتطر اصلاح کار خودمان.
ایکنا ـ اگر از انتظار نباید دنبال اصلاح امور مادی و دنیای خودمان باشیم پس چه مواردی را باید مدنظر داشته باشیم؟
امام زمان که بیاید، گرچه کار ما اصلاح میشود ولی من میخواهم امام بیاید چون خدا میخواهد و اینکه بیاید تا عالم بندگی خدا را بکند. اگر من منتظر آمدن امام زمان هستم تا فقط مشکل خودم و مردم حل شود پس تلاش میکنم خودم بمانم در صورتی که در روایات فراوان تاکید شده است؛ از خدا بخواهید جرء کسانی باشید که در رکاب امام شهید شوید، یعنی من باید منتظر تحقق امری باشم که خدا میخواهد. من منتظر آن هستم عالم بندگی خدا را بکند. هر چه در آسمان و زمین است تسلیم خدا میشود و این مورد غفلت است.
در روایت داریم که امام صادق(ع) فرمودند برخی شباهتها میان قیامکننده ما با برخی انبیاء وجود دارد از جمله شباهت با حضرت نوح، همانطور که نجات پیروان نوح خیلی طول کشید فرج قیامکننده ما هم خیلی طول خواهد کشید. بر اساس قرآن و روایات، نوح 950 سال مردم را دعوت کرده است و امام صادق(ع) فرمودند که نوح 300 سال دعوت کرد و عده قلیلی به او ایمان آوردند. عدهای از ملائکه نزد نوح آمدند که از قومت بگذر و گذشت و 300 سال دیگر هم آنها را نصیحت و دعوت کرد و به بار سوم هم کشید و او نفرین کرد و ملائکه گفتند ای نبیخدا، پروردگار وعده عذاب داده است ولی یک کاری باید بکنی؛ مقداری هسته خرما آورد و گفت به امتت بگو اینها را بکارند تا میوه بدهد یعنی 10 تا 15 سال دیگر زمان برای قوم نوح خرید. هستهها را کاشتند تا میوه داد و خرمای آن را برای نوح آوردند و دوباره پیام آمد که خرماها را بخورند و هستهها را دوباره بکارند تا خرما شود و به تعبیر امام صادق(ع)، یک سوم قوم نوح گفتند همه چیز الکی است و اگر نوح پیامبر خدا بود باید وعده او عملی میشد. 15 سال دیگر هم گذشت و بار سوم هم دستور آمد که خرما بکارند و باز جمع دیگری از دور نوح پراکنده شدند و دفعه سوم خدا فرمود بعد از 950 سال وقت عذاب رسیده و دستور آمد که کشتی بزرگی در بیابان ساخته شود که خود آن هم خیلی طول کشید تا افراد برگزیده و خالص ماندند.
دوره غیبت امام زمان(ع) توام با نومیدی است و این تصور ممکن است ایجاد شود که هر چیزی که گفته شده است واقعیت ندارد و از درس نوح عبرت بگیریم، آنقدر غربال خواهند شد تا جمع خالصی بمانند و این نباید سبب شود تا در امتحانات رفوزه شویم و روزی که امام تشریف بیاورند در رکاب ایشان نباشیم.
ایکنا ـ نگاه روایات به امام زمان(عج) در نسبت با مردم چیست؟
از امام رضا(ع) روایت داریم که امام زمان به پدر دلسوز و شفیق تعبیر شده است و نیمه شعبان روز میلاد پدر این امت است؛ برخی نزد امام آمدند و پرسیدند وصی شما کیست و حضرت جواب دادند وصی ما آن کسی است که خدا در قرآن فرموده است؛ واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا؛ وصی من حبل الله است. عرض کردند حبل الله کیست و فرمودند آن کسی که ظالم در قیامت وقتی دستش را میگزد میگوید ای کاش من با او راهی داشتم و دوباره پرسیدند این راه به سوی شما چیست و فرمودند آن که میگوید ای کاش در مورد گناه کوتاهی نکرده بودم در مورد وصی ما؛ پرسیدند وصی شما کیست و حضرت پاسخ دادند فاجعل افئده من الناس؛ وصی من کسی است که دل به سمت او میل پیدا میکند. در جمعیت نگاه کنید ببینید دلتان به سمت چه کسی میل دارد و نگاه کردند و گفتند دل ما به سمت علی(ع) رفت و پیامبر(ص) فرمودند چه احساسی داشتید و عرض کردند وقتی چهره او را دیدیم آرامش پیدا کردیم. مثل اینکه او پدر ما و ما فرزندان او هستیم.
این نکته را تذکر بدهم اگر امام زمان پدر واقعی ما است نسبت به او کوتاهی نکنیم و او را نیازاریم و کاری نکنیم عاق او شیوم؛ اگر فرزندی دستش در دست پدر باشد کسی به او طمع نمیکند؛ دستمان را در دست پدر واقعی بگذاریم تا در دام شیاطین نیفتیم و امام زمان را به معنای واقعی پدر خود بدانیم و او را دوست داشته باشیم و برای تولد او همه کاری بکنیم و چرا فقط یک شب شادی کنیم بلکه جشن و شادی را چند روز ابراز کنیم.
گفتوگو از محسن مسجدجامعی
انتهای پیام