به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست عصرهای رسانه با موضوع «انقلاب؛ سینما و ستارهها» همراه با نمایش مستند «برزخیها»، روز گذشته، ۲۳ اسفندماه در سینما سوره اصفهان برگزار شد.
در این نشست، محمد حسینی، نویسنده و منتقد سینما با اشاره به مستند «برزخیها» اظهار کرد: این سبک فیلمسازی به مؤلفههای دهه 60 میپردازد و خاطرات آن دوره را زنده میکند. این دسته مستندها یک وجه نوستالژیک دارند، یعنی ما با یکسری خاطرهها آشنا میشویم و مسائل تاریخی مورد بررسی قرار میگیرد. تصور میکنم سبک فیلمسازی از وقایع دهه ۶۰ در حال تبدیل شدن به یکی از سبکهای متداول مستندسازی در میان جوانان است.
وی با بیان اینکه به این مستند از سه نظر میتوان نگاه کرد، ادامه داد: اول از همه، همان جریان فیلمفارسی است. مرحوم دکتر کاووسی برای اولین بار این واژه را در مجله فردوسی به کار برد و منظورش این بود که فیلمفارسی پدیدهای جدید است که با فرهنگ سرزمین ما هماهنگی ندارد. بعدها ضوابط تولید فیلم قبل از انقلاب با حضور خود دکتر کاووسی نوشته شد که تا همین امروز جزو اصول ثابت فیلمسازی در ایران محسوب میشود.
عضو انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس افزود: یک وجه دیگر این مستند، افراد کنشگر در عرصه فیلمفارسی هستند. فیلم با خود، مرثیهای جدی برای فردین به همراه داشت. سومین وجه فیلم، برخورد انقلابی است که در ادوار وزارت ارشاد و نهادهای متولی فرهنگ در ایران شکل گرفت. همین اکنون نیز تنها نهاد تصمیمگیر در سینما، وزارت ارشاد نیست و کنشگرهای متعددی در عرصه سینما وجود دارند. حال باید بررسی کرد که این تعدد سودی برای فیلمسازی ما دارد یا نه؟
وی به بررسی فیلمفارسی پرداخت و گفت: فیلمفارسی از چیزی استفاده کرد که در فرهنگ ما ایرانیان ریشه دارد و آن را دوست داریم. در فیلمفارسی، یک قهرمان جوانمرد وجود دارد که میتواند مشکلی را حل کند. البته شکلگیری این جریان قدری مشکوک بود. سلسله افرادی که در ایران، داستانهای زیادی پیرامونشان شکل گرفته است، از پهلوانان شروع میشوند. ما از پهلوانان به عیاران و بعد به کهنهسواران میرسیم. اعتقاد این افراد چنین بود که اگر کار خیری انجام میدهند، کسی متوجه آن نشود. اگر کسی سهوا متوجه شود، از سر اجبار باعث تبختر میشود و اگر عمدا متوجه شود، به معنای ریاکار بودن توست. این سلسله ادامه پیدا کرد تا به قلندران و بعد از آن به لوطیها رسید. لوطیها تا حدودی این بازی را تغییر دادند و از همینرو، فیلمفارسی دچار مشکل شد؛ به همین دلیل، امثال دکتر کاووسی آن را نه اصیل، بلکه سطحی و نازل خواندند.
حسینی با اشاره به مخالفت مردم با این فضا در سینما گفت: بسیاری از افراد فیلمفارسی را نقد میکردند و این مخالفتها قبل از انقلاب شروع شد. برای همین، سینمای ایران در دهه ۵۰ رو به افول رفت و در ادامه ورشکسته شد. از همینرو، به نظر من، فیلمفارسی شکستخورده خودش بوده و کسی باعث شکست این پروژه نشده است. فیلمفارسی به لحاظ جایگاه واقعا منفور بود و فضای مخالفت علیه چهرههای اصلی آن وجود داشت. همین باعث شد تا بعضی از افراد مانند بهشتی و انوار یا حوزه هنری به خودشان اجازه بدهند که راجع به این سینما صحبت کنند. بخش بزرگی از مردم با این حرکت موافق بودند و اگر آن جمله امام در فرودگاه نبود که «ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم»، سینما در غالب مشاغل محرمه تعطیل میشد.
در ادامه، مهدی ناظمی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه گفت: مستند برزخیها، خوشساخت است و روان و راحت حرفش را میزند و همانطور که گفته شد، این سبک از مستندسازی در حال گسترش است. حدود 20 سال پیش بود که فیلم سینمایی برزخیها را مشاهده کردم و از همان روز متوجه نمیشدم که این فیلم چه ایرادی دارد که توقیف شده است؟ تا امروز که مسئله برایم روشنتر شد.
وی ادامه داد: من هم مانند آقای حسینی در سه قلمرو میتوانم صحبت کنم؛ قلمرو نخست، ارتباط هنر و سینما با انقلاب اسلامی؛ دومین قلمرو، جایگاه سلبریتی در جهان کنونی و شناخت ویژگیهای آن و سومین قلمرو، فیلمفارسی بهعنوان پدیدهای اجتماعی و پرسش از ماهیت آن است. طبیعتا درباره همه این موضوعات صحبتهای زیادی شده و پژوهشهای متعددی در هر یک از این بخشها صورت گرفته است.
مدیر مدرسه عالی روزگار نو تصریح کرد: کشور ما از قدیم محل چالشهای سیاسی بوده است. به همین علت، ما معمولا آدمهای سیاسیای هستیم، اما گاهی این سیاسی بودن باعث میشود منطق ما در تحلیل پدیدهها دچار مشکل شود. سینما قبل از آنکه پدیدهای سیاسی باشد، پدیدهای فرهنگی است. امید روحانی مصاحبهای با حسین معززینیا و مرتضی آوینی دارد و این ایده همان جا نیز مطرح میشود که چرا با فیلمفارسی مخالفت میشود؟ آن هم در حالی که محبوب مردم است. این محبوبیت میتوانست نقطه قوت فیلمفارسی باشد، اما فیلمفارسی در دهه 50 و قبل از انقلاب دچار رکود و ورشکستگی شد.
ناظمی اظهار کرد: باید بررسی شود که چرا فیلمفارسی مورد حمایت حکومت قرار میگرفته است. از نظر من، تمام این نکات با مسئله مدرنیزاسیون و نوع جدید زندگی شهری در ایران مرتبط بود. جامعه کمکم داشت دچار تحول میشد و زندگی مردم در حال تغییر بود. مهاجرت روز به روز افزایش پیدا میکرد و نقاط جدیدی در شهر پدید میآمد. همه اینها به شکاف طبقاتی میان شمال و جنوب شهر دامن میزد و در اینجا فیلمفارسی بهعنوان یک مسکن عمل کرد.
وی با اشاره به محتوای فیلمفارسی ادامه داد: فیلمفارسی به مخاطب خود میگوید که تو میتوانی زاغهنشین باشی، اما به قهرمان تبدیل شوی، با دختر شاه پریان ازدواج کنی و بدون توجه به مسائل سیاسی جامعه به همه آرزوهای خود برسی. البته استثناهایی مانند کیمیایی وجود دارند، اما این افراد هم هزینه استثنا بودن خود را دادند. سیاست کلی حکومت پهلوی این بود که تجدد را آنگونه که خود میپسندید، در جامعه محقق کند و این سیاست کلی در فیلمفارسی تجلی پیدا کرد. بیاساس بودن این سینما باعث نشد که مفاهیمی مانند غیرت، ناموسپرستی، کمک به مظلوم و فرهنگ جدیدی در دوره پهلوی شکل بگیرد. این بیاساس بودن در مقایسه با سینمای هند بیشتر مشخص میشود. فیلمفارسی از سینمای هند ایده گرفت، اما اکنون سینمای هند در چه جایگاهی قرار دارد و فیلمفارسی در چه جایگاهی است؟ جذابیتهای بومی سینمای هند باعث میشود که مخاطب هندی احساس بیگانگی نکند و از آن لذت ببرد. البته این موضوع به این برمیگردد که هندیها توانستهاند اساسی برای مدرنیته خودشان درست کنند.
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه تصریح کرد: ممکن است در دفاع از فیلمفارسی گفته شود که همه کشورها جریانهایی مانند فیلمفارسی دارند، اما نکتهای که باید به آن توجه شود، این است که این جریان در آن کشور، تنها جریان سینمایی نیست، اما در ایران نمیتوان بیش از پنج فیلم نام برد که خارج از این جریان قرار داشتند و مورد استقبال مردم قرار گرفتند. این جریان بعد از انقلاب به سینمای روشنفکری یا همان موج نو معروف شد.
وی به بیان نکاتی درباره سینمای روشنفکری پرداخت و گفت: این سینما هیچ وقت نتوانست به جریان آلترناتیو در سینمای پیش از انقلاب تبدیل شود. معتقدم ما بعد از انقلاب سینمای نیمبندی داریم و این سینما در کلیت خودش قابل دفاع است. البته اکنون همه به اوضاع فعلی سینمای ایران نقد داریم، ولی باید توجه کنیم که سینما در مواجهه با مخاطب پیشرفت میکند.
ناظمی در پایان بیان کرد: با توجه به همه نکاتی که گفته شد، باید تلاش کنیم که به فیلمفارسی بهعنوان نوعی پدیده اجتماعی هنری نگاه کنیم. البته باید توجه داشت که سینما یک مدیوم بصری است و از آنجایی که مسئله حضور زن در اجتماع و زن در عصر تجدد برای ما ایرانیها حل نشده است، ناگیز فیلمفارسی اولین راه جذب مخاطب را توجه به مسائل اروتیک میداند.
مسعود احمدی
انتهای پیام