به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سیدیدالله یزدانپناه، استاد برجسته عرفان و فلسفه، شب گذشته، 13 اردیبهشت، در برنامه «سوره» که از شبکه چهارم سیما پخش شد به ارائه توضیحاتی درباره عالم غیب و همچنین آیه «وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ» پرداخت که در ادامه میخوانید؛
ما ورای مخلوقات، موطن اسماء را داریم که از آن به غیب آسمان و زمین تعبیر میشود که در سوره بقره و بحث خلافت آدم آمده است، اما در این آیه، اگر مفاتح جمع مفتح باشد، یعنی خزائن. به این معنا که خزائن غیب مراد است و اگر مفتح باشد، یعنی کلید غیب دست خداست. اگر کلید باشد، یعنی گشاینده اصلی این غیب و آسمان و زمین مراد است که میشود گشاینده اصلی عالم اسما که سرمنشأ همه اسماء است. مراد آن اسماء اصلی اولیهای است که موجب میشود، اسما بعدی پدید آید. مانند روایت امام صادق(ع) که فرمود ابتدا چهار اسم بود و از آن دوازده و بعد 360 اسم خلق شدند. اگر این طور نگاه کنید، یعنی مراد اسماء اصلی عالم است که اسماء دیگر از آنها پدید میآیند.
«عنده»، یعنی نزد خداست و این اسماء نیز مخلوق اسماء هستند و این باز هم خودش یک سرمنشائی دارد که بازکننده همه اینهاست و راه را برای همهشان باز میکند؛ مثلاً همان چهار اسم یا اسماء مستأثره یعنی اسمائی که خدا برای خودش برگزیده است که در ادبیات عرفا میگوید که تَعین اول، پیش از تعین ثانی. آنچه که گفته شده به اسم اسماء تا 360 گفته شده است، تعین ثانی است. علامه طباطبایی این بحث را در رسائل توحیدی دارد. ایشان شرح میکند و نشان میدهد که اسماء مستأثره فوق این اسماء هستند و هنوز تفاصیل اسمائی نیافتهاند و از آنها به اسماء ذاتیه در تعیّن اول تعبیر میکنند و یا اسماء ذاتیه در تعیّن ثانی. مفاتح الغیب، سرسلسه اسماء و یا اسماء مستأثره را میگیرد که اسماء مستأثره مفاتح الغیب میشود.
اما بحث است که اسماء مستأثره را اهل بیت(ع) میدانند یا خیر. توضیحاتی را امام خمینی بیان کردند که حتی آنها نیز میدانند و این اسماء مستأثره اسماء ذاتیه هستند و تمام اسماء از آنها منتشی است و جهت ذاتی آنهاست که بیشتر به چشم میآید تا جهات تفصیلی تکثری سمت خلق و این اسماء پایه همه است. ادبیات «عنده» مقام قدس حق را دربرمیگیرد.
اما اگر معنای خزائن باشد، یعنی تمام این اسماء خزینه هستند. اما چرا خزائن؟ چون اسماء پلکانی است و همان اول سه تاست و بعد دوازده و بعد 360 تا میرسند. میگویند که کلی و جزئی دارد و ابتدا قویتر با هیمنه جمعتر است و بعد بازتر و مفصلتر شده است. با این توضیح، میتوان گفت که خزائن یعنی چندین خزینهای که حضرت حق دارد و به صورت طولی هم باید درنظر گرفت، اما در خزائن نیز باید گفت که درست است که میگوییم مفاتح یعنی جمع مفتح، اما مراد خزینهای است که باز میشود و غیبی است که خودش را پایین میکشد و عوامل بعدی از آن پدید میآید؛ یعنی حالت ایجادی و مجاری فیض برای مراحل مادون را نیز باید در نظر گرفت.
«إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ» نیز به این معناست. ادبیات خزائن یعنی فقط در من هست، اما اینجا میگوید که خزائنی که مفتح است، یعنی محل فتح برای باز شدن غیب و گشوده شدن غیب و تفصیل پیدا کردن و تنزل پیدا کردن غیب الهی است.
صحبت مفاتح الغیب یک موطن است، کتاب مبین یک موطن است، تقدیر عالم یک موطن است و عالم ماده نیز یک موطن محسوب میشود. کتاب مبین یعنی کتاب مفصل و آشکار. در مفاتح الغیب این آشکاری وجود ندارد، اما اینجا آشکاری هست، لذا صحبت این است که رطب و یابسی نمیبینید، جز اینکه خدا خبر دارد و حتی دانهای که در دل زمین میگذارید و همه اینها یعنی تمام جزئیات در عالم ماده در کتاب مبین است. اما کتاب مبین کتاب مستقر بیتغَیُر است، اما بعد از آن عالم لوح محو و اثبات است و تغیُر در آن مطرح است و تقدیر دارد.
