در شرایط عادی و سوابق انتخابات کشور، مشارکت حدود 40 درصدی امری مطلوب و قابل توجه نیست، اما در موقعیتی که پس از انتخابات دو سال گذشته، کشور یکی از شدیدترین و پیچیدهترین بحرانهای سیاسی و امنیتی خود را پشت سر گذاشته و علاوه بر معضلات اقتصادی و تحریمهای خارجی، با هجمههای امنیتی و ترور و بمبگذاری از سوی دشمنان مواجه بود، این میزان از مشارکت ارزش و اهمیت فراوانی دارد.
علاوه بر فعالیت شدید رسانههای فارسیزبان، طیف گستردهای از سرویسهای اطلاعاتی و اندیشکدههای دولتهای خارجی و حتی گروهکهای تروریستی تلاش کردند تا مشارکت زیر ۲۰ درصد را رقم بزنند؛ برای مثال گاردین قبل از انتخابات با ذوقزدگی پیشبینی مشارکت ۲۷ درصدی مردم ایران در انتخابات را داشت و برخی رسانههای دیگر نیز پیشدستانه خبر از حضور کمرنگ مردم در روز رأیگیری میدادند.
متأسفانه برخی چهرههای سیاسی که در اداور گذشته همواره نوید مشارکت و اصلاحات سیاسی میدادند، این نوبت با شرکت نکردن در انتخابات، همراهی خود با این خط سیاسی و رسانهای را اثبات کردند اما همانند دورههای گذشته و علیرغم تمام مشکلات داخلی و تحریم اقتصادی خارجی که در این دوره با تهدیدهای امنیتی نیز همراه شده بود، باز این مردم بودند که در این پیچ تاریخی اهمیت رأی خود را شناختند و با نقشه شوم دشمن همراهی نکردند و نگذاشتند که میزان مشارکت از دور قبل کمتر شود و در نتیجه انتخابات در امنیت کامل و سلامت برگزار شد.
در حالی که میزان مشارکت مردمی در انتخابات پیشین مجلس شورای اسلامی ۴۲٫۵۷ درصد بود، آمارهای این دوره نیز نشان از مشارکت بیش از ۴۰ درصدی مردم در کشور دارد. دشمنان انقلاب که از هر طیف و گروهی، به شکل بیوقفه مردم را به عدم مشارکت در انتخابات تشویق میکردند، به تلخی اعتراف میکنند که جمهوری اسلامی اهل تقلب و خیانت در انتخاب مردم نیست که اگر بود خیلی راحت تعداد شرکتکنندگان را دستکاری یا در دورههای گذشته نتایج مطلوب خود را از صندوق خارج میکرد.
اگرچه لیستهای انتخاباتی در این دوره از انتخابات همچنان اثرگذار بودند اما رأی آوردن تعداد معدودی از لیستهای انتخاباتی در برخی شهرستانها، اتفاق قابل توجهی است که میتوان آن را پایان یکهتازی این طیفها دانست. شوراهای ائتلاف و وحدتی که در نزدیکی انتخابات ظاهر میشدند و بدون ارائه هیچ برنامه عینی و شفاف و گفتمان عملیاتی به طور یکجانبه به تدوین لیستهای انتخاباتی میپرداختند، کمکم از نگاه مردم دور ماندند. البته پدیده قابل توجه در همین لیستهای انتخاباتی، حضور چهرههای سرلیست (یا خارج از لسیت) جدید بود که به طور دقیق در یک طیف سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا قابل جایابی نبودند.
بررسی نتایج پس از پایان شمارش آرا به خوبی میتواند نشان دهد که تا چه میزان پدرخواندههای سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب به پایان خط خود نزدیک شدهاند. سنجش اثرگذاری جریانات مؤثر بر انتخاب مردم به ویژه در شهرستانها، نشان از کاهش اثرگذاری وزن سبد رأی لیستی و افزایش اثرگذاری مقبولیت شخصی و گفتمان فکری دارد.
اخبار غیررسمی تا این لحظه نشان میدهد بسیاری از چهرههای سیاسی نامآشنا که سابقه چند دوره راهیابی به مجلس را داشتند، این دوره از صندلی نمایندگی مردم بازماندند. از سوی دیگر برخی چهرهها، که عضو شناختهشده هیچ گروه و حزبی نبودند، در برخی شهرستانها توانستند رأی خوبی کسب کنند. ناکامی برخی چهرههای مطرح در ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری نیز در قالب همین تحلیل سیاسی قابل پیگیری است.
بررسی روندها و جریانات مؤثر بر انتخاب مردم، ضرورت بازبینی جناحها و طیفهای سیاسی برای آینده کنشگری انتخاباتیشان دارد؛ چراکه تدوین لیست پیشنهادی دیگر نمیتواند صرفاً با تکیه بر عضویت فرد در جناح یا گروه سیاسی باشد. البته ارائه لیست در شهرهای بزرگ از جمله تهران امری ضروری است اما چینش این لیست دیگر نمیتواند سیاسی و قوم و قبیلهای باشد، بلکه باید با تکیه بر گفتمان فکری، برنامه عملیاتی، سوابق و تخصص افراد و جلب اعتماد مردم و نخبگان مدتها پیش از آغاز ثبتنام شرکتکنندگان باشد.
محمد پارساییان، رئیس مرکز مطالعات میانرشتهای قرآن کریم جهاددانشگاهی
انتهای پیام