جلیل اکبری صحت، منتقد و کارشناس سینما، در گفتوگو با ایکنا، درباره تولید فصلهای مختلف سریال پایتخت اظهار کرد: استقبال مردم از سریال پایتخت، اصلیترین دلیل برای تولید فصلهای بعدی این مجموعه بود. متأسفانه رسانه ملی نتوانسته از این ظرفیت به درستی استفاده کند، زیرا ضعفهای ساختاری که در این مجموعه وجود دارد فقط به سازندگان آن محدود نیست، بلکه سیاستهای رسانه ملی هم دلیلی برای افت کیفیت این مجموعه بوده و ضعف ساختاری این سریال آنقدر زیاد است که پس از فصل چهار باید پرونده این سریال بسته میشد. اکنون شاید این سؤال مطرح شود که با وجود این تنزل کیفی چرا همچنان این سریال مخاطبان خاص خود را دارد؟ باید گفت که مخاطبان به داستانهای طنز بومی علاقهمندند. فصل نخست این مجموعه بهترین فصل آن بود که توانست قصه را به شکلی منطقی روایت کند، اما این اتفاق در فصلهای بعد به شکل مطلوبی رخ نداد، به ویژه در فصل ۵ و ۶ که نقاط ضعف این اثر بسیار پررنگ شد.
نبود منطق روایی در «پایتخت»
وی با بیان اینکه مخاطبان نیاز دارند که آثار موفق را به صورت دنبالهدار تماشا کنند، تصریح کرد: سریالهایی موفق تا زمانی که بتوانند محتوای مناسب را تأمین کنند میتوانند ادامه یابند. در هالیوود هم از این ظرفیت استفاده میشود و برخی سریالها ممکن است تا 10 فصل هم ادامه پیدا کنند، حتی ممکن است برخی موضوعات تکراری باشند. البته روایت منطقی قصه همیشه حفظ میشود، اما این اتفاق در «پایتخت» رخ نداده است. یکی دیگر از دلایل افت کیفیت پایتخت این است که این مجموعه از فصل نخست برای ساخت چند فصل طراحی و سیاستگذاری نشده است و هر زمان رسانه ملی در جذب تماشاگر موفق نباشد، ناگزیر به سراغ پایتخت میرود.
بیشتر بخوانید:
اکبری صحت تأکید کرد: البته درباره فصل ششم این مجموعه باید در نظر داشت که در این فصل، پایتخت نویسنده خود را از دست داد و مخاطب عادت دارد که روایت خشایار الوند را ببیند و رضا عباسی پس از مرحوم الوند به ترکیب این گروه پیوست. البته عباسی نویسنده خوبی است اما نیازمند زمان است تا در قصهگویی سریال جا بیفتد.
وی ادامه داد: نقدهای که درباره سکانسهای پایانی سریال مطرح است میتواند به ناظران کیفی آثار هم برگردد، زیرا قبل از پخش هر سریال ناظر کیفی باید محتوای آن را تأیید کند. پس این نقد به مجموعه رسانه ملی بازمیگردد.
تلویزیون محل موعظه نیست
این داور جشنوارههای سینمایی درباره نقدهای فرهنگی این مجموعه اظهار کرد: در حوزه فرهنگ دو گونه باید به آثار نمایشی نگاه کرد. ابتدا رویکرد آرمانی، یعنی اینکه در آثار نمایشی موضوعات فرهنگی به شکل کاملاً پاک ترسیم شود. رویکرد دوم آثاریاند که میکوشند با ترسیم پلیدیها و زشتی درصدد اصلاح جامعه برآیند. برای همین نقی معمولی در پایتخت به واسطه خطاهایش در زندگی دائم در حال شکست است. این اتفاق برای دیگر شخصیتها هم رخ میدهد. البته باید توجه کرد که سینما یا تلویزیون محل موعظه نیست و صداو سیما به عنوان رسانه ملی باید جریانسازی کند و این اتفاق در بسیاری مواقع در چارچوب درام شکل میگیرد.
وی درباره شکستن قبح برخی رفتارهای ناشایست در سریال ابراز کرد: اگرچه ضروری است که ارزشهای اخلاقی و اجتماعی در آثار آموزش داده شوند، ولی در کنار این اصل باید به معضلات اجتماعی نیز پرداخت.
این کارشناس رسانه در پایان صبر مردم مازندران را ستودنی ذکر کرد و گفت: بسیاری از آثار قومیتی به دلایل گوناگون با اعتراض جمعی مواجه میشوند اما این مجموعه با اینکه شش فصل از عمر آن میگذرد، دچار این مشکل نشده است و این نشان از صبوری اهالی مازندران دارد و باید برای همه اقوام الگو باشد که آستانه تحملشان را در برابر طنز بالا ببرند.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام