مصطفی مرشدلو، پژوهشگر دین و رسانه یادداشتی درباره فیلم سینمایی «مصلحت» برای ایکنا ارسال کرده است که متن آن را در ادامه میخوانید؛
سینمای پس از انقلاب به لحاظ محتوای سینمایی رو به پیشرفت بوده است. یکی از جلوههای این تحول محتوایی را باید در تنوع موضوعهایی دید که وارد گفتمان سینمایی شدند و مطرح شدن طیفهای متفاوت جامعه و طبقات کمتر دیده شده در فضای سینما.
یکی از این مظاهر را شاید بتوان در ورود قشر روحانی به فضای سینما جست. سینمای پیش از انقلاب این طیف از جامعه را، به رغم موقعیت خاصی که بین جامعه مذهبی ایران داشتند، نادیده گرفت. البته این بیتفاوتی تا حدی شاید به بدنامی صنعت فیلمسازی قبل از انقلاب بازگردد که به مثابه دستگاه بازتولید چرخه ابتذال شناخته میشد.
بعد از انقلاب و دگرگونی فضای سیاسی و فرهنگی، روحانیت همچنان در سینما کم و بیش به صورت کلیشهای و در قالب شخصیتی با کارویژه خطبهخوانی صیغه عقد یا یک سخنران مذهبی تصویرگری میشد. بعدتر در قالب شخصیت شهید اندرزگو در فیلم تیرباران (1365) این تصویرسازیها سویه فعالتری به خود گرفت. بعدتر در دهه 70 و 80 فیلمهای مثل زیر نور ماه (1379) و مارمولک (1382) تیپ روحانی را بیش از قبل وارد فضای سینما کرد و کمکم این طیف از جامