الگوی حافظ در بلاغت و زبان، قرآن کریم است
کد خبر: 4174728
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۴۰۲ - ۰۷:۱۵
در گفت‌وگو با ایکنا مطرح شد

الگوی حافظ در بلاغت و زبان، قرآن کریم است

عضو هیئت علمی گروه ادبیات فارسی دانشگاه قم گفت: اوج غزل و زبان حافظ در این است که به بلاغت قرآنی نزدیک می‌شود و برخی آن را با عنوان اعجاز زبانی و ادبی تعبیر می‌کنند و در واقع الگوی اصلی حافظ در بلاغت و زبان، قرآن است.

محمد فولادی، عضو هیئت علمی گروه ادبیات فارسی دانشگاه قممحمد فولادی، عضو هیئت علمی گروه ادبیات فارسی دانشگاه قم در گفت‌وگو با ایکنا از قم، اظهار کرد: سخن گفتن از خواجه شیراز که به قول ایشان شعرش همه بیت‌الغزل معرفت است و خود فرموده «بر سرِ تربتِ ما، چون گذری همت خواه، که زیارتگَهِ رِندانِ جهان خواهد بود»، بسیار دشوار است. می‌توان از جنبه‌های مختلف شعر و شخصیت حافظ را بررسی کرد.

وی در خصوص خواستگاه فرهنگی حافظ و فرهنگ در اشعار حافظ، افزود: حافظ را چکیده فرهنگ ایران، شاعران و ادیبان ایرانی تا قرن هشتم دانسته‌اند و دیوان حافظ گرچه ابیات کمی دارد، اما از نظر معنا بسیار گسترده است.

استاد ادبیات دانشگاه بیان کرد: پهنای ایران پیش از اسلام و پس از اسلام تا قرن هشتم که حافظ بزرگ می‌زیسته است، را می‌توان در این اندیشه‌ها دریافت. بنابراین آنچه از زیبایی‌های لفظی و معنوی در اندیشه‌های ایرانیان پیش از اسلام بوده و بخشی از آن‌ها در شاهنامه بزرگ و سترگ فردوسی بازتاب یافته، این اندیشه‌های مرکزی به گونه‌ای در شعر حافظ نیز بازتاب داشته و شخصیت‌هایی مانند سیاوش که از شخصیت‌های مهم و عرفانی شاهنامه است، در شعر حافظ دارای اشاراتی است.

وی گفت: اندیشه‌های پسندیده ایرانیان پیش از اسلام و آداب و فرهنگ آن‌ها به گونه‌ای در دیوان حافظ بازتاب یافته است، همچنین پس از اسلام تا قرن هشتم که دوران زندگی حافظ است؛ آنچه که در زیبایی‌ها و ظرافت‌های ادبی، معارف اسلامی و معارف ناب وجود دارد و آنچه در دیوان شعرای بزرگ از رودکی تا هم عصران حافظ از زیبایی‌های لفظی و معنوی مشاهده می‌شود را به شکل هنرمندانه و چکیده می‌توان در دیوان حافظ درک کرد.

فولادی تصریح کرد: دکتر اسلامی معتقد است که دیوان حافظ چکیده‌ای از فرهنگ و اندیشه‌ها تا قرن هشتم است و حافظ از همه زیبایی‌ها بهره گرفته و آن‌ها را در شعر خود به بهترین وجه بازتاب می‌کند، از سوی دیگر بر زبان، فرهنگ و ادب پس از خود تا به امروز نیز تأثیر بسیاری نهاده است.

وی گفت: پس از حافظ تمامی شعرا تا امروز تحت تأثیر اشعار وی بوده و بهره‌ها گرفته‌اند، بنابراین شعر حافظ بی‌نظیر است و جایگاه ویژه‌ای دارد، در خصوص حافظ، شخصیت و زندگی وی برخلاف بسیاری از شعرای دیگر از جمله سعدی و مولوی اطلاعات کمتری موجود است.

استاد دانشگاه ابراز کرد: بسیاری از اشارات زندگی حافظ را از دیوان وی استنباط می‌کنیم و مقدمه‌ای که نخستین گردآورنده شعر حافظ و هم کلاسی و هم بحث وی، جناب محمد گلندام از دیوان حافظ نوشته و در آن مقدمه زیبا و ادیبانه برخی از اشارات دیده می‌شود، می‌تواند ما را به برخی از جنبه‌های شخصیتی و زندگی حافظ برساند.

وی با بیان اینکه حافظ این لقب را به دلیل حافظ قرآن بودن دارد، افزود: علاقه حافظ به قرآن موجب شده که بسیاری از ظرافت‌های معنوی، قصص و داستان‌های قرآنی در دیوان وی انعکاس یابد و از این جهت تأثیر آیات قرآن و مضامین قرآنی را به شیوه‌های مختلف در اشعار وی می‌توان دریافت از جمله این شعر که «چشمِ حافظ زیرِ بامِ قصرِ آن حوری سرشت شیوهٔ جَنّاتُ تَجری تَحتِهَا الاَنهار داشت»، همچنین شعر «پدرم روضهٔ رضوان به دو گندم بفروخت من چرا مُلکِ جهان را به جوی نفروشم»

فولادی بیان کرد: شیوه‌هایی که موجب شده وجه مشترک میان دیوان حافظ و قرآن وجود داشته باشد از جمله اینکه همانطور که به قرآن استخاره می‌کنیم به حافظ نیز تفال می‌زنیم، قرآنی که حافظ در سینه دارد و می‌گوید که «صبح‌خیزی و سلامت طلبی، چون حافظ  هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم»، همچنین شیوه‌های بلاغی و بیانی قرآن را نیز حافظ در نظر داشته و از آن استفاده کرده است، از جمله چند لایه بودن و چند گونه معنی کردن یک بیت، پس می‌توان استنباط‌های مختلف را از اشعار حافظ داشت.

وی گفت: حافظ در یک غزل تک صدا و تک نوا نیست و چند مضمونی و تعدد مضمون دارد و همین امر نیز در سوره‌های قرآن مشاهده می‌شود که طبق عرض بزرگان از جمله بهاءالدین خرمشاهی شیوه‌های قرآنی که تعدد مضمون است را حافظ بهره گرفته و چند صدایی و چند نوایی را در غزل آورده و این‌ها موجب شده که زبان حافظ به زبان قرآن نزدیک و تفال به دیوان حافظ دیده شود.

استاد ادبیات دانشگاه قم اظهار کرد: اگرچه حافظ مانند مولوی و سایر شعرا کاملاً غزل‌هایش عارفانه نیست، اما نمی‌توان انکار کرد که بسیاری از غزل‌های حافظ عارفانه است از جمله شعر «دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شبِ قدر که این تازه براتم دادند»

وی گفت: اوج غزل و زبان حافظ در این است که به مرد بلاغت و بلاغت قرآنی نزدیک می‌شود و برخی آن را با عنوان اعجاز زبانی و ادبی تعبیر می‌کنند و تا حدی قابل پذیرش است، زیرا الگوی اصلی حافظ در بلاغت و زبان، قرآن است.

فولادی در پایان گفت: غزل حافظ از نظر بلاغت به اعجاز نزدیک می‌شود به گونه‌ای که ما گرچه شاعران بزرگی داریم، اما از جهت بلاغی و کلامی کمتر شاعرانی به بلاغت حافظ نزدیک هستند و الگوی اصلی حافظ قرآن کریم است.

گفت‌وگو از الهام حلاجیان

انتهای پیام
captcha