پس با چهار مرحله روبهرو هستیم؛ خزائن مفاتح الغیبی، بعد کتاب مبین، سپس میرسیم به تقدیرِ پیش از نشئه علم ماده که میشود عالم مثال و بعد از آن عالم ماده که بقیه عوالم غیب هستند، اما غیب سطوحی دارد که غیب اصلی جایی است که مفاتح الغیب آن جاست و بعد از آن به کتاب مبین میرسیم که جزو غیب است و نشئهای است که مفصلها در آن است. «خزائن کل شئ» بالاتر از کتاب مبین است. اگر بخواهیم خزائن را به مراحل اسمائی و مفاتح الغیب بزنید، اگر انجام شد، اینجا کتاب مبین جزو خزائن محسوب میشود. همه اشیاء خزینه هستند، اما باید دقت کنید آنچه که کتاب مبین میگوییم، ویژگیهایی در آن گفته شده که همهچیز در آن است و تغییری در آن نیست و غیر از آن خزینهای است که تغییر داریم که به اسم لوح محو و اثبات است.
در فرهنگ قرآنی آمده که شب قدر قرار است آنچه به عنوان فشرده است، باز شود؛ یعنی تقدیرات مفصل میشود. به تعبیری گفته میشود که این شخص در سال بعد چه روزی داده میشود و چه مشکلاتی دارد و ... . آنچه در کتاب مبین است، در شب قدر تبدیل به تقدیرات جزئی میشود و این در قرآن هم آمده است که فرمود: «وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ». هر امر فشرده و حکیمی باز میشود؛ یعنی از هم جدا و مفصل میشود. آن امری که قرار بود از مفاتیح غیب به سمت کتاب مبین بیاوریم، از کتاب مبین میخواهیم به تفاصیل بیاوریم که در شب قدر انجام میشود. شب قدر شب تنزل حقایق فشرده و محکم به سمت حقایق تفصیلی است که میشود مفصلات و یک پای این مفصلات ریشه در ما دارد که ما در رمضان چطور عمل کردهایم و چطور اصلاح کردهایم که بتوانیم از تقدیرات خوش بهرهمند شویم.
همچنین قرآن نیز دارای عوالمی است. قرآن اینجا، از کتاب مبین آمده و کتاب مبین از امالکتاب آمده است. کتاب مبین، نشئهای از نشئات عالم است و موطنی است بعد از مفاتیح غیب و این حقیقت که یک واقعیت است، قرآن نیز همان جاست، اما قرآن لفظی که در اینجا هست در آنجا نیست. در قرآن آمده که این را قرآن عربی قرار دادیم و فرمود نزد ما بود، علو داشت و احدی از این عموم نمیتوانست به آن دست یابد و این حکیم بود و حقیقت این الفاظ آنجا است که میشود امالکتاب. کتاب تدوینی و تکوینی حق که تفاصیلش را داریم در یک کتاب فشرده حق است.
وقتی که آنجا است، او در شب قدر به یکباره بر قلب پیامبر(ص) نازل میشود و تمامش را رسول خدا(ص) در شب قدر یافت و بعداً در بیستوسه سال به صورت تدریجی نازل شده است. تمام الفاظ قران در شب قدر به یکباره و بعدها به صورت مفصل نازل شد.
یکی دیگر از مباحث مسئله بداست که اهل بیت(ع) یاد دادند. مسئله بدا که حاصل میشود، خدا تغییر میدهد که اصلش نیز در قرآن ریشه دارد و در مورد موسی(ع) آمده که اینها قرار بود حاکمیت داشته باشند، اما چون با نبی خود همراهی نکردند، 40 سال اینها را سرگردان کردیم. اول رقم خورد و قرار شد اجرا شود، اما کاری کردند که بههم خورد و بدا حاصل شد. بدا یعنی تغییر در مشیت الهی، به حسب اعمال و رفتار و کنش و استغفار ما.
بدا در لوحِ محو و اثبات است که این ریشه در عوالم بالاتر دارد و عرفا آن را تا مرحله علم ربوبی بردهاند و این بحث در اسماء ذاتیه ریشه دارد؛ لذا در روایات اهل بیت(ع) است که اگر خواستند دستوری دهند تا دعا حتماً اثر کند، میگویند که از اسماء ذاتیه استفاده کنید که به لحاظ عمق آنجاست و به لحاظ اینکه میدانیم این است که در مرحله لوح محو و اثبات که ملائکه هستند، وقتی دعا میکنیم، آنجا تغییری در وضعیت حاصل میشود.
انتهای پیام