حضرت امام خمینی(ره)، جمهوری اسلامی را به عنوان کشوری که شعارهای خود را با عمل توأم میسازد همراه دانسته و مصداق واقعی عمل به مرگ بر آمریکا را چنین معرفی میکنند: «ما شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کردهایم، ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیدهایم، ما شعار مرگ بر آمریکا را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمان در تسخیر لانه فساد و جاسوسی آمریکا تماشا کردهایم، ما همه شعارهایمان را با عمل محک زدهایم.»
و حضرت آیتالله خامنهای نیز همانند مراد خود به نابودی استکبار یقین داشته و از زوال اقتدار و هیمنه آمریکا در دنیا پرده برداشته و تأکید داشتهاند که: «آمریکای امروز به مراتب ضعیفتر از امریکای چهار دهه قبل است».
روابط فرهنگی ایران و آمریکا در عصر پهلوی در پهنه ورزش، آموزش عالی و شاخههای مختلف هنری، ثمرهایی را از دید مسئولان آن زمان دربرداشت، برخی فعالیتها همانند فعالیتهای انجمن ایران و آمریکا، کتابخانه آبراهام لینکلن، کاملاً سازمانیافته و با دید سیاسی موشکافانه به ظاهر فرهنگی هدف و فعالیت مهمی را دنبال میکردند. یکی از فعالیتهای جانبی انجمن ایران و آمریکا، همکاری با مؤسسات آمریکایی در زمینه گسترش روابط نوجوانان ایرانی و آمریکایی و مبادله شهروندان بود. در این میان توجه و بسترسازی مرکزی چون مرکز آموزش زبان انگلیسی وابسته به انجمن ایران و آمریکا اهمیت خاصی داشت.
بررسی تکاپوهای انجمن و تفکیک عرصههای فعالیت آن بیانگر اهداف درازمدت آمریکا در ایران بود؛ اهدافی چون ترویج ارزشها و شیوه زندگی آمریکایی بهعنوان الگوی آرمانی، گذار از جامعه سنتی و تقویت طبقه متوسط غربگرا، جهتدهی به دانش و دانشگاهها با سیاست کشورهای غربی، گسترش زبان انگلیسی بهعنوان زبان علمی و ارتباطی خیلی هوشمندانه در فرم و هیئت سخنرانی، نمایش فیلم و تئاتر، نشر ماهنامه، اجرای موسیقی، برگزاری مهیمانیها، جشنوارهها و ... اهداف خود را دنبال میکردند.
در تمامی این جهدها غایت اصلی قدرتنمایی و به رخ کشیدن فرهنگ آمریکایی در کنار سایر مقاصد سیاسی خود و پوچ و بیهویت جلوه دادن فرهنگ و منش غنی ایرانی برنامههای سازمان یافته این انجمن بود. از جمله مواردی که در دل تاریخ آموزش نهفته بود تا با بسترسازی برای نفوذ به سیستم تفکر و اندیشه جوان این مرز و بوم شرایط مساعد وقوع آن را رقم بزند؛ راهاندازی یک واحد مستقل آموزش در دل انجمن مشترک ایران و آمریکا بود که در سال ۱۳۳۰ شکل گرفت.
در این راستا سردمداران امر در انجمن روابط ایران و آمریکا کوشیدند تا با تأسیس شعبههایی در شهرهای بزرگ ایران در شهرهای اصفهان، شیراز، اهواز، مشهد، کرمانشاه و تبریز مراکز زبان انگلیسی به بهانه آموزش دایر کنند تا بدین طریق بتوانند دامنه فعالیتهای خویش را در سراسر ایران زمین توسعه دهند. آموزش زبان در تهران در انجمن توسط کارشناسان آموزشی آمریکایی با اختیار تام به انجام میرسید و از این طریق به سایر استانها هم تسری مییافت؛ در واقع فعالیت بخش زبان انجمن ایران و آمریکا به گونهای بود که رسماً توسط مسئولان اعلام شده بود که تهران صاحب بزرگترین مدرسه آموزش زبان انگلیسی در خارج از آمریکاست.
کانون زبان ایران بهعنوان قدیمیترین و بزرگترین مؤسسه آموزش زبانهای خارجی در ایران و خاورمیانه از سال ۱۳۰۴ تحت عنوان انجمن روابط ایران و آمریکا در تهران شروع به فعالیت کرده و این را باید اذعان داشت که طی آن سالهای بردگی هیچ فخر و مباهاتی برای ما نداشت.
هنگامی که انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید، نفرتی عمیق از دولت ایالات متحده آمریکا در ایران موج میزد در کنار این موج، تسخیر سفارت آمریکا در آبان ۵۸ در تهران شکل گرفت و در این راستا به برکت و وجود انقلاب اسلامی «انجمن ایران و آمریکا» پس از ۳۷ سال فعالیت مستمر به عنوان یک مرکز ضدانقلابی مغایر با فرهنگ ملت ایران منحل شد و این مرکز آموزش زبان با حکم دادستانی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واگذار شد و به «کانون زبان ایران» تغییر نام داد.
«سلام فرمانده» خط مقدم جنگی است که سرشار از گنج است و لازم است تا از ابعاد مختلف آن را کاوش کرد، اما مهمترین عنصر این گنج، عنصر انسانی و نگاه فلسفهگر فلسفهگران آن است.
ساحتهایی در آن رخ نمایی میکند تو گویی آوینی در مجموعه بینظیر روایت فتحش حس و شور و شوق و معرفت را به تصویر میکشد. رگههایی از طلای ناب که فتحالفتوح واقعی آفرید، تو گویی نظارهگر چمران و عماد مغنیهها هستی ... انفاس قدسی و مهدوی! اقتداری پا برجاست، گویی در طلیعه هیچ قرنی به آبادی و قدرت این قرن جدید خورشیدی نبوده. چه زیباست این نوا «عشق جانم، امام زمانم».
در این اثنا رجعت میکنی به روزهای حماسه. به روزهایی که از همین جغرافیایی که در آن ایستادهای، لشکر صاحب زمان(عج) عزم جبهه میکند؛ «ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش ...». «سلام فرمانده» قدرتنمایی ملت ایران در برابر «تروریسم رسانهای» و نماد فرهنگ مهدویت در کل هستی است که حد و مرز نمیشناسد و چون عصای موسی شگفتی میآفریند.
سلام فرمانده همچون بانگ بیداری است برای خواب مانده در بین الطلوعین قبل از قضا شدن نماز. در خلوتی که روزگار برایمان مهیا کرده، غبارهای آیینه ضمیر جان را زدودن است که در هر تکه آن، سلام تو را پاسخی شنیدن است. در زمانهای که پدرانمان روح حقیقت را در زیر علم پیر خمین با میدانداری حکیمانه آیتالله خامنهای انتظار را به نظاره نشستهاند؛ سلام فرمانده سرشار از رازی نهفته است که در آن آرامش را باید به تصویر کشید.
سلام فرمانده، سلام حُسِین بن علی بن ابیطالب است به الله! سلام فرمانده، سلام مقام ابراهیم است به کعبه! سلام فرمانده، به رخ کشیدن قدرت ایران است به عالم!
حال با این تفاسیر و استناد به پیشینه نهاد آموزشی که شرح آن در سطور بالاتر رفت؛ میتوان گنج معنوی «سلام فرمانده» را در جنگ نرمی که از مدتها پیش به راه افتاده است در «کانون زبان ایران» به زبان انگلیسی در سراسر این مرز بوم، به عنوان کاری نمادین که در دل خود حرفها برای گفتن دارد، طنینانداز کرد.
یادداشت از خدیجه مهدوی، کارشناس تئاتر، پژوهشگر و مدرس متدلوژی آموزشی