به گزارش ایکنا، روزی که در یادداشتی از قسمتهای اول مجموعه تلویزیونی «پایتخت» به خاطر تمسخر حج انتقاد کردم، عدهای از صاحبنظران که در دلسوزی آنها برای فرهنگ و ارزشها تردیدی ندارم، با نگارش مقالات متعدد یا از طریق پیامهای فضای مجازی به من توصیه کردند که به خاطر شرایط سخت کرونایی و در خانه ماندن اکثر مردم، بهتر است با قدری مسامحه این قبیل امور برخورد شود. همان زمان، مقاله دیگری نوشتم و ضمن محترم شمردن نظر آن عزیزان، بر این نکته تأکید کردم که مسامحه در برابر تمسخر احکام دینی و اصول و ارزشها در هیچ شرایطی جایز نیست و این روند به عبور از خط قرمزهای ارزشی، اخلاقی و دینی منجر خواهد شد.
اکنون که قسمتهای زیادی از آن مجموعه تلویزیونی پخش شده، انتقادهای زیادی در قالبهای مقاله، گزارش و اظهار نظر در مذمت آن منتشر میشوند که محتوای همه آنها همان است که درباره آن هشدار داده بودم. در این زمینه کار به جایی رسیده که حتی خود رئیس رسانه ملی هم به اعتراض برخاسته و در نامهای به معاون خود در امور سیما با اشاره به فضاحتی که در آخرین قسمت پخش شده این مجموعه به بار آمده (کپی برداری مبتذل از یک فیلم فاسد دوران طاغوت) نوشت: «لازم است بررسی شود که این اقدام، حاصل اشتباه، بیتوجهی و وادادگی است یا نتیجه عملیات فتنهانگیز ستون پنجم فرهنگی دشمن.»
فرافکنی نکنید
رئیس رسانه ملی میداند که این اقدامش، نوشدارو بعد از مرگ سهراب است و هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد ولی میخواهد با فرافکنی به نوعی بر این رسوایی سرپوش بگذارد. لازم است به وی تأکید شود به جای توسل به این قبیل شگردها قدری به محتوای سیاستهای حاکم بر رسانه ملی فکر کند و بپذیرد که مشکل اصلی نوع نگاهی است که او و همکارانشان به رسالت رسانه ملی دارند. رسانه ملی باید همانطور که امام خمینی(ره) میفرمودند، دانشگاه باشد یعنی برای بالا بردن سطح فکر و دانش آگاهی مردم تلاش کند و اینطور نباشد که برای تأمین نیازهای مادی خود به هر اقدام ضدفرهنگی تن در دهد و یا فرهنگ را قربانی سیاست و مشتری مداری کند.
بیشتر بخوانید:
بعضی از صاحبنظران، که مجموعه تلویزیونی پایتخت را ترسیمکننده جریان معمولی زندگی مردم کشورمان دانسته بودند، حالا باید به این سؤال پاسخ بدهند که آیا آنگونه که این مجموعه ترسیم کرده، واقعاً مردم ما قاچاقچی، روانی، منفعل، عقدهای، ناتوان، پرخاشگر، فرصتطلب، گستاخ و عصیانگر علیه پدر و مادر هستند؟!
مسئولان رسانه ملی هم، در عین حال که نباید کارهای خوبشان نادیده گرفته شود، باید به این نکته کلیدی توجه کنند که فرصت مهم مسئولیت در این پایگاه فراگیر فرهنگی موقت است، از این فرصت کمیاب برای فرهنگسازی استفاده کنند و نسبت به جامعه و نیازهای آن، واقعبین باشند.
تا کی در حسرت طنز واقعی بمانیم
متأسفانه واقعبینی در جامعه کمرنگ است، طنز، انتقاد و سرگرمی لازم است. ولی تلویزیون علاوه بر اینها رسالت دیگری هم دارد که مهم است و آن ارتقای سطح فکر، فهم و درک مردم است که میشود با استفاده از همین قالبها این کار را هم کرد. متأسفانه هر چه زمان میگذرد، رسانه ملی بیشتر درجا میزند. قانون نانوشته، ولی عملی کار در رسانه ملی نباید این باشد که دست اندرکاران آن، مجری خوبی برای دستورالعملهای سیاسی باشند و بقیه امور اصلاً مهم نباشد، حتی اگر فرهنگ و سنت و ارزشها و دین قربانی بشوند. در بسیاری از مجموعههای که تلویزیون پخش میکند میبینید که معاشرتهای حرام و برداشته شدن مرزها و حریمها و عبور از خط قرمزهای فرهنگی و سنتی و دینی کاملاً عادی شده و مهم این است که عدهای فقط بخندند، حتی اگر منجر به سست شدن بنیانهای خانواده و اعتقادات شود. معلوم نیست تا چه وقت باید در حسرت داشتن طنز و سرگرمی و برنامههای شاد همراه با آموزشهای اخلاقی و سبک صحیح زندگی در رسانه ملی که با پول بیتالمال اداره میشود باشیم!
انتهای پیام