به گزارش ایکنا، محمدرضا جنتی قاری، داور و پیشکسوت قرآنی کشورمان و از اعضای گروه تواشیح قدر است که در عرصه شعر آیینی نیز شناخته شده بود و تاکنون چندین هزار بیت شعر آیینی با تخلص رضوان سروده است.
وی قصیدهای تازه با موضوع محرم سروده که در ادامه آمده است.
در همه دشت پیکر افتاده
لاله سرخ پرپر افتاده
یا رب از آسمانِ کربُ و بَلا
بر زمین یک یک اختر افتاده
آه و غوغاست اندر این صحرا
نکند صبح محشر افتاده
گریه میکرد با صدای بلند
آنکه بر جسم اکبر افتاده
نوگل حضرت امام حسن(ع)
قاسمِ ماهمنظر افتاده
ناگهان بیهوا به دوش پدر
حلقِ خونین اصغر افتاده
دستِ عباس شد جدا از تن
آن طرف دستِ دیگر افتاده
قمرِ هاشمی ز روی اسب
حیف با صورت و سر افتاده
علقمه رفت و منکسر برگشت
دید عباس اطهر افتاده
العطش سوخته جگرها را
جرعهنوشی به کوثر افتاده
ذوالجناح آمد و حرم گریان
بر سر خاک دختر افتاده
هر که با هر چه داشت بر او زد
دور در دست کافر افتاده
شمر ملعون و خنجر کُندش
با سر پاک او در افتاده
اسبها را چو نعل تازه زدند
اسب تازی میسر افتاده
زینب(س) از بیکسی و تنهایی
روی جسم برادر افتاده
دست خود برد زیر آن پیکر
شِکوه سوی پیمبر افتاده
بر حسینی که ارباً اربا بود
لب گودال مادر افتاده
گفت مادر به او که «ما عرفوک»
وتر موتور داور افتاده
هیچ جنگی زمین نخورد علی(ع)
به گمانم که حیدر افتاده
جمع بودند قتلگاه همه
دل و دلدار و دلبر افتاده
تا امامت رسد به سجادش
با تبی سخت بستر افتاده
حمله بردند بر خیام حرم
آتش کین به مجمر افتاده
سخت باشد شنیدن سخنی
وآن سخن اینکه معجر افتاده
کور باد آن دو چشم طماعی
که نگاهش به زیور افتاده
کاروان حسین (ع) اسیر شدند
اینچنینش مقدر افتاده
کار سامان بچهها آن شب
بر روی دوش خواهر افتاده
چاره چون نیست میروم اما
تن به صحرا، مطهر افتاده
چشم زینب(س) به مهر و ماه به نی
بر وجوه منور افتاده
قافله ناگهان ز ره اِستاد
مگر از روی نی سر افتاده
واقعه سورهای ز قرآن است
واقعه طور دیگر افتاده
محرم الحرام ۱۴۴۵ هجری قمری
مرداد ۱۴۰۲ هجری شمسی
محمدرضا جنتی
سیدضیاءالدین موسوی
انتهای پیام