به گزارش ایکنا، آیتالله مهدی هادوی تهرانی، استاد درس خارج حوزه علمیه، 16 اسفندماه در ادامه سلسله مباحث تفسیر سوره مبارکه واقعه به تفسیر آیات 71 تا 76 به بعد پرداخت که متن سخنان ایشان به شرح زیر است:
خداوند در آیات 71 به بعد به برخی نعمات اشاره کرده و پرسیده است که آیا این نعمتها را شما آفریدهاید یا من؟ از جمله درباره آتش، خداوند تأکید کرده است که آیا شما درخت آتش را ایجاد کردید یا ما؟ أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ؛ الان هم که نفت وجود دارد محصول مدفونشدن موجوداتی چون دایناسورها و درختان و ... در طول میلیونها سال است.
در آیه 73 هم فرموده است: نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ ﴿۷۳﴾؛ ما اینها را برای مقوین یعنی مسافران و یا به تعبیر شیخ طوسی برای کسانی که در بیابانی تنها مانده و گرفتار شدهاند، قرار دادهایم.
این آیات به سه چیز مهم در حیات بشری یعنی آب، گیاهان و آتش اشاره کرده است تا نشان دهد اگر انسان به همین سه مقوله توجه کند، میتواند خداشناس شود و لازم نیست مدرک دکترا بگیرد و آیتالله شود، فلسفه و عرفان و کلام بخواند تا خدا را بشناسد. بنابراین اگر در جایی فرمود که برای آنان چشمانی وجود دارد که نمیبینند، گوشهایی که نمیشنوند نباید حمل بر توهین تلقی شود بلکه بیان یک واقعیت است.
خداوند در ادامه فرموده است که ما اینها را یادآوری برای شما قرار دادیم پس شما هم به نام پروردگار بزرگ تسبیح بگویید «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ» که عین این تعبیر در آخرین آیه این سوره هم آمده است و این تعبیر در برخی سورههای دیگر از جمله حاقه و سوره اعلی هم فرموده است و تأکید دارد که به اسم خدا تسبیح بگو؛ فَسَبِّحْ بِاسْمِ.
علامه طباطبایی فرموده است که بِاسْمِ ممکن است گاهی برای استعانت باشد و گاهی ممکن است برای تأدیه، یعنی تسبیح اسم، تسبیح مسما است البته تسبیح در قرآن در موارد زیادی تکرار شده است. تسبیح را ما به تنزیه و منزه بودن خدا معنا میکنیم. تنزیه یعنی هر نوع نقصی را از خدا و اسم رب دور میکنیم.
البته در اینجا این سؤال وجود دارد که مگر ما کِه هستیم که خدا را از هر نوع عیب و نقصی منزه کنیم، بنابراین اگر فسبح باسم آمده است شاید دال بر این باشد که انسان در جایگاهی نیست که بخواهد تسبیح خود رب را بکند و بگوید خدا عیب و نقصی ندارد مثل اینکه هنوز کسی خودش خواندن و نوشتن بلد نسیت و بخواهد تأیید کند چه کسی استاد ادبیات فارسی است؟ انسان که سراسر وجودش عیب و نقص است میخواهد بگوید خدا عیب و نقص ندارد؟ بنابراین بگویید اسم رب، منزه است و نسبت به آن تسبیح کنید.
البته مقصود از تسبیح هم صرفاً گفتن سبحان الله نیست بلکه مهم باور است و تبدیل تسبیح لفظی به باور خیلی سخت است؛ اینکه بدانیم خدا از هر چیز و هر کسی حکیمتر، مهربانتر، قادرتر و عالمتر است و هر چه انسان فکر کند خدا از او بالاتر است. الله اکبر. اگر ما این مسئله را باور داشتیم و در رفتارمان اثرگذار بود، وضعیت امروز جامعه اینطور نبود.
در آیه 75 فرمود فَلَا أُقْسِمُ بمواقع النجوم. ظاهر عبارت این است که من به جایگاه ستارگان قسم نمیخورم ولی در حقیقت قسم خورده و فرموده است این قسم خیلی بزرگ است.
مفسران گفتهاند فَلَا أُقْسِمُ یعنی أُقْسِمُ؛ قسم میخورم. بر سر اینکه چرا فرمود فَلَا أُقْسِمُ در حالی که أُقْسِمُ منظور است، چند تفسیر ذکر شده است؛ شیخ طوسی آورده است ابن جبیر گفته است فلا برای وصل و در تقدیر، همان اقسم است؛ فراء گفته است لا، نفی است و برخی هم گفتهاند لا در عبارات و گفتمان اعراب معمولا قبل از قسم میآید مانند لا والله لا افعل.
خدا فرموده است من به مواقع نجوم قسم میخورم؛ شیخ طوسی گفته است ابن عباس و مجاهد گفتهاند مواقع النجوم یعنی قرآن در حالی که چه ربطی به قرآن دارد؟ البته هدفشان این بوده است که بگویند قرآن، نجوماً یعنی تکهتکه نازل شده است که به اصطلاح امروز واژه قسطیبودن را برای آن به کار میبریم. مجاهد و قتاده گفتهاند مقصود از مواقع، محل سقوط و طلوع ستارگان است. علامه طباطبایی فرموده است فلا اقسم یعنی قسمخوردن و بعد فرموده است مواقع نجوم یعنی جایگاه و محلهای نجوم و جایی که ستارگان قرار دارند.
در سوره نجم هم خداوند به نجم قسم خورده است؛ علامه طباطبایی گفته است نجم، مطلق اجرام آسمانی است و قرآن به مخلوقات خودش مانند خورشید و ماه و ستارگان و ... قسم خورده است، بنابراین قسم به ستارگان عجیب نیست. در سوره واقعه هم این کار را کرده است و البته تأکید دارد که این قسم، قسم بزرگی است. امروز که دانش نجوم بشر تا حدودی رشد کرده است مفهوم عظیم بودن مواقع نجوم را بهتر میفهمیم.
قاعدتاً اخترشناس و ستارهشناس اگر عنادی نداشته باشد، به سجده میافتد که واقعا چنین خلقتی کار یک انسان و همه انسانها و یا امری تصادفی و شانسی نیست. اینکه همه عالم در جنب و جوش است و با توجه به جاذبه باید همه ستارگان و سیارات و ... جذب یکدیگر میشدند زیرا از نظر علمی کشف نشده است که چرا این نجوم به همدیگر نزدیک و نزدیکتر نمیشوند البته برخی انرژی تاریک را برای توجیه این مسئله نظریهپردازی کرده و گفتهاند که بیش از 73 درصد آسمان را این انرژی فراگرفته است و 23 درصد هم ماده تاریک است، یعنی 96 درصد تاریک است.
در قدیم گفته میشد که 14 هزار ستاره شمارش شده است ولی امروز با پیشرفتهای صورتگرفته میدانیم این عدد ناچیز است و البته با این همه عظمت، همه این موارد فقط 3 درصد عالم ماده را تشکیل میدهند و مواقع نجوم یعنی جایگاه ستارگان از نظر علم امروز آنقدر اهمیت دارد که به تعبیر یکی از فیزیکدانان کل هستی از بین خواهد رفت. البته قرآن کریم هم به قیامت و از بین رفتن عالم هستی در آستانه قیامت اشاره کرده است و قرآن در این آیه آن را قسم بزرگی توصیف کرده است.
انتهای پیام