فیلم سینمایی «از کرخه تا راین» اولین فیلمی است که ابراهیم حاتمیکیا در آن به اتفاقات بعد از جنگ نظر دارد. این فیلم سینمایی تلاش کرده به گوشهای از مصائب جانبازان جنگ نگاه کند. از این ساخته حاتمیکیا باید به عنوان اثری جریانساز نام برد که به واسطه آن فیلمهای مشابه زیادی تولید شد. همزمان با هفته دفاع مقدس این فیلم را در خبرگزاری ایکنا مرور میکنیم.
فیلمنامه
سناریوی این فیلم دفاع مقدسی را حاتمیکیا خود نوشته است. نگاهی که کارگردان به جانبازان دارد مطابق به واقعیت بوده و کمتر شاهد شعارهای رایج در آن هستیم. در «از کرخه تا راین» حاتمیکیا حتی به برخی از جانبازان جنگ که در کشورهای غربی درخواست پناهندگی کردهاند، هم اشاره دارد. این جسارت فیلمساز در پرداختن به چنین موضوعاتی اتفاقی است که در بسیاری از کارهای او دیده میشود.
سعید(علی دهکردی) که بر اثر بمبهای شیمیایی نابینا شده به همراه گروهی از همرزمانش برای معالجه به آلمان اعزام میشود. لیلا خواهر سعید که سالهاست در آلمان با شوهر آلمانی و پسرشان یوناس(یونس) زندگی میکند، سعید را در آسایشگاه میبیند. بین سعید و یونس رابطه عاطفی عمیقی برقرار میشود. یکی از همرزمان بسیجی سعید قصد دارد پناهندگی کشور دیگری را بپذیرد و سعید و دوستان دیگرش نسبت به عمل او معترض هستند. با کوششهای پزشکان متخصص یکی از چشمهای سعید معالجه میشود، اما آزمایشهایی که بر روی او انجام میشود روشن میکند که او بر اثر گازهای شیمیایی مبتلا به نوعی سرطان خون شده است. همسر او در ایران زایمان میکند و سعید پس از معالجهای نافرجام میمیرد و پس از مرگ او، خواهرش لیلا عازم ایران میشود.
حاتمیکیا در مورد چرایی نگارش فیلمنامه در همان سالها گفت: «پس از قبول قطعنامه و پایان جنگ، طی صحبتهایی که با دوستان داشتم و همچنین نقدهایی که در مطبوعات میخواندم کم کم این سؤال در من بوجود آمد که ما پس از جنگ چه باید بکنیم و چه حرفی را باید بزنیم؟ بسیاری از فیلمها را میدیدم که در زمان جنگ ساخته شدهاند، اما حالا پس از پایان جنگ به نظر میرسید که به اصطلاح تاریخ مصرفشان به سر آمده است. درضمن یک دغدغه همواره در ذهن من بوده و هست که آیا اصلا جنگ ما بهکلی تمام شده یا نه و اگر تمام نشده چقدر آن ادامه دارد و بالاخره نهایت این ماجرا به کجا میانجامد؛ تا اینکه در یکی از هفتههای فیلم در اتریش که فیلم مهاجر را نمایش میدادند، از طریق یکی از مترجمان سینمایی مقیم آنجا با فکر اولیه این فیلم آشنا شدم. موضوع در عین جذابیتی که برایم داشت دردناک هم بود. جنگ شیمیایی براستی ناجوانمردانهترین شکل از اشکال جنگ است. کسی که مثلا چهار سال پیش در جنگی چه به حق و چه ناحق شرکت کرده، تازه پس از آتشبس و گذشت چند سال دچار انتقام این جنگ و عواقب آن میشود و این انتقام به قدری فجیع است که حتی روی فرزند او هم تاثیر میگذارد. این قضیه به نظر من باید در جایی مطرح میشد و من برای همین شروع به نوشتن فیلمنامه کردم.»
ساختار
«از کرخه تا راین» یک فیلم درام محصول ۱۳۷۱ است. علی دهکردی و هما روستا بازیگران اصلی این فیلم سینمایی هستند. موسیقی متن این اثر ساخته مجید انتظامی است. حاتمیکیا پس از این فیلم، در فیلمهای «آژانس شیشهای» و «بوی پیراهن یوسف» خود نیز با مجید انتظامی همکاری کرد. این فیلم اولین همکاری سینمایی ایران و آلمان است. این فیلم در یازدهمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر نامزد دریافت 9 سیمرغ شد که در نهایت در دو بخش بهترین فیلم و بهترین چهرهپردازی توانست سیمرغ بلورین را کسب کند. «از کرخه تا راین» اولین فیلم ایرانی پس از انقلاب است که تقریباً تمام سکانسهای آن در کشوری دیگر فیلمبرداری شده است.
درباره این فیلم در زمان اکران نقدهای فراوانی مطرح شد که شیواترین آن به دلنوشته شهید مرتضی آوینی مربوط میشود. سید شهیدان اهل قلم در بخشی از مطلب خود آورده است: «دو بار «از کرخه تا راین» را دیدم و هر دو بار از آغاز تا انجام گریستم. دلم میگریست، اما عقلم گواهی میداد که تو بر دامنه آتشفشان منزل گرفتهای. دلم میدانست که تو بر حکم عشق گردن نهادهای و به همین علت، از عادات متعارف فاصله گرفتهای. عقلم میپرسید چگونه میتوان در این روزگار سر به حکم عشق سپرد؟»
این فیلم سینمایی در بحث کارگردانی یکی از بهترین آثار ابراهیم حاتمیکیا است. در این کار فیلمنامه و ساختار، همتوان با هم پیش میروند و همین مهم باعث شده که زیباییهای آن بیشتر نمایان شود. بازیها روان و گویاست به ویژه هنرنمایی هما روستا یکی از بهترین اتفاقات فیلم را رقم میزند. فیلمبرداری از دیگر امتیازات فیلم است؛ یکی از سکانسهای ماندگار در این فیلم به آنجایی مربوط میشود که علی دهکردی کنار رود راین با خدای خود حرف میزند. این فیلم در زمان اکران توانست 109 میلیون تومان فروش داشته باشد.
محتوا
«از کرخه تا راین» فیلمی است که در زمان اکران کاری جسورانه و نو محسوب میشد چون تا به آن روز هیچ کاری نتوانسته بود به اندازهای این فیلم روشن و واضح به مسائل جانبازان توجه کند. جالب است که در فیلم کارگردان به هیچ وجه آدمها را قضاوت نمیکند. برای همین هم تماشاگر میتواند با اثر ارتباط برقرار کند. یکی از بخشهای مستتر در فیلم بحث ولایتمداری کار است. در سکانسی که رزمنده نابینا یکی از چشمهای خود را باز مییابد تلویزیون مراسم تشییع پیکر حضرت امام(ره) را نشان میدهد. این بخش کوچکترین نشانی از شعار ندارد زیرا با باور کارگردان خلق شده است.
بیشتر بخوانید:
یکی دیگر ظرایف این فیلم به تدوین حسن حسندوست مربوط میشود. این کار میتوانست به راحتی به اثری ملالآور تبدیل شود اما تدوین خوب به «از کرخه تا راین» ریتمی مناسب داد. همچنین میزانسن و دکوپاژی که کارگردان برای کارش رقم زده از دیگر اتفاقات مطلوب فیلم است.
انتهای پیام