سال 1401 هجری شمسی، صدمین سال بازتأسیس و به تعبیر درستتر، صدمین سال احیای حوزه علمیه قم به دست مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی است.
حوزه قم از دوره آن مرد بزرگ وارد مرحله جدیدی از عمر خود شد و برخی معتقدند اقدامات او منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد.
برای بررسی مراحل مختلف حوزه علمیه قم به خصوص از دوره مرحوم حائری تا امروز و چالشها و موفقیتهای آن، ایکنا نشستهای مختلفی را با حضور شخصیتهای حوزوی برگزار کرده است.
این بار با حضور حجج اسلام محمدحسن زمانی، مسئول دفتر سیاسی اجتماعی حوزه علمیه و جواد اسماعیلی، مدیر پژوهش مجتمع بینالمللی حوزه علمیه، مسائل حوزه را بررسی کردهایم که بخش سوم این نشست را میخوانید؛
بخش اول این نشست با عنوان (زمینه حضور حداکثری آیتالله حائری یزدی در سیاست فراهم نبود) و بخش دوم با عنوان (بررسی شیوه ارائه خدمات اجتماعی حوزه و مرجعیت قبل و بعد از انقلاب) منتشر شده است.
ایکنا ـ شما کارکرد حوزه را بعد از انقلاب چگونه ارزیابی میکنید؟
زمانی: یکی از دستاوردهای حوزه و روحانیت این بود که شایستهترین رهبر و زمامدار را به این ملت داد به جای فاسدترین زمامدار؛ رضاخان که وقتی پادشاه این کشور بود و بعد به موریس تبعید شد 16 هزار سند ملکی را به نام خود کرد، محمدرضا شاه روزی 6 میلیون بشکه نفت میفروخت و جمعیت ایران 30 میلیون بود، ولی این مقدار بشکه نفت کجا میرفت و چقدر به نام شاه و خانوادهاش ذخیره شد و وقتی رفت آنقدر جواهرات و پول برد که بعد از مرگ شاه، فرح یکی از ثروتمندترین زنان کره زمین شد و به جای زمامداران پهلوی، امام و رهبری آمدند که یک ریال از بیتالمال را برای زندگی خودشان خرج نکرده و نمیکنند.
رهبری که 10 سال زمامدار این کشور بود و حتی یک ماشین و زمین و یک ریال پول در هیچ بانک داخلی و خارجی ندارد. تنها چیزی که دارد اموالی است که از ارث پدری به ایشان رسیده بود و حتی سالها در منزلی در جماران زندگی کردند که از امام جمارانی اجاره کرده و مستاجر بودند. به پسرش سیداحمد فرمود تو قانوناً و شرعاً میتوانی حقوق از بیتالمال دریافت کنی، ولی پیشنهاد میکنم تو هم مانند پدرت رایگان کار کن. بعد از ایشان هم آیتالله خامنهای، رهبری را برعهده گرفتند و ایشان هم چهار فرزند پسر دارند که همه فاضل و عالم و هوشمند و مدیر هستند، ولی آنها را از حلال بیتالمال هم محروم کرده است و از طریق تعلیم و تدریس زندگی خودشان را تأمین میکنند.
خدمت دیگر روحانیت و حوزه خدمت به طبقات محروم جامعه بوده است؛ مردم هر کشوری از بعد اقتصادی به چند دسته تقسیم میشوند، معمولاً حدود هشتاد درصد ثروت کشورها در دست 10 درصد افراد جامعه است، طبقه دوم هم چند دهک متوسط و دسته سوم دهکهای پایین هستند. در ایران هم اینطور است. بیوهزنان و زنان بیسرپرست و یتیمان و... که درآمدی ندارند عضو این دهکها هستند. اینها قبل از انقلاب یا باید گدایی میکردند یا از فقر میمردند، ولی امام دستور تأسیس کمیته امداد را صادر کرد و فرمان داد همه نیازمندان این کشور تا دورترین روستاها باید شناسایی شوند و الان چهار دهه است که تحت پوشش هستند. البته مبالغ حداقلی به افراد تحت پوشش کمیته امداد داده میشود ولی بیمه درمانی دارند که پوشش خوبی دارد، کارآفرینی دارند و وام اشتغال به آنان میدهند.
ممکن است گفته شود این موارد در همه کشورها وجود دارد، ولی نگاهی به کشورهای اطراف بیندازید؛ در شرق افغانستان و هند و بنگلادش و پاکستان قرار دارند و طبقات پایین جامعه در فقر شدید هستند و گاهی از گرسنگی میمیرند. در غرب کشور ما عراق و سوریه و لبنان و مصر و سودان هستند که هیچکدام این کارها نکردهاند و باید گدایی کنند یا در فقر مطلق هستند.
حوزه و روحانیت خدمات دیگری هم داشته که راهاندازی نماز جمعه، اعتکاف، آموزش و توسعه جلسات قرآنی در سراسر کشور است و تأسیس ایکنا، رادیو قرآن، رادیو تلاوت، رادیو ترتیل و شبکه معارف سیما محصول همین نوع حمایتهاست؛ امروز هزاران حافظ و قاری قرآن تربیت شدهاند و چندین رشته قرآنی در دانشگاههای مختلف در سراسر کشور وجود دارد و ما وارد مطالعات بینرشتهای و نظریهپردازی در این زمینه شدهایم.
180 کارویژه برای روحانیت
در بخش تفسیر هم تحولاتی ایجاد شده است؛ تفسیر تسنیم آیتالله جوادی آملی در 80 جلد در حال تدوین و انتشار است. امروز 180 کارویژه و عرصه خدمت برای روحانیت تعریف شده است و در برابر فرق و جریانات انحرافی و منافقان و حزب توده و کمونیستها و... ایستادهاند. در برابر جریانات سکولاریسم و لیبرالیسم و... ایستادهاند؛ چرا شهید مطهری را با آن وضعیت شهید کردند؟ شهید بهشتی و ائمه محراب جان خود را فدا کردند، زیرا نقش آنان انحرافزدایی و مقابله با منافقین بود. در نهایت حضور در جبهه بود که ما الان بیش از 4 هزار شهید روحانی و جانباز و مجروح در کسوت روحانیت داریم. چند وقت قبل یک طلبه جانباز را دیدم که برای هشتاد و چهارمین بار عمل جراحی شده بود.
ایکنا ـ برخی منتقدان معتقدند که حوزه در دو سه دهه اخیر به دلیل فعالیتهای سیاسی و اجرایی از توده مردم فاصله گرفته است، نظر شما در اینباره چیست و چه تدبیری باید اندیشیده شود تا ضمن کم شدن این فاصله، دینداری مردم هم تقویت شود؟
اسماعیلی: قبل از پاسخ به این پرسش میخواهم درباره سخنان آقای زمانی توضیح بدهم؛ الان یکی از مسائلی که با آن مواجهیم حجاب معاصرت است و باید کمک کنیم جامعه مراقب این حجاب معاصرت باشد. گاهی به امام علی(ع) اعتراض کرده و میگفتند که چرا وضع چنین و چنان است و امام دعا فرمودند که خدا علی را از شما بگیرد که بعد متاسفانه قضایای حجاج و... پیش آمد و آن وقت مردم فهمیدند که چه شده است. من قصد قدسی کردن و مقایسه ندارم، ولی گرفتار حجاب معاصرت نشویم که وقتی نعماتی را که داریم از دست دادیم آن وقت بفهمیم که چه وضعی داریم.
بنده در انگلیس که بودم از برخی افراد میشنیدم که میگفتند دفاع هشت ساله شما در جنگ سند افتخار شماست، زیرا در هشت سال جنگ یک وجب خاک خود را ندادید، ولی شاه، بحرین را بخشید و وقتی گفتند چرا این کار را کردی گفت دختری بود که شوهرش دادیم و دیگر سراغ آن را نگیرید و اگر این روال ادامه داشت شاید ایرانی باقی نمیماند که بخواهیم در اینجا در مورد آن صحبت کنیم. بیکفایتی شاهان ایران در قاجاری و پهلوی زبانزد است و تحت سلطه دشمنان بودند، ولی با وقوع انقلاب نه بزرگ به آمریکا گفتیم و امروز این قدرت در افول قرار دارد.
رهبر انقلاب وقتی رئیس جمهور بودند سخنانی در سازمان ملل مطرح کردند که برخی افراد از کشورهای دیگر به ایشان گفتند ما از سخنان شما میلرزیدیم. شعارهای اصلی ما آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی بود و امروز کشور استقلال و آزادی دارد. امام عزت و قدرت نه گفتن به استکبار را برای این کشور به ارمغان آورد. البته کاستی و مشکلات زیاد است و ما منکر آن نیستیم و باید برای رفع آن تلاش شود، ولی عزت ملت ایران جهانی بود. قبل از انقلاب کسی روی ایران حساب باز نمیکرد، ولی امروز در جهان نگاه دیگری به ما دارند.
مردم با بدنه روحانیت زاویه ندارند
در بحث شکاف بین مردم و روحانیت معتقدم عملاً مردم با بدنه روحانیت زاویه ندارند؛ یعنی اگر روحانیت را با معنویت و تقید و اخلاص بشناسیم مردم با آنها فاصله ندارند و حتی خیلی از افرادی که در ظاهر افراد خاصی هستند، ولی دوست دارند فرزندانشان تقید دینی داشته باشند و چارچوب را رعایت کنند یعنی در باطن مردم این دینداری وجود دارد و با روحانیت اصیل از این جهت مشکلی ندارند. بنده به دوستان طلبه میگویم هر وقت شما توانستید به لباس طلبگی زینت و اعتبار بدهید آن وقت ملبس شوید، ولی اگر شما خواستید از لباس اعتبار بگیرید این کار را نکنید. بنابراین وقتی ما از روحانی حرف میزنیم میگوییم شهید مطهری و مقام معظم رهبری و امام خمینی و آیت الله طالقانی و... زیرا به لباس اعتبار داده و حق این لباس را ادا کردند. بنابراین بین مردم اصیل و روحانیت اصیل مشکلاتی وجود ندارد و مشکل جایی است که روحانیت به آفاتی مانند حب دنیا گرفتار شود.
اگر سادهزیستی رهبری را بسیاری از مسئولان و روحانیون مسئول رعایت میکردند اعتماد مردم خیلی بیشتر میشد و اگر از این حیث به مفاهیم اصیل دینی برگردیم و از امامین انقلاب تبعیت کنیم و الگو بگیریم اعتمادها برخواهد گشت. البته حوزه علمیه در این عرصه کمکاری کرده است و شبهات هم وجود دارد و باید با زبان خودش پاسخ داده شود. گاهی برخی حوزویان بدون درک شرایط زمانه به شبهات جوانان پاسخ میدهند، ولی ما باید جنس شبهه و شرایط را درک کنیم و بعد پاسخ دهیم. لذا در بحث بینالملل اقتضا میکند که بدانیم در دنیا چه خبر است. الان شبهات ما جهانی است، ولی ما با دیدگاه داخلی پاسخ میدهیم و در پاسخ به شبهات داخل هم نگاه روزآمد نداریم.
زمانی: ما دو نوع فاصله را شاهدیم؛ مردم از روحانیونی که دچار برخی ضعفهای رفتاری و سوء استفاده و تخلف هستند ناراحتاند یا روحانی و مسئولی که تجملگرا و اشرافی است و ثروتی را جمعآوری کرده است به خصوص اینکه نامشروع باشد و این تعداد روحانیون اندکاند و اینها دو دسته هستند؛ برخی تخلف و جرمی مرتکب شدهاند و حق مردم است که از اینها ناراحت باشند، زیرا یک روحانی حق ندارد رشوه بدهد و بگیرد و تخلف مالی داشته باشد و مردم حق دارند ناراحت باشند. البته اینها هم انسان هستند و در معرض آسیب؛ امام صادق(ع) فرمودند کار قبیح و زشت بد است، ولی اگر از یک فرد منتسب به ما زشتتر و قبیحتر است؛ یعنی برای یک روحانی انجام کار خطا خیلی بدتر و زشتتر است، ولی به هر حال درصد آنان خیلی کم است.
ایکنا ـ البته بازتاب منفی عملکرد و تخلفات این گروه بسیار زیاد است...
زمانی: بله، متأسفانه اگر یک روحانی، خطایی مرتکب شود علیه همه روحانیت فضاسازی و جوسازی میکنند. فرض کنید برخی افراد در جامعه به راحتی با یک نامحرم دست میدهند ولی بازتابی ندارد ولی اگر یک روحانی چنین کاری بکند آن وقت چقدر پیامد منفی دارد و رشوه و گناهان دیگر بدتر است چون مردم از کسی که لباس دین پوشیده است، چنین توقعی ندارند.
اگر یک روحانی اموال خود را از طریق میراث و فعالیت اقتصادی و از راه مشروع و قانونی تحصیل کرده باشد طبیعتا بهرهمندی او از امکانات مالی بیشتر خواهد شد؛ در اینجا وی معصیت شرعی ندارد ولی مردم آن را بد میدانند زیرا باز مردم توقع ندارند یک روحانی اهل تجمل و اشرافیت باشد و این تلقی در مردم ایجاد میشود که این فرد هم مانند دیگران از راه حرام به دست آورده است، در حالی که ممکن است اینطور نباشد. از طرفی مردم میگویند برخی از این روحانیون به ما میگویند زاهد باشید ولی خودشان زهد ندارند.
