عنایت ویژه امام حسن عسکری(ع) به پرسش‌های قرآنی
کد خبر: 4170812
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۶

عنایت ویژه امام حسن عسکری(ع) به پرسش‌های قرآنی

یکی از مهمترین جلوه‌های هدایت در سیره و سخن امام عسکری(ع) عنایت ویژه حضرت به پرسش‌های قرآنی است.

امام حسن عسکری(ع)از آنجایی که ائمه معصوم(ع) جانشینان رسول اکرم هستند، وظیفه اصلی‌شان هدایت خلق خداست. اما انجام این وظیفه با توجه به شرایط زمانی و مکانی وجود مقدس هریک از امان معصوم متفاوت است. همزمان با سالروز شهادت امام حسن عسکری(ع)، به برخی از جلوه‌های هدایت در سیره و سخن این امام معصوم می‌پردازیم.

هشدار و انذار صریح      

قرآن کریم برای هدایت بشر بارها از شیوه انذار و هشدار صریح استفاده کرده است؛ شیوه‌ای که به مانند زنگ هشدار و بیدار باش مخاطب را هدف مستقیم محتوای خویش قرار می‌دهد.

امام حسن عسکری(ع) در مواردی متعدد چنین روشی را پیش می‌گرفت. از جمله، در نامه‌ خود به اسحاق بن اسماعیل نیشابوری، او و دیگران را هشدار می‌دهد و با صراحت آنان را نسبت به عواقب سخت کارشان بیدار می‌نماید و می‌نویسد: «پس از درگذشت امام پیشین و بعد از فرستاده دوم من و آنچه از شما به او رسید، خداوند به سبب آمدنش پیش شما، وی را کرامت و عزت عطا کرد و پس از آنکه ابراهیم بن عبده را بر شما گماردم و نامه‌ای هم به وسیله محمد بن موسی نیشابوری برای شما نوشتم، راه غفلت را پیمودید. در هر حال، باید از خداوند کمک خواست. مبادا درباره خدا کوتاهی کنید و از زیانکاران باشید! از رحمت خدا به دور باد کسی که از اطاعت خدا رو گرداند و پندها و موعظه‌های اولیای خدا را نپذیرد. به راستی خداوند شما را به اطاعت خود و اطاعت پیامبر و اطاعت اولوالامرفرمان داده است. خدا بر ناتوانی و غفلت شما رحم کند و شما را بر عقیده خود شکیبا سازد. چقدر انسان به پروردگارش مغرور است. ای اسحاق! خداوند تو و خاندانت را مشمول رحمتش کند. اگر سنگ‌های سخت و استوار برخی از محتوای این نامه را می‌فهمیدند، از ترس و بیم خداوند متلاشی می‌شدند و به طاعت خدا در می‌آمدند و هر چه می‌خواهید بکنید، به زودی خدا و پیامبر و مؤمنان عمل شما را خواهند دید و آنگاه سر و کارتان با خدای دانای نهان و آشکار است».

احیای روحیه تولا و تبرا

تولا، مؤمنان را به سوی نیکی‌ها و نیکان جذب می‌کند و به مانند نیروی جاذبه‌ای قوی، خواه ناخواه آنان را در مسیر حق نگاه می‌دارد. از این روی، مؤمنان با تولا هم حرمت نیکان را نگاه می‌دارند و هم خود را در مسیر آنان قرار می‌دهند و به سوی حق می‌روند. و تبرا آنان را از بدی‌ها و بدها دور می‌سازد و به مانند نیروی دفع کننده‌ای خواسته و ناخواسته آنان را از مسیر باطل که علامتش ناپاکان امت هستند، دور می‌سازد و به این ترتیب، مؤمنان با تبرا هم ناپاکان را از حرمت و کرامت در جامعه دینی ساقط می‌کنند و هم خود را از مسیر آنان به دور نگاه می‌دارند.

امام حسن عسکری(ع) با علم به چنین کارکردی، شیعیان را به احیای این فریضه، به طور عملی، می‌کشاند و با دعوت به لعن و نفرین آلودگان و دوری جویی از آنان و نیز عشق به پاکان امت و اولیای الهی، بقای شیعیان در صراط مستقیم را تضمین می‌کرد. از جمله سخنان آن حضرت است: «حُبُّ الأَبرارِ للأبرارِ ثوابٌ لِلأَبرارِ وحُبُّ الفُجّارِ للأبرارِ فضیلةٌ لِلأبرارِ وبُغضُ الفُجّارِ للأبرارِ زَیْنٌ لِلأَبرارِ وبُغضُ الابرارِ للفُجارِ خِزیٌ علی الفُجّارِ؛ دوست داشتن نیکان، همدیگر را، ثواب برای نیکان است. و دوستی اهل فجور نسبت به نیکان فضیلتی برای نیکان است و بغض فاجرها برای نیکان، زینت نیکان است. و بغض نیکان برای اهل فجور، خواری برای اهل فجور است».

بیان آثار طاعت و عصیان

از شورانگیزترین مراحل تبلیغ و هدایت، لحظات بیان پاداش‌ها و آثار اطاعت خداوند متعال است؛ موضوعی که مخاطب را با شوری مضاعف در پی راهبران توحیدی می‌کشاند. قرآن کریم آکنده از آیاتی است که آثار طاعت و بندگی را بیان می‌دارد و آثار خطرناک عصیان و سرکشی را گوشزد می‌کند. از این روی، بیان و تصویر آثار طاعت و عصیان راهبردی قرآنی است و در سیره و سخن امام حسن عسکری (ع) هم بارها می‌توان آن را لمس کرد.

یک نمونه آن بیان آثار نیکوکاری است. علامه مجلسی از مناقب و خرایج نقل می‌کند: ابوهاشم رحمه الله گفت: از امام حسن عسکری (ع) شنیدم که فرمود: «بهشت دری به نام المعروف دارد که تنها نیکوکاران از آن در وارد می‌شوند.» من در دل خدا را سپاس گفتم و شاد شدم که برخی نیازهای مردم را برآورده می‌کنم. حضرت نگاهی به من انداخت و فرمود: «آری! به همین شیوه باقی بمان؛ زیرا آنان که در دنیا نیکی کرده باشند، در آخرت نیز اهل نیکی خواهند بود. ای ابوهاشم! خداوند تو را در زمره آنان قرار دهد و مشمول رحمت خود گرداند».

از ویژگی‌های هدایتگری امام عسکری (ع) پاسخ به سؤالات کتبی و شفاهی است؛ به گونه ای که حجم زیادی از روایات آن حضرت که به دست ما رسیده است، مربوط به پاسخ‌هایی است که به پرسش‌ها داده است.

در این میان، عنایت ویژه‌ای به سؤالات قرآنی شده است. به عنوان نمونه: سفیان بن محمد می‌گوید: از امام حسن(ع) ضمن نامه‌ای سؤال کردم، منظور از «وَلیجَه» در آیه «ولَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللّه ِ وَلارَسُولِهِ وَلاَالْمُؤْمِنینَ وَلیجَةً؛ غیر از خدا، رسولش و مؤمنان را محرم اسرار خود قرار ندادند.» چیست؟ و با خود فکر می‌کردم که منظور از مؤمنین در این آیه چه کسانی است؟ امام در جواب نامه من نوشت: «اَلْوَلیجَةُ الَّذی یُقامُ دوُنَ وَلِیِّ الاَْمْرِ. وَحَدَّثَتْکَ نَفْسُکَ عَنِ الْمُؤْمِنینَ: مَنْ هُمْ فی هذَا الْمَوْضِعِ؟ فَهُمُ الاَْئِمَّةُ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ عَلَی اللّه فَیُجیزُ أَمانَهُمْ؛ ولیجه کسی است که به جای ولی امر (امام حق) نصب می‌شود، اما اینکه در خاطرت گذشت که منظور از مؤمنین در آیه کیستند؟ پس آن مؤمنان، امامان بر حق‌اند که از خدا برای مردم امان می‌گیرند و خداوند امان آنها را مورد قبول قرار می‌دهد».

مبارزه مستدل با باورهای غلط

مرحوم طبرسی از ابویعقوب یوسف بن محمد بن زیاد و ابوالحسن علی بن محمد بن یسار روایت کرده است که به امام حسن عسکری (ع) عرض کردیم که در منطقه ما گروهی ادعا می‌کنند هاروت و ماروت دو فرشته‌اند که چون گناهان فرزندان آدم افزون شد، خداوند آن دو را همراه فرشته‌ای دیگر به زمین فرستاد. آن دو شیفته زنی شدند و خواستند با او زنا کنند و شراب نوشیدند و نفس محترمه را کشتند. خداوند آن دو را در بابل عذاب و شکنجه می کند و ساحران از آن دو سحر می‌آموزند و خدا آن زن را به ستاره زهره مسخ کرد.

امام فرمود: حاشا که چنین باشد. فرشتگان الهی به لطف خدا معصوم از گناه و کفر و اعمال ناروا هستند. خدای عزوجل فرمود: «لا یَعْصُونَ اللّه َ ما اَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ» و فرمود: «وَلَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالاَْرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لا یَسْتَکْبِروُنَ عَنْ عِبادَتِهِ وَلایَسْتَحْسِروُنَ یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَالنَّهارَ لایَفْتُرُونَ» و درباره فرشتگان فرمود: «بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لایَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِاَمْرِهِ یَعْمَلُونَ» تا آنجا که فرمود «مُشْفِقُونَ». خداوند این فرشتگان را جانشینان خود در زمین قرار داده و آنها در دنیا همچون پیامبران و ائمه اند. آیا از پیامبران قتل نفس، زنا و شراب‌خواری سر می‌زند؟ آن‌گاه فرمود: آیا نمی‌دانی که خداوند هیچ گاه دنیا را از پیامبر یا امامی از جنس بشر تهی نگذاشته است؟ آیا نفرمود: «وَما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ اِلاّ رِجالاً نُوحی اِلَیْهِمْ مِنْ اَهْلِ الْقُری» و اعلام فرمود که او فرشتگان را به این سبب به زمین نفرستاد که امام و فرمانروا باشند، بلکه آنها به سوی پیامبران الهی فرستاده شده اند؟». ما پرسیدیم: پس ابلیس فرشته نیست؟ فرمود: «خیر، بلکه ابلیس از جن است».

اعلام موضع در برابر جریان‌های انحرافی

امام حسن عسکری (ع) با آگاهی کامل از جریان‌های عصر، مواضع خود را اعلام می‌کرد و به این طریق گروه‌های زیادی از مردم را از سرگردانی نجات می‌داد. نمونه‌هایی از اعلام مواضع حضرت در برابر جریان های عصر ایشان به این شرح است:

«واقفیان» سلسله امامت را تا حضرت موسی بن جعفر(ع) می‌پذیرند و بنیانگذاران آن تعدادی از یاران امام صادق و کاظم(ع) بودند و از جمله آنان، زیاد بن مروان، علی بن ابی حمزه و عثمان بن عیسی می‌باشند. دلیل توقف آنان، دلبستگی به اموال زیادی بود که باید به امام بعدی می‌سپردند. شیخ طوسی می‌نویسد: بعد از شهادت امام موسی بن جعفر(ع) هفتاد هزار دینار نزد زیاد قندی و سی هزار دینار و پنج کنیز و خانه‌ای در مصر نزد عثمان بن عیسی رواسی بود. امام رضا(ع) آن‌ها را طلب کرد. ابن ابی حمزه امامت او را منکر شد و اموال را نداد. زیاد قندی همچنین کرد. ولی عثمان بن عیسی ضمن نامه‌ای به امام رضا(ع) نوشت که پدرت از دنیا نرفته و همچنان زنده است و کسی که بگوید او مرده، سخن بیهوده‌ای گفته است. امام حسن عسکری(ع) در خصوص این گروه منحرف بارها اعلام موضع کرد و افراد زیادی را از ورطه انحراف آزاد کرد.

گروه منحرف دیگر در عصر امام، «صوفیه» بودند؛ جماعتی که از ابتدای پیدایش به دست ابوهاشم کوفی، عده‌ای از مسلمانان را فریب داد و از اسلام راستین منحرف ساخت. امام عسکری(ع) درباره آنان و رئیس قومشان، حدیثی از امام صادق(ع) را یادآوری فرمود که  از حضرت درباره ابوهاشم (کوفی) سؤال شد. فرمود: «فردی بسیار فاسد العقیده بود. مسلکی به نام تصوف اختراع کرد و آن را مرکزی برای اعتقادات پلید خود قرار داد.»

«ثنویه» فرقه منحرف در زمان امام عسکری(ع) پدید آمد و به نوشته مجمع البحرین: «آن‌ها فرقه‌ای از مجوس‌اند و به دو اصل خیر و شر (نور و ظلمت) و پیامبری حضرت ابراهیم(ع) معتقدند.» امام حسن عسکری(ع) نسبت به این گروه بسیار حساس بود. شیخ حر عاملی از کشف الغمه از ابوسهل بلخی نقل می‌کند که یکی از یاران نامه‌ای به امام نوشت و درخواست کرد درباره پدر و مادرش دعا کند. امام(ع) چنین نوشت: «رَحِمَ اللّه ُ والِدَتَکَ وَالتّاءُ مَنْقُوطَةٌ؛ خداوند مادرت را بیامرزد و تاء دو نقطه است.» یعنی کلمه تاء دو نقطه است نه یاء که والدیک بشود. چون پدرش ثنوی بود و امام نمی‌خواست برای پدر او دعا کند.» این گروه معتقد بودند خداوند حضرت محمد(ص) را آفرید و آفرینش دنیا را به او سپرد و او هم عهده دار آفرینش هرچه در دنیاست، شد. برخی هم گفته‌اند این کار به علی (ع) سپرده شد، امام حسن عسکری(ع) به شیوه‌های گوناگون درباره آنان اعلام موضع می‌کرد.

در کنار انحرافات اعتقادی و فرهنگی، از فتنه‌های سیاسی نیز نباید غافل ماند که مشهورترین آن‌ها قیام صاحب الزنج است. رهبری این قیام را شخصی فاسد و منحرف به عهده داشت که خود را علی بن محمد بن احمد بن عیسی بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب می‌خواند و به دلایل متعدد به اهل بیت(ع) منتسب می‌کرد، ولی امام عسکری(ع) علاوه بر تأیید نکردن قیام وی، با اعلام موضع، شیعیان را از انحراف و خطر می‌رهانید.  تاریخ‌نگاران به اتفاق وی را علوی نمی‌دانند و دیدگاهش همان دیدگاه خوارج بود».

منابع: تحفه العقول، بحارالانوار، سوره توبه/16، تحریم/6، انبیاء/19 و 20 ، 26 و 27، یوسف/109، اصول کافی، احتجاج طبرسی، الغیبة، سفینة البحار،مجمع البحرین، با خورشید سامرا، مروج الذهب

انتهای پیام
captcha