به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات در دیدار دستاندرکاران دومین کنگره ملی شهدای ورزشکار با استناد به سه آیه 154 سوره بقره و 169 و 170 سوره آل عمران به تبیین جایگاه شهید از منظر پروردگار پرداخته و فرمودند: «درباره شهیدان، در دو جای قرآن تصریح شده که شهیدان مرده نیستند، زندهاند؛ این دیگر با صراحت است. یکی در سوره بقره است: وَ لا تَقولوا لِمَن یُقتَلُ فی سَبیلِ اللَهِ اَمواتٌ بَل اَحیاء به اینهایی که در راه خدا کشته میشوند مرده نگویید، اینها زندهاند. دیگر از این واضحتر، روشنتر؟ یکی هم در سوره آلعمران: وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَهِ اَمواتًا بَل اَحیاء تصریح شده... این زنده بودن یک لوازمی دارد؛ یکی از لوازم زنده بودن تأثیرگذاری است؛ پس شهدا تأثیرگذارند. چون زنده هستند، تأثیرگذارند در محیط زندگی زندگان؛ روی ما دارند اثر میگذارند، روی ما دارند کار میکنند. این هم در خودِ آیه شریفه آمده؛ دنباله همین آیه شریفه سوره آلعمران این است که «وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون»...نتیجهاش این است که دارند به ما میگویند راه مجاهدت در سبیلالله ممکن است دشواریهایی داشته باشد ــ خب دشواریهایی دارد ــ امّا عاقبت بسیار خوبی دارد؛ در پایان این راه، در انتهای این راه، نه ترس هست، نه اندوه هست؛ خیلی مهم است.»
در این نوشتار از میان این سه آیه به بررسی تفاسیر و نکات پیرامون آیه 154 سوره بقره میپردازیم.
متن آیه: «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ؛ و كسانى را كه در راه خدا كشته مىشوند، مرده نخوانيد، بلكه زندهاند؛ ولى شما نمىدانيد.»
درباره شأن نزول این آیه بیان شده مشرکان میگفتند: اصحاب پیامبر(ص) خود را در جنگها بدون هيچ فایدهاى از بين میبرند که بعد اين آيه نازل شد.
شیخ طوسی میگوید: حسن بصرى و قتادة و مجاهد و جبائى و ابن الاخشاذ و رمانى و جميع مفسرين معتقدند كه شهدا تا روز قيامت زنده هستند و خداوند آنها را در بهشت زنده میدارد و در اين باره اختلافى نيست ولى بلخى يكى ديگر از مفسرين میگويد كه شهيدان بعد از شهادت زنده نبوده بلكه بعد، زنده میشوند و قول شاذى از متأخّرين نيز حاكى از اين موضوع است و غير از بلخى ديگران به اين عقيده معتقد نيستند.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این آیه آورده است که «مراد به حيات در آيه شريفه حيات حقيقى است نه صرف دلخوشكننده مخصوصا با در نظر گرفتن اينكه قرآن كريم در چند جا زندگى كافر را بعد از مردنش هلاكت خوانده و از آن جمله فرموده: (و احلوا قومهم دار البوار؛ قوم خود را بدار هلاک وارد كردند) و آياتى ديگر نظير آن، مىفهميم كه منظور از حيات شهيدان، حياتى سعيده است نه صرف حرف، حياتى است كه خداوند تنها مؤمنين را با آن احيا مىكند؛ همچنان كه فرمود: (و ان الدار الاخرة لهى الحيوان لو كانوا يعلمون؛ و به درستى خانه آخرت تنها زندگى حقيقى است، اگر مىتوانستند بفهمند) و اگر بعضى نتوانستند بفهمند، به خاطر اين بود كه حواس خود را منحصر در درک خواص زندگى در ماده دنيایى كردند و غير آن را نخواستند بفهمند و چون نفهميدند، لذا نتوانستند ميان بقا بین زندگى و فنا فرق بگذارند و آن زندگى را هم فنا پنداشتند و اين پندار اختصاص به كفار نداشت، بلكه مؤمن و كافر هر دو در دنيا دچار اين اشتباه هستند.
به همين جهت در آيه مورد بحث به مؤمن و كافر خطاب مىكند: اينكه شهدا زندهاند، ولى شما نمىفهميد، يعنى با حواس خود درک نمىكنيد، همچنانكه در آن آيه ديگر باز مىفرمايد: (لهى الحيوان لو كانوا يعلمون)، يعنى اگر مىتوانستند يقين حاصل كنند، چون علم در اينجا به معناى يقين است، به شهادت اينكه در آيه: (كلا لو تعلمون علم اليقين، لترون الجحيم؛ حاشا اگر به علم يقين میدانستيد، جهنم را مىديديد)، علم به آخرت را مقيد به علم يقين كرده است.
بنابر آنچه گذشت - هر چند خدا داناتر است - معناى آيه اين طور مىشود: كسانى كه در راه خدا كشته شدهاند، مرده مگویيد و آنان را فانى و باطل نپنداريد كه آن معنایى كه از دو كلمه مرگ و حيات در ذهن شما هست بر مرگ آنان صادق نيست، چون مرگ آنان آنطور كه حس ظاهربين شما درک میكند به معناى بطلان نيست، بلكه مرگ آنان نوعى زندگى است، ولى حواس شما آن را درک نمیكند.
درست است كه مؤمنين اين معنا را مىدانند وليكن در عين حال وقتى تصور كشته شدن را مىكنند، قهرا ناراحت میشوند و دچار قلق و اضطراب میگردند چون پاى جان در ميان است و شوخى نيست، لذا در آيه شريفه براى بيدار شدن آنان همان علم و ايمان را كه دارند به رخشان مىكشد، تا آن قلق و اضطراب از دلهاشان زايل شود. معلوم است كه اين خطاب، هم اولياء كشتهشده را بيدار مىكند و مىفهمند كه كشته شدن عزيزشان بيش از جدایى چند روز چيز ديگرى نيست و آنان نيز پس از زمانى كوتاه به وى ملحق ميشوند و اين جدایى چند روزه در مقابل مرضات خداى سبحان و آن درجاتی كه عزيزشان به آن رسيده، غير قابل تحمل نيست و هم افراد فدایى و آماده كشته شدن را بيدار مىكند و تشنه جهاد میسازد، چون مىفهمند كه در برابر شهادت به حياتى طيب و نعمتى دائم و رضوانى از خدا مىرسند.»
آیتالله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نونه در این باره آورده است که «خداوند در این آیه سخن از حيات جاويدان شهيدان مىگويد. نخست مى گويد: هرگز به آنها كه در راه خدا كشته مىشوند و شربت شهادت مىنوشند مرده مگویيد. سپس براى تأكيد بيشتر اضافه مىكند: بلكه آنها زندگانند، اما شما درک نمىكنيد!.
اصولا در هر نهضتى گروهى راحتطلب و ترسو خود را كنار مىكشند و علاوه بر اينكه خودشان كارى انجام نمىدهند سعى در دلسرد كردن ديگران دارند و همين كه حادثه ناگوارى رخ مىدهد، اظهار تأسف مىكنند و آن را دليل بر بىنتيجه بودن آن قيام مىپندارند، غافل از اينكه هيچ هدف مقدس و گرانبهایى بدون دادن قربانى يا قربانیها به دست نيامده و اين يكى از سنن اين جهان است. قرآن كريم كرارا از اين دسته سخن به ميان آورده و آنها را سخت سرزنش مىكند.
گروهى از اين قماش مردم در آغاز اسلام بودند كه هر گاه كسى از مسلمانان در ميدان جهاد به افتخار شهادت نائل مىآمد مىگفتند فلانى مرد! و با اظهار تأسف از مردنش، ديگران را مضطرب مىساختند. خداوند در پاسخ به اين گفتههاى مسموم پرده از روى يک حقيقت بزرگ بر مىدارد و با صراحت مىگويد: شما حق نداريد كسانى را كه در راه خدا جان مىدهند مرده بخوانيد آنها زندهاند زنده جاويدان و از روزیهاى معنوى در پيشگاه خدا بهره مىگيرند، با يكديگر سخن مىگويند و از سرنوشت پربارشان كاملا خشنودند، اما شما كه در چهارديوارى محدود عالم ماده محبوس و زندانى هستيد اين حقايق را نمىتوانيد درک كنيد.»