نوع دوم ناراضیان شامل بخشی از جامعه است که خودشان اهل تخلف و آزادی نامشروع هستند و روحانیت را مانع اهداف خودشان میدانند؛ کسانی که دنبال آزادی شراب و بیحجابی و .. هستند طبیعی است از هر آخوندی بدشان بیاید زیرا روحانیت سالم یعنی حاکمیت دین و جلوگیری از اباحهگری. بنابراین تمام جریانات انحرافی و عافیتطلبان عیاش از کلیت روحانیت ناراحت هستند و این طبیعی هم هست و ما معتقدیم باید ناراحت هم باشند. البته نوع دوم ناراضیان هم کم هستند ولی سر و صدای زیادی دارند. مردم، اصل حاکمیت روحانیت را به خاطر اینکه دین پیاده شود دوست دارند و اگر ناراحتی دارند از رفتار برخی آخوندها و حتی مسئولانی است که روحانی هم نیستند.
ایکنا ـ به موارد خوبی اشاره کردید. در همین بحث سوال میشود که چرا نظام در مباحثی چون حجاب اینقدر سختگیرانه عمل میکند، ولی در ربا و رشوه و اختلاس اینطور نیست؟ اکنون آسیبی که در عرصه اقتصادی به کشور وارد شده به مراتب بیشتر از بدحجابی است؟
زمانی: معتقدیم با مسئولان اعم از روحانی و غیرروحانی که تحصیل مال حرام و اختلاس و... داشته تا جای ممکن برخورد شده است و ما بازداشتی و محاکمههای متعددی داشتهایم. الان دادسرای ویژه روحانیت هست که با روحانیون مجرم برخورد میکند. البته گاهی در فضای مجازی مطالبی بیان میشود، ولی احراز و اثبات نشده است و دادگاه حق ندارد به صرف اینکه مطلبی در فضای مجازی مطرح است واکنش نشان دهد. برای نمونه چریکهای فدائیان خلق یک مناظره با مرحوم شهید بهشتی برگزار کردند در دانشگاه تهران و سالن مملو از جمعیت دانشگاهیان بود. برخی از این منافقان برای اینکه فضا را علیه آن مرحوم خراب کنند گفتند شما این همه اموال و ثروت را از کجا آوردهای و آن مرحوم پاسخ داد که شما که این حرف را میزنید حتماً از اموال من خبر دارید. بنابراین صریحاً بگویید و اسم ببرید. یکی گفت شما در هامبورگ ساختمان ساختهاید و ایشان جواب داد بله. من در آنجا مرکز اسلامی هامبورگ را تأسیس کردهام، آن هم با دستور آیتالله العظمی بروجردی و پول آن از خیرین است و ملک شخصی من نیست.
یکی دو مورد دیگر هم گفته شد و ایشان همه را جواب داد و آنها را خلع ید کرد و بعد توضیح داد که من یک خانه قبل از انقلاب از درآمد معلمی خریدهام و جز این هیچ ثروتی در این کره زمین ندارم و اگر کسی چیزی کشف کرد از جانب من مالک است. البته فرد دیگری گفت به شما نمیآید ثروتمند نباشید چون همیشه خندان هستید و ایشان هم با گفتن این جمله خندید. بنابراین شهید بهشتی نماد سرمایهداری روحانیت تلقی میشد، ولی واقعاً شایعه بود و نباید به این موارد اعتنا شود.
البته معتقدم کسانی که در معرض اتهام هستند باید شفافسازی کنند و توضیح دهند. قبل از انتخاب مدیر جدید حوزه، بنده در دفتر مقام معظم رهبری بودم و یکی از افراد اطلاع داد که قرار است مدیر جدیدی برای حوزه بیاید و ادامه داد که ایشان در طول سالها مدیریت خود بر جامعه المصطفی، یک ریال هم حقوق نگرفته و شرط خدمت خود را رایگان بودن تعیین کرده است و برای مدیریت حوزه هم درآمدی طلب نمیکنند؛ یعنی 40 سال است ایشان از این نظام حقوق نگرفتهاند. سپس این سؤال برای من پدید آمد که ایشان زندگی خود را از چه راهی تأمین میکنند و مدیران قبل از ایشان چگونه بودند؟ با پیگیریهایم دریافتم که ایشان زندگی خود را از راه میراث پدر و تألیف کتاب تأمین میکنند.
گفتوگو از علی فرجزاده
انتهای پیام