مهدی قرهشیخلو، قاری و مدرس پیشکسوت قرآن است. او از خرمن دانش اساتیدی نظیر سیدمحسن خدامحسینى، مرحوم علی اربابى، سیدمحسن موسوىبلده، احمد حاجىشریف و مرحوم محمد غفارى خوشهچینی کرد و با تسلط بر فنون تلاوت قرآن، توانست در سال 1371 رتبه نخست مسابقات بینالمللی قرآن ایران را از آن خود کند. عربستان سعودى، سوریه، لبنان، بنگلادش، امارات متحده عربى، پاکستان، ترکیه، سودان، جمهورى آذربایجان، چین، هندوستان، سریلانکا، ایتالیا، فیلیپین، تایلند، مالزى، آفریقاى جنوبى و موزامبیک کشورهایی هستند که قرهشیخلو در آنها به تلاوت و ترویج قرآن پرداخته است.
این قاری بینالمللی افزون بر اینکه به تلاوت قرآن و جلسهداری اشتغال داشته است، از جمله مدیران قرآنی کشور هم بوده و در آخرین سمت عهدهدار ریاست سازمان دارالقرآن الکریم بوده است. همه این عوامل سبب شده تا قرهشیخلو از تجارب مختلفی در زمینههای تلاوت، آموزش، تبلیغ و مدیریت برخوردار باشد. بر همین اساس برای شانزدهمین نشست تخصصی و تحلیلی آسیبشناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران، از این مدرس پیشکسوت دعوت کردیم. در ادامه بخش نخست این گفتوگوی تفصیلی را میخوانید؛
ایکنا- اگر موافق باشید، بحث را با تعریف جلسه قرآن آغاز کنیم و سپس با پرسشهای بعدی گفتوگو را پی بگیریم.
جلسه قرآن جلسهای است که در آن آموزش قرآن برای علاقهمندان و مخاطبان موضوعیت دارد و محور است. البته محورهای این آموزش میتواند تنوع داشته باشد. برای نمونه میتوان به آموزش در حوزه نغمات، تجوید، صوت، لحن، مفاهیم و تفسیر اشاره کرد. بر این اساس، حلقهای که یک استاد قرآن با مخاطبش برپا میکند و در آن آموزش قرآن با گرایشهای مختلف موضوعیت دارد، جلسه قرآن است.
ایکنا- به نظر شما پرداختن به کدامیک از محورها اولویت دارد؟ جلساتی که در آنها مباحث مربوط به مفاهیم و تفسیر مطرح میشود یا جلساتی که به ظواهر قرآن و مباحث هنری میپردازند؟
برای پاسخ به این پرسش، نخست باید از آموزش قرآن تعریفی دقیق و جامع به دست داد و برای این تعریف باید به صدر اسلام رجوع کرد. در زمان رسول خدا(ص) آموزش قرآن به منزله آموزش دین بود؛ یعنی همه کسانی که در حلقههای قرآنی شرکت میکردند، نیتشان این بود که محتوای دین خود را بیاموزند. آنچه در برخی روایات بازتاب یافته مؤید همین تحلیل است. برای نمونه در پارهای از روایات آمده که آیات قرآن مشتمل بر سه موضوع است: اصول اعتقادات، اصول اخلاقی و احکام شرعی. پس اگر کسی به جلسات قرآن میرفت، با این سه حوزه آشنا میشد.
امروزه باید بر همین اساس جلسات قرآن را سامان بخشید. البته میتوان تقسیمبندیهایی را هم در نظر گرفت، زیرا برخی افراد در زمینه اعتقادات، تخصص دارند که میتوانند جلسه خود را منحصر به آموزش کنند، اما در ایران روال مرسوم جلسات، که سابقه آن به بیش از پنج دهه قبل میرسد، چنین است که آموزههای کلی قرآن به مخاطب ارائه میشود؛ یعنی در این جلسات به آموزش فنون تلاوت و در کنار آن مفاهیم و تفاسیر آیات همت گماشته میشود.