اسلام با ترسيمى كه از مسئله شهادت در این آيه و آيات ديگر كرده است، عامل بسيار مهم و تازهاى را در مبارزه حق علیه باطل وارد ميدان ساخته است؛ عاملى كه كاربرد آن از هر سلاحى بيشتر و تأثير آن از همه برتر است و مىتواند خطرناکترین و وحشتناکترين سلاحهاى عصر و زمان ما را در هم بشكند.
در دوران انقلاب اسلامى و دفاع مقدس نیز به وضوح اين حقيقت مشاهده شد كه عشق به شهادت علیرغم تمام كمبودهاى ظاهرى به لحظ سلاح و تجهیزات و امکانات عامل پيروزى سربازان اسلام در برابر قدرتهاى بزرگ شد و اگر در تاريخ اسلام و حماسههاى جاويدان اسلامى و شرح ايثارگریهاى كسانى كه با تمام وجود در راه پيشبرد اين آیين پاک جانفشانى كردند دقت كنيم مىبينيم يک دليل مهم همه آن پيروزيها همين بود كه اسلام در تعليمات خود اين درس بزرگ را به آنها آموخته بود كه شهادت در راه خدا و در مسیر حق و عدالت و آزادگی به معنى فنا و نابودى و مرگ نيست، بلكه سعادت و زندگى جاويدان و افتخار ابدی است و لذا سربازان و رزمندگانی كه چنين درسى را در اين مكتب بزرگ آموختهاند هرگز قابل مقايسه با سربازان عادى نيستند؛ سرباز عادى به حفظ جان خود مىانديشد، اما آنها براى حفظ مكتب پيكار مىكنند و قربانی در راه خدا میشوند.
رهبر معظم انقلاب نیز پیرامون این آیه در سخنانی میفرمایند: «در مورد شهید خدای متعال میفرماید که اینها زندهاند: وَ لا تَقولوا لِمَن یقتَلُ فی سَبیلِ اللهِ اَموات... این آیه شریفه قرآن میگوید اینها زندهاند؛ حیات اینها یک حیات واقعی است، یک حیات معنوی است و نزد خدای متعال مرزوقند؛ یعنی دائم تفضلّات الهی دارد به اینها میرسد.»(بیانات در دیدار اعضای ستادهای «کنگره شهدای امور تربیتی»، «کنگره شهدای دانشجو»، و «کنگره شهدای هنرمند»، 27 بهمن 1393)
در جای دیگری ایشان میفرمایند: «انسانِ مزور و خدعهگر، هرچه هم که در زبان و بیان بتواند خود را طرفدار حق نشان دهد، وقتی پای منافع شخصی، به خصوص پای جان خود و عزیزانش به میان آمد، پا عقب میکشد و حاضر نیست آنها را فدا کند. آن کسی که قدم در میدان فداکاری میگذارد و خالصانه و مخلصانه هستی خود را در راه خدا میدهد: «حق علی اللّه»؛ خودِ خدای متعال بر عهده گرفته است که زندهاش نگه بدارد. «ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل اللَّه اموات»، «ولاتحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل اللَّه امواتا»؛ کشتهشدگان راه خدا زنده میمانند. یک بُعد زنده ماندن آنها همین است که نشانه آنها، جای پای آنها و پرچم آنها هرگز نمیخوابد. ممکن است چند صباحی با زور و عنف و با دخالت قدرتهای زورگو، نشانههای آنها کمرنگ شود؛ اما خدای متعال طبیعت را اینطور قرار داده است. سنّت الهی بر این است که راه پاکان و صالحان و مخلصان بماند.»(بیانات در دیدار جمعی از روحانیون، 23 دی 1378)
بنابراین میتوان از این آیه چنین نتیجه گرفت که؛
ـ نگرشهاى محدود مادى را بايد با ايمان به خدا و گفتههاى او تكميل و تصحيح كرد.
ـ تكاليف سخت، نياز به پشتوانه اعتقادى و جبران خسارتها دارد و كسى كه بداند زنده است، به شهادت رو مىكند.
ـ شهادت، زمانى ارزش دارد كه در راه خدا باشد.
ـ پيكار در راه دين، از ارزشهاى والا در پيشگاه خداوند است.
ـ سرچشمه بسيارى از تحليلها، ناآگاهى از واقعيات است.
انتهای پیام