همگرایی رویکردهای فکری جهان با تکیه بر تئوری «امة واحدة»
کد خبر: 3902240
تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۷
یادداشت /

همگرایی رویکردهای فکری جهان با تکیه بر تئوری «امة واحدة»

دنیای امروز بیشتر از هر زمانی به رویکردهای فکری، فرهنگی، جهانی و فرامرزی نیازمند است؛‌ اتفاقی که عملی شدن آن بر پایه تئوری «امت واحده» و حول کلمه «سواء» نه فقط امکان‌پذیر است، بلکه آنقدر این پایه و اساس ریشه محکمی در ادیان ابراهیمی دارد که نرسیدن به آن از رسیدنش دشوارتر است.

همگرایی رویکردهای فکری جهان با تکیه بر تئوری «امة واحدة»

به گزارش ایکنا از آلمان، محمد رضوی‌راد، پژوهشگر مطالعات اسلام و غرب، درباره موضوع «ادیان، حقیقت، خشونت و مدارا» یادداشتی نوشته است که آن را برای انتشار در اختیار این رسانه قرار داد. متن آن را در زیر می‌خوانید؛

اديان چهره‌های متنوعی از يک حقيقت هستند، اما حقیقت شناور. جوهر ادیان ابراهیمی جوهری واحد و مشترک است. در عين حال هر یک از آنها ويژگی‌های خاص خود را دارند. خاستگاه اين ويژگی‌های خاص از يک سو، زمان و مکان و از ديگر سو، جنس خاص مطالبات انسان مخاطب است.

با اين بيان بدون تردید، تشنگان حقيقت اگر به هر يک از نسخه‌های دست نخورده و حقیقی اديان مراجعه کنند، می‌توانند اصول بنيادين حقيقت را بيابند. صد البته اين آرزو زمانی جامه تحقق به تن خواهد کرد که ما به دنبال حقيقت باشیم و نه دین‌سالاری و از این قبیل گرفتاری‌ها. نزاع، مشکل و حتی درگیری در میان جویندگان حقیقت زمانی آغاز می‌شود که فرهيختگانی از اديان بخواهند ادعا کنند که درک لايتغيری از «حقيقت» در دست دارند و ديگران يا از چنان درکی عاجز و يا محکوم به پذيرش «حقيقت لايتغير» آنان هستند.

عدم مدارای اديان در برابر هم از همين نقطه اشتباه آغاز می‌شود و در تاريخ گذشته اديان، جنگ‌ها و درگيری‌های متعددی بر سر همین ادعا رقم خورده است. پيروان اديان به ويژه در عصر و زمانه ما علاوه بر آن مشکل درون ادیانی، بايد بيش از پيش مراقب اين باشند تا کارگردانان و سناریونویسان تئوری جنگ اديان بر امواج نقاط اختلافی میان ادیان سوار نشوند و آنها را از همدلی‌ها، همراهی‌ها و همکاری‌ها محروم نسازند.

بی‌شک کسانی هستند که علی‌رغم آن که عاشق به اصطلاح چشم و ابروی اديان نیستند، اما با شعله‌ور کردن تنور اختلافات بین‌الادیانی و با استفاده از روش‌های مختلف موجودیت همه اديان را در نقطه «حقيقت لايتغير» نشانه می‌روند و به اصطلاح با يک تير چند نشانه می‌زنند. آنها به خوبی می‌دانند که اگر هر يک از اديان باقی بمانند، به دليل باور ادیان به «حقيقت»، با تماميت‌خواهی‌ها و آرزوهای بی‌انتهای آنان در قالب «تئوری نسبيت» همراهی نخواهند کرد. اسلام، يهوديت و مسيحيت با توجه به اينکه مشترکات بسيار زيادی دارند، اگر مشترکاتشان از سوی اين و آن نشانه نرود، می‌توانند در طراحی همزيستی مسالمت‌آميز جهانی بسيار موفق عمل کنند. به همين دليل امروز هدف انديشه‌های شوم «تفرقه بينداز و حکومت کن» است.

ادیان الهی سِر و سودای مشترکی دارند و به قول حافظ «همه کس طالب يارند چه هشيار و چه مست/ همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت».

پیروان ادیان ابراهیمی ظرفیت بسیار والایی برای تأثیرگذاری به شمار می‌روند و اگر این ظرفیت تبدیل به فرصت شود، می‌تواند در سطح جهانی به خوبی عمل کند و تأثیرگذار باشد. دنیای امروز بیشتر از هر زمانی به رویکردهای فکری و فرهنگی، جهانی و فرامرزی نیازمند است؛ اتفاقی که عملی شدن آن بر پایه تئوری «امت واحده» و حول کلمه «سواء» نه فقط امکان‌پذیر است، بلکه آنقدر این پایه و اساس ریشه محکم در ادیان ابراهیمی دارد که نرسیدن به آن از رسیدنش دشوارتر به نظر می‌رسد. کافی است نفسانیت‌ها، مطلق‌اندیشی‌ها و سوءظن‌های بی‌پایه را چاره کرد، آنگاه راه هموار می‌شود.

ما بايد به اين نقطه برسيم و باور کنيم که «يک گوهر بوديم همچون آفتاب/ بی گره بوديم و صافی همچو آب». مهاتما گاندی به اين حقيقت رسيده بود و می‌گفت؛ من بر آن هستم که در دنيا جز يک دين وجود ندارد، دين درخت تنومندی است که شاخه‌های بسيار دارد. همان گونه که شاخه‌ها از منبع واحدی ارتزاق می‌کنند، اديان نيز از چشمه واحدی نشئت می‌گيرند. وی در گفت‌وگوی خود با پير سرزوال می‌گفت که من با کسانی که معتقدند خدا عشق است، هم‌عقيده‌ هستم. گاندی عشق به حقيقت را بهترين عامل رواداری می‌دانست و علی‌الظاهر در پرتو همين باور، از افق فکری و شخصيتی تولستوی بهره گرفت.

تولستوی می‌گفت عدم خشونت چيزی نيست جز تعليم عشق راستينی که با تفاسير دروغين دستخوش تحريف نشده باشد. این موضوع سخنی هم‌داستان با انديشه ابن عربی است. آنگاه که می‌گويد؛ «أدين بدين الحبّ إنّي توجّهتُ/ رکائبه فالحبّ دينی و إيمانی» و همنوای با مولانا جلال‌الدين رومی است؛ «علت عاشق ز علت‌ها جداست/ عشق اصطرلاب اسرار خداست».

رودلف اُتو، فیلسوف حوزه الهیات، نيز به اين حقيقت باور دارد که همه اديان دارای هسته مرکزی مشترکی هستند، گر چه در شرايط متفاوتی که انسان‌ها از آن برخوردار بوده‌اند، به گونه‌های متعددی جلوه کرده است و در پرتو تأملات عقلانی به روند رو به رشد خود ادامه داده است. البته اُتو نيز چون همه کسانی که به وحدت اديان معتقد هستند، يک دين را برای خود برگزيد، اما اين گزينش هرگز به معنی مردود شمردن ديگر اديان نيست.

ابن عربی نيز به گوهر و جوهر واحد اديان معتقد بود و می‌گفت دين و وحی حقايق بی‌صورتی بوده‌اند که در مراحل بعدی لباس تعيّن و صورت به تن کرده‌اند. ابن عربی نيز چون اُتو عليرغم قائل بودن به وحدت جوهری اديان، دين خاصی را از ميان اديان برگزيد و تا اينجای کار کاملاً طبيعی است، اما اینکه چگونه مدعی شد که آنچه او برگزيده است بهترين و حتی ناسخ ديگر اديان است جای تأمل دارد. گوته مشترکات انکارناپذيری را در ميان اديان مشاهده کرد و در جايی گفت؛ اگر معنی اسلام، سپردن کارها به دست خداوند و تسليم در برابر اراده او است، ما همه مسلمان هستیم و مسلمان نيز می‌ميریم. گرچه يکسال پيش از مرگش خود را خوش دين می‌نامید.

حافظ اُفق انديشه خود را در يک بيت که شاه‌بيت رواداری در عالم شعر و ادب است بيان کرده است که «آسايش دو گيتی تفسير اين دو حرفست/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا» رواداری را حافظ در مدرسه خداوندی آموخت که به تعبير وی خوش عطابخش و خطاپوش است. «پير دردی کش ما گرچه ندارد زر و زور/ خوش عطابخش و خطاپوش خدايی دارد» و برای آن که موضع خود را درباره خشونت و جنگ و صلح بيان کند، گفت: «يک حرف صوفيانه بگويم اجازتست/ ای نور ديده صلح به از جنگ و داوری». کافی است تا جامعه نخبگانی ادیان ابراهیمی بتوانند هنر شنیدن را در خود تقویت کنند تا دیگران را آن گونه که هستند ببینند، و نه لزوماً آن گونه که آنها را در ذهن خود نقاشی کرده‌اند. به امید همدلی‌های بیشتر در سطح جهانی.

انتهای پیام
captcha