با این حال نمیتوان منکر شد که گرایش غالب این جلسات، مباحث تخصصی و هنری است، اما بر اساس تعریفی که از آموزش قرآن ارائه شد، برای داشتن جلسات قرآنی که بیشترین نتایج را داشته باشند، باید متناسب با ذائقه و نیاز مخاطب جلسات قرآن را برپا کنیم، زیرا ممکن است برخی افراد علاقهای نداشته باشند که به صورت تخصصی به مباحث فنی وارد شوند و باید در جلسات برای این افراد هم فضایی وجود داشته باشد تا مثلاً با ترجمه قرآن آشنا شوند. همچنین برخی افراد ممکن است به دنبال یادگیری مسائل شرعی باشند که باید برای آنها هم برنامه داشته باشیم.
پس باید آموزش قرآن را به صورت جامع تعریف کرد و آن را به مثابه آموزش دین دانست. سپس حوزههای تخصصی را مشخص کرد و در نهایت با تربیت اساتید مرتبط با هر زمینه تخصصی، بر این اساس جلسات را سامان داد. به بیان دیگر باید نگاههای سنتی را تخصصیتر و مخاطبان بیشتری را جذب جلسات قرآن کنیم.
ایکنا- به نظر شما جلسات قرآن با چه آسیبهایی مواجه است؟
یکی از مهمترین آفتها محدود شدن مخاطبان است، زیرا در طول این سالها جلسات به صورت تکبعدی برگزار شدهاند و در آنها فقط به مباحثی نظیر صوت، لحن و تجوید پرداخته شده و از دیگر مسائل مربوط به آموزش قرآن کمتر سخن به میان آمده است. برای رفع این آسیب چارهای نداریم، جز اینکه در تعریف آموزش قرآن تجدید نظر کنیم تا آموزش بهروزرسانی شود. اگر آموزش قرآن را به معنای آموزش دین در نظر بگیریم، میتوانیم جلسات را بر همین اساس طراحی کنیم. البته نیاز است که اساتید مختلف در این زمینهها تربیت شوند تا به صورت فراگیر این جلسات را برپا کنیم.
ایکنا- فکر میکنید چه عواملی در پیشبرد این اهداف مؤثرند؟ به بیان دیگر باید چه کوششهایی صورت گیرد تا بتوانیم آموزش و جلسات قرآن را به نحوی بازطراحی کنیم که مخاطب بیشتری جذب شود؟
در همه فعالیتهای قرآنی از جمله تشکیل جلسات قرآن با یک مثلث روبهور هستیم که اگر هر سه رأس وظیفه خود را به درستی انجام دهند، میتوان به نتیجه مطلوب دست یافت؛ یعنی جلسات قرآن را به حدی از توسعه رساند که روزهای پرشور دهه 60 زنده شوند. یک رأس عبارت از حاکمیت است که باید از جلسات حمایت کافی شود.
دومین رأس مردم هستند که باید دِین خود را به جلسات ادا کنند. مردم در مجالس حسینی حضور فعالی دارند و مشابه نقشی را که در برپایی این مجالس دارند باید در تشکیل جلسات قرآن هم ایفا کنند و خود را مسئول بدانند. متأسفانه در این باره نگاه ویژهای نداریم و پرداختن به عترت جدیتر از توجه به قرآن است. به نظر میرسد حساسیت خانوادهها به قرآن و جلسات قرآن کاهش یافته است. در سالهای گذشته، در ایامی خانوادهها درصدد بودند که فرزندان خود را با جلسات قرآن آشنا کنند و همین امر موجب میشد که جمعیت حاضر در جلسات افزایش یابد، اما امروزه چنین شرایطی حاکم نیست. بر این اساس مردم نقش بسیار مهمی دارند و باید بیش از پیش فعال باشند.
رأس سوم عبارت از اعضای جامعه قرآنی هستند. اساتید، قاریان و علاقهمندان به قرآن باید نگاه جامعتری به جلسات قرآن داشته باشند و از دیگر سو باید به منظور ارتقای دانش قرآنی خود اهتمام ورزند. نباید یک استاد صرفاً در یک رشته نظیر تجوید یا صوت متبحر باشد و فقط به یک بحث بپردازد. بر این اساس باید جلسات تخصصی قرآن وجود داشته باشد، اما نباید این جلسات تکبعدی باشد؛ یعنی اگر موضوع اصلی یک جلسه پرداختن به مباحث صوتی است، باید در کنار آن از مفاهیم سخن به میان آورده شود.
از این رو، اگر این سه رأس به صورت جدی وارد میدان شوند، میتوانند زمینه رشد و توسعه جلسات قرآن را فراهم کنند. متأسفانه بسیاری از علاقهمندان به قرآن را میبینیم که حتی انگیزه لازم را برای تشکیل یک جلسه در هفته ندارند. پایینترین حدّ کار این است که اساتید قرآنی در طول هفته یک یا دو شب را برای جلسات قرآن وقت بگذارند و در مساجد و حسینیهها حلقه قرآنی تشکیل بدهند.
بارها گفتهام که اگر اساتید ما آموختههای خود را کامل منتقل نمیکردند، هیچگاه در حوزه قرآن اینگونه پیشرفت نمیکردیم. پس همین میزان فعالیت مرهون تلاش فداکارانه اساتید گذشته است که بدون چشمداشت دانش قرآنی خود را به نسلهای بعد منتقل کردند. حال اساتید و قاریان فعلی باید با همین روحیه و انگیزه فعالیت کنند تا شرایط بهتری را شاهد باشیم.
ایکنا- به نظر شما چرا با انحصارگرایی در آموزش قرآن مواجه شدهایم؟ در حالی که اساتیدی نظیر سیدمحسن خدامحسینی هم هستند، اما نسل چنین اساتیدی روزبهروز کمتر میشود. جالب است که ما چنین اساتیدی را ستایش میکنیم و جلساتشان را به عنوان یک جلسه قرآن شاخص میدانیم، اما آنچه یافت نمیشود همین سنخ جلسات است. نظر شما چیست؟
اشکال کار این است که مشخص نیست متولی یا صاحب امور قرآنی در کشور ما کیست؟ پس انسجامی هم وجود ندارد که بتواند چنین جلساتی را حمایت و تکثیر کند. به بیان دیگر، عدم سیاستگذاری صحیح سبب شده است که فعالیتهای مختلف براساس سلیقههای شخصی شکل بگیرد و نظرات شخصی پررنگ باشد.
در مورد استاد خدامحسینی باید بگویم که از سنین جوانی در جلساتشان شرکت میکردم. یکی از مهمترین وجوه شخصیتی ایشان این بوده است که همواره اهل مطالعهاند؛ یعنی هیچوقت نبوده است که کتاب از دستشان افتاده باشد، در حالی که بسیاری از اهل قرآن شاید اهل مطالعه نباشند، اما شخصی نظیر استاد خدامحسینی توانسته دانش خود را ارتقا دهد و همین امر سبب شده است تا در کنار مباحث تخصصی به دیگر مباحث هم بپردازد و جلسه قرآن شاخصی را به وجود آورد. به همین دلیل در جلسه قرآن ایشان دهها نفر علاقهمند به قرآن حاضر میشوند و بخش عمده این جلسه نیز به مباحث مربوط به تبیین مفاهیم آیات و مباحث تربیتی اختصاص دارد.
