رهاورد نبوت ایجاد بستری برای نقش‌آفرینی عقل در زندگی است
کد خبر: 3903596
تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۷
پژوهشگر مطالعات اسلام و غرب نوشت:

رهاورد نبوت ایجاد بستری برای نقش‌آفرینی عقل در زندگی است

پژوهشگر مطالعات اسلام و غرب با اعتقاد به اینکه تدبیر الهی در قالب ارسال رسل و آیات قرآنی، در حقیقت نجات انسان از مشکلی بنام نیندیشیدن است و نه اندیشیدن، یادآور می‌شود که رهاورد نبوت و وحی، توجه دادن انسان‌ها به هویت عقلانی آنها و ایجاد بستر لازم برای نقش‌آفرینی عقل در شئون گوناگون زندگی است.

رهاورد نبوت ایجاد بستری برای نقش‌آفرینی عقل در زندگی است

به گزارش ایکنا از آلمان؛ دینداری عقلانی و معرفتی چیست و اینکه باید به این موضوع از چه زاویه‌ای نگاه کرد و چطور براساس آن عمل کرد،‌ موضوعی است که محمد رضوی‌راد،‌ پژوهشگر مطالعات اسلام و غرب در قالب یادداشتی به آن پرداخته است.
به اعتقاد رضوی‌راد، آنچه در دستور کار انبیای الهی قرار داشته است، جایگزین کردن وحی به جای عقل، یا بازنشسته کردن و انزوای عقل نبوده است، بلکه رهاورد نبوت و وحی، توجه دادن انسان‌ها به هویت عقلانی آنها و ایجاد بستر لازم برای جولان دادن و نقش‌آفرینی عقل در شئون گوناگون زندگی فردی و اجتماعی است .

وی در ادامه این مطلب به فرازی از خطبه اول نهج‌البلاغه اشاره کرده است که «فَبَعَثَ فِيهمْ رُسُلَهُ، وَوَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِياءَهُ، لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ؛ پس پيامبران را به ميانشان فرستاد. پيامبران از پى يكديگر آمدند تا از مردم بخواهند كه آن عهد را كه خلقتشان بر آن سرشته شده، به جاى آورند و نعمت او را كه از ياد برده‌اند، به یاد آورند.»
«جوهر صدق خفی شد در دروغ                    
همچنان که روغن اندر متن دوغ
آن دروغت اين تن خاکی بود  
راستت آن جان افلاکی بود
تا فرستد حق رسولی بنده‌ای
دوغ را در خمره جنباننده‌ای
تا بجنباند به هنجار و به فنّ     
تا بدانم من که پنهان بود من»

در حقیقت تدبیر الهی در قالب ارسال رسل و آیات قرآنی نجات انسان از مشکلی بنام نیندیشیدن است و نه اندیشیدن! رساندن این پیام است که، ای برادر تو همین اندیشه‌ای! چرا نمی‌اندیشی، نه آن که چرا می‌اندیشی!

حال با کدام تفسیر و درک دینی، و به چه دليلی بايد در پیش پای انديشه و اندیشیدن سنگ‌اندازی کرد و به چه جرمی باید انديشمند مورد عاق اين و آن واقع شود؟

باید مبتنی بر آیات صریح قرآن روشن شود که چه کسانی می‌توانند دينداران خوبی باشند؟ آنان که گوش‌های خود را با پنبه جزميت و قطعيت پُر می‌کنند؟
آنان که شعارشان «نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا» است؟ کسانی که گرفتار اوهام و گمان‌های ناپايدار و ناشناخته خود هستند؟ آنان که در ظواهر آیات و آموزه‌های دینی متوقف شده‌اند؟ آنان که پیروی کورکورانه و نااندیشانه را در پیش گرفته‌اند؟ آنان که چشم و گوششان را بسته‌اند؟

به نظر می‌رسد، اندیشیدن، پرسیدن، نقد و وارسی تک تک آموزه‌های دینی تنها باید کسانی را نگران کند که از در معرض نقد و بررسی واقع شدن فهم خاص‌شان از آموزه‌های دینی در هراس هستند، و الا قرآن و اسلام چرا باید نگرانی و هراس از تأملات موشکافانه این و آن درباره آموزه‌ها را داشته باشد که از اول تا آخر آن برهانی و عقلانی است!
«هر که در سر چراغ دين افروخت
سبلت پف کنانش پاک بسوخت»

تاريخ گويای بشری به خوبی نشان می‌دهد که ناباوری، سوءظن و تحقير مدام قوه عاقله انسانی، گروه بی‌شماری از تشنگان درک حقايق دينی را از اُنس و دسترسی به آفاق مفاهيم دينی محروم کرده است و اين روند غیر از گرفتار آمدن بسیاری از افراد در ايمانیات ناشناخته، مشوش و ویرانگر را در پی نداشته است.

تجربه و تاریخ نیز به خوبی گواه بر آن است که در فراز و نشيب‌ها جز ايمان عقلانی و معرفتی و ارتباط روشن بين انسان و خدا را تاب ايستايی و ثبات قدم در برابر هزاران مشکل و پرسش ریز و درشت نیست.

گمان ناصواب تضاد عقل و دين و نيز علم و دين از يادگارهایی است که از نوع برخورد نادرست برخی دين‌مداران مسیحیت با دستاوردهای تازه بشری در حوزه علوم و فنون به جای مانده است؛ نگاه و قرائتی که بی‌ آن که خاستگاه دينی داشته باشد به حساب دين گذاشته شد و نتيجه‌ای غیر از جلوگيری از رشد، توسعه و تعمیق انديشه دينی نداشت. بدیهی است که در دنیای اسلام نیز کم نیستند که در سایه فهم ناصواب از اسلام، با اندیشه، اندیشیدن و حتی علوم و فنون مشکل دارند.

جايگاه عقل آنقدر رفيع است که گروهی از اهل معرفت تلاش می‌کنند که هيچ خير و خوبی را که مُهر و تأييد عقل پای آن نباشد، خير و خوبی حقيقی ندانند.
عقل و عقلانيت جوهر حيات انسانی است و انسان منهای عقلانيّت، شعر بی‌قافيه‌ای بيش نيست که مزاق هر صاحب بصيرتی را مشمئز می‌کند.

انزوای عقل و انديشه و ناديده گرفتن حق و نقش اين زيباترين، عزيزترين و دوست داشتنی‌ترين مخلوق هستی نزد خداوند، يعنی محروميت انسان از حيات انسانی و محروميت حيات از هويّت هدفمند.

انتهای پیام
captcha