به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی، رئیس بنیاد بینالمللی امامت، 27 اردیبهشت در نشست علمی «درآمدی بر مسائل الهیاتی حکمرانی در ایران» با بیان اینکه در دوره معاصر مسیر تفکر تاریخی شیعه یکسری فروکاهش معنایی داشته است، گفت: ما دچار شیفتهای پارادایمی شدهایم، به طوری که ادبیات سیاسی معاصر ما با چیزی که در منطق دین و قرآن وجود دارد فاصله دارد و بازگشت به مفاهیم اساسی دینی مرهون ادبیات قرآن و واکاوی مفاهیم بنیادین آن است.
وی افزود: قرآن مبدأ حرکت را در همه جهات، دین میداند و دین را با عقل و فطرت انسان گره میزند؛ هدایت، عنصر اصلی است و آن را غایت و رشد قرار میدهد، نظام حق و باطل در اینجا مطرح است و مسیر حرکت انسان با همه وجوه آن در بستر دین شکل میگیرد. در گام دوم قرآن کریم از نظام امامت سخن میگوید، ذیل معرفی دین به عنوان راه اصلی کمال، تأکید بر این است که این مسیر تکامل بر محور نظام امامت و امت شکل میگیرد؛ البته گاهی برخی مفهوم امامت و امت را به امامت و امت سیاسی فرومیکاهند؛ یعنی فقه سنتی، امامت را به ولایت شریعت و حکم کاهش میدهد.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه امام و امامت، ولایت، امت، استخلاف و خلافت، تمکن، وراثت، حکم، امر، اطاعت و قسط از واژههای کلیدی نظام امامت در قرآن کریم است، اظهار کرد: ادعای اصلی بنده این است که نظام امامت قرآن، نظام مرتبط با منظومه دین و معنای جامع است و معنای اصلی و اولی این واژگان همان چیزی است که ما در بنیادهای دینشناسی قرآن مانند حق و باطل و انسان و رشد انسان سراغ داریم؛ بنابراین فروکاهیدن این مفاهیم به مفاهیم سیاسی، قلب معنای امامت و نوعی مغالطه است.
وی با تأکید بر اینکه همه این مفاهیم در امتداد خود بُعدی از حکمرانی و مفهوم سیاسی دارد، ولی نباید به آن فروکاهیده شود، تصریح کرد: قرآن واژه امامت را با هدایت پیوند زده و دو نوع هدایت یعنی هدایت به سمت امر الهی و هدایت به سمت کفر و غیرخدا را ترسیم کرده است. در آیه دوم سوره انبیاء، بستر معرفی تاریخ شکلگیری نبوت و نظام امامت قرآنی ترسیم میشود. فرموده است: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ»؛ ما این گروه برگزیده از انسانهای ویژه را که نقش تاریخی اساسی دارند ائمه قرار دادیم و کارکرد اصلی آنها يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا(هدایت کردن طبق امر ما است) است و برای رسیدن به این مقام نیاز به وحی و علم ویژه از سوی خدا دارند. در آیه 24 سجده هم تعبیر «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ» را به کار برد؛ در آیه قبل، جعلناهم بود ولی در اینجا جَعَلْنَا مِنْهُمْ است که به جامعه مؤمنان و صالحان برمیگردد. در سوره قصص خداوند سلسله حرکت انبیایی را در داستان موسی و در برابر فرعون بیان کرده و فرموده است: «وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ»؛ استکبار فرعون را نقطه اصلی هدایت به سمت نار برشمرده و فرعون نماد ائمه نار است.
سبحانی گفت: در کنار دو جریان امامت نور و نار، قرآن از گروهی سخن گفته است که ذیل امامت انبیاء و برگزیدگان الهی، نقش امامتی ایفا میکنند و آنها عبادالرحمان هستند که وصفشان در سوره فرقان بیان شد. از نظر قرآن همه انسانها و گروههای انسانی بر محور امامت زیست کرده و در جبهه امامت حق و باطل قرار دارند.«يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا»؛ در روز قیامت هر انسانی را ما با امامش دعوت و با او محاجه میکنیم و نتیجه عمل او را نشان میدهیم؛ گروهی امت صالحان و اصحاب یمین هستند و گروه دیگر به نقطه کوری رسیدهاند و فلاح بر محور امامت نتیجه امتداد فلاح امام و امت در دنیاست.
کارکرد امام منحصر به ولایت نیست
رئیس بنیاد بینالمللی امامت بیان کرد: ذیل عنوان امامت یکی از مهمترین کارکردهای امام در قرآن، مسئله ولایت است، ولی امامت منحصر به ولایت نیست. وقتی ولایت در قرآن مطرح میشود بسط معنایی امامت و ولایت را نشان میدهد؛ قرآن، ولایت را به ولایت شیطان و ولایت خدا تقسیم کرده است؛ الله ولی الذین آمنوا...؛ یعنی دو نظام ولایت در ظل دو نظام امامت خدا و کفار در قرآن ترسیم شده است. البته در قیامت، ولایت اصلی خدا روشن میشود: «هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا»؛ در نهایت سلسله ولایت و امامت به ولایت خدا در قیامت منتهی خواهد شد. در نقطه مقابل مسئله ولایت و امامت، قرآن از امت یاد کرده است. مفهوم امت یک مفهوم سیاسی نیست، بلکه با اصل دین و هدایت و رشد انسان گره خورده است. امت گاهی اطلاقات عرفی و عادی لغوی دارد(حتی گاهی از پرندگان به عنوان امت نام برده است)؛ در اینجا هم باز با دو امت سر و کار داریم؛ یکی امت در امتداد حرکت شیطان و دیگری امت حق.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: در سوره اعراف دو آیه داریم که مفهوم امت را تعبیر کرده است؛ در آیه 181 «وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ». گروهی از آفریدگان الهی، امتی هستند که یهدون بالحق هستند یعنی امتداد نقش امامتی امام را دارند. در آیه 159 «وَمِنْ قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ»؛ در اینجا موسی دو قوم دارد یکی قوم منسوب به او یعنی بنیاسرائیل و دیگری گروه خاصی که بر گرد امامت او تشکیل امت دادهاند و کارکرد آن هدایت به سمت حق است و اینها امت واقعی او محسوب میشوند. با این سیاق، آیات متعددی داریم که در آنها قرآن مخاطبانش را دعوت به تشکیل امت کرده است. «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ یعنی یک گروه خاص، امت هستند. در آیه شریفه دیگر بر این امر تأکید و توصیه کرده است که شما در ملت آخرین باید امت را شکل دهید و باید برترین امت باشید.
وجود امامت منوط به وجود امت نیست
وی با بیان اینکه سیاق مفهومی قرآن درباره امر به معروف، احکام نیست و جریان توحید و هدایت به حق را معروف و ضد آن را منکر برشمرده است، گفت: قرآن مسئله امتسازی بر محور امام را دارای یک فرایند ویژه میداند. برداشت بنده این است که محور امتسازی از امام شروع میشود، ولی امامبودن امام وابسته به امت نیست و امام، امامتش را با تشکیل امت شکل نمیدهد، بلکه این امام است که راهبری و هدایت میکند و امت در حول او شکل میگیرند و امتداد هدایت امام را انجام میدهند؛ یعنی جریان امامت در تاریخ حرکت از امام به امت است و البته غایت، تشکیل امت صالحان است.
سبحانی با بیان اینکه امام با تشکیل امت، امام نمیشود، افزود: مفهوم امامت امت، سیاسی نیست و مفهومی بنیادیتر است که امتداد آن به سیاست میرسد؛ محوریت امامت با هدایت و ولایت است و راهبرد اساسی آن ایجاد رشد در انسان است؛ ممکن است امت صالحی با تمکن، ظرفیت خود را توسعه دهند و به سیاست و حکومت برسند، ولی ممکن است هم به قدرت و تمکن نرسند. بنابراین ممکن است امام در جامعه باشد، ولی امتی نباشد. لذا ابراهیم خودش یک امت است، یعنی ابراهیم امتساز است و اگر امت گروه صالحانی هستند که قرار است دعوت به حق کنند، ابراهیم این رسالت را برعهده میگیرد و پایه اساسی امت را بنا میکند، به طوری که امت پیامبر(ص) از منظر قرآن، امتداد حرکت ابراهیم(ع) است و ایشان نقطه عطف تاریخ امامت در مسیر کلی انسان است و امامت دارد، ولی ظاهراً نه تنها نظام سیاسی ندارد، بلکه امت به معنای گروه دعوتکنندگان به سوی حق هم ندارد و اگر دارد بسیار محدود است. جالب اینکه قرآن قوم لوط را امام میداند، در حالی که لوط پیروان اندکی دارد و همسر و فرزند او هم در برابر او قرار دارند. پس وجود امامت منوط به وجود امت نیست و امت امتداد امام است.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت تصریح کرد: یک کلیدواژه اساسی قرآن، مسئله خلافت است که غالباً بد معنا شده؛ به خصوص وقتی قرآن از استخلاف در سطوح مختلف سخن گفته است. قرآن گاهی از یک خلافت عام سخن گفته: خدا اراده کرده است انسان را خلیفه خودش قرار دهد؛ در اینجا خلافت مفهوم ارزشی نیست، بلکه ایجاد بستر و مناسبات و امکانات برای انسان تا رسیدن به مرحله رشد است. از نظر قرآن، استخلاف بستر عمومی حرکت انسان و ایجاد فرصت و زمینه است؛ «هو الذی جعلکم خلائف الارض». این آیه از نظر جهتگیری کاملاً خنثی است. اما استخلاف دیگری هم داریم که امامت گروه خاص مؤمنان است؛ «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ است» که با قبلی تفاوت دارد. این نوع استخلاف نیازمند خلیفه است و خلیفه کسی است که میتواند نقش امامت و ولایت را ایفا کند.
استخلاف عام و خاص
وی تأکید کرد: ولایت قبلی، عام و برای جریان حق و باطل بود ولی این نوع استخلاف فقط برای مؤمنان است و محور آن خلیفه حق است. در آیه «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ»؛ ما معتقدیم غایت آیه، خلافت خاص است، ولی ابتدای امر، استخلاف عام است و یکی از شواهد آن اعتراض ملائکه به استخلاف عام است؛ یعنی فرشتگان گفتند انسان اگر زمینه پیدا کرد فساد خواهد کرد، ولی خدا تعلیم اسما را یادآور شد که همان استخلاف خاص است. قسط یک امر تکوینی و هدف امامت است و خدا براساس قسط، نظام عالم را خلق کرده است و غایت حرکت امامت هم برپایی قسط بر محور ناس و مردم دانسته میشود و قرار است ناس به جایگاه قسط برسند.
تشکیل حکومت جزء وظایف امام و امت است
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین نجف لکزایی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، گفت: آیات دیگری در بخش امت وجود دارند که میتواند به ما کمک کند تا حساب ویژه برای تشکل مؤمنان باز کنیم و آن خطابات قرآن با عنوان «یا ایها الذین آمنوا» است؛ 89 بار این خطاب در قرآن کریم وجود دارد و عمدتاً در سور مدنی مانند سوره مائده است، چون این سوره، سوره ولایت است و 16 بار خطاب یا ایها الذین آمنوا در آن تکرار شده است.
لکزایی بیان کرد: بسیاری از تکالیفی که متوجه نبی و امام است متوجه مؤمنان هم هست و اگر مؤمنان بخواهند آن را انجام دهند، ملازم با داشتن تشکیلات است و اگر نداشته باشند، نمیتوانند وظایف دینی خود را انجام دهند. مثلا فرموده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» یا «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ». بنابراین شبکه مؤمنان و امتسازی و جامعهسازی از شئون امام به معنای عام است؛ امام مؤمنین را تربیت میکند و آنها وظایف دینی خود را انجام میدهند.
وی در پایان گفت: مؤمنان قبل از ایمان در زمره ناس هستند و در این مرحله فقط میتوان آنها را انذار و بیم داد و به حق دعوت کرد، ولی وقتی ایمان آوردند تکالیف دینی برعهده آنها بار میشود و یکی از وظایف آنها، ایجاد تشکیلات و حکومت است. مؤمنان وقتی تشکلسازی میکنند از امامت و خلافت هم بهره میبرند. آیه 13 سوره شوری این بحث را عمق بخشیده است: «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ»؛ یعنی اقامه دین وظیفه مشترک امام، ولی و مؤمنان است. لذا امام در معنای کامل خود زمانی توفیق دارد که سیستم و حکومت را مهیا کند.
انتهای پیام