متأسفانه در طول این سالها نتوانستهایم مدل ایشان را تکثیر کنیم. شرایط به این صورت است که اگر کسی با روش خود به موفقیت میرسد، به جای اینکه مسئولان تلاش کنند تا این روش را تکثیر و مدلسازی کنند، اگر دستشان برسد حتی حاضرند به رویههای صحیح ضربه بزنند. دلیل اتخاذ چنین رویهای، رویکردهای تنگنظرانه است که در کشور ما وجود دارد. متأسفانه برخی مسئولیتها به ناحق نصیب افراد شده است و آنها نیز با نگاههای سلیقهای و تنگنظرانه موجب به وجود آمدن آسیبهای جدی شدهاند.
هنگامی که در سازمان دارالقرآن مسئولیت داشتم به آقای خاموشی گفتم که ما هم به عملکرد آموزش و پرورش در آشنا کردن دانشآموزان با قرآن نقد داریم و فعالیت مؤثری را در این باره انجام نمیدهیم. یعنی هیچوقت نیامدهایم مدلی از یک مدرسه موفق قرآنی را ارائه کنیم و بعد بگوییم آموزش و پرورش از این مدل الگوبرداری کند. در آن زمان سازمان تبلیغات اسلامی مدارس صدرا را راهاندازی کرد. پیشنهاد من به آقای خاموشی این بود که این مدارس را قرآنی کنیم و سپس بگوییم مدلی را طراحی کردهایم که آموزش و پرورش هم میتواند از آن استفاده کند که این اتفاق رخ نداد.
بر این اساس باید بنشینیم و نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنیم، آن هم بدون رقابتهای منفی و بدون حسادت و تنگنظری؛ یعنی نباید اینگونه باشد که اگر خواستیم از یک نفر حمایت کنیم، فکر کنیم که پیشرفت این فرد موجب دردسر ما خواهد شد، بلکه باید از فرصتها استفاده کرد و سپس به مدلسازی پرداخت و آن را توسعه داد.
یکی از کارهای مهمی که باید انجام گیرد، تربیت مربی قرآن است که باید بر اساس همان الگوسازی این اتفاق بیفتد. افزون بر این، باید حرف قرآن را متناسب با نیاز مخاطب ارائه کرد. ما مدعی هستیم که قرآن شفاست و این ادعای درستی محسوب میشود و نص آیه قرآن است. همچنین، همه مشکل مردم مربوط به مسائل مالی نیست، بلکه مردم مشکلات دیگری هم دارند و حتی در برخی خانوادهها که به لحاظ مالی وضعیت مطلوبی دارند، مشکلاتی نظیر طلاق یا اعتیاد وجود دارد.
حال باید پاسخ قرآن به این نیازها را در اختیار مردم قرار داد تا مردم به سمت قرآن و جلسات قرآنی جذب شوند. متأسفانه چون سیاستگذاری صحیحی نداریم و نگاهمان به این امر جامع و مانع نیست، توسعهای به وجود نمیآید و جلسات روزبهروز کمفروغتر میشوند. چندی قبل در جلسهای بودیم که برخی اساتید قرآن هم حضور داشتند. یکی از اساتید مطرح و درجهیک قرآن که زمانی در جلسه قرآنش 200 نفر علاقهمند حضور مییافت، میگفت که جلسه من با حضور 7 یا 8 نفر برگزار میشود؛ یعنی زنگ خطر به صدا درآمده است.
ریشه مشکل به همان نگاههای تنگنظرانه بازمیگردد. به جای اینکه بلوغ قرآنی داشته باشیم که اگر کسی خوب کار کرد، او را تبلیغ و از او حمایت کنیم، هر چقدر از دستمان برمیآید او را میزنیم و خراب میکنیم. چرا؟ چون نگرانیم که نکند این فرد تبدیل به انسان موفقی شود و جای ما را بگیرد. این واقعیتی است که متأسفانه دچار آن هستیم. یکی از مهمترین دلایل به وجود آمدن وضعیت فعلی، عدم سیاستگذاری صحیح و مشخص نبودن متولی امور قرآنی است.
ادامه دارد ...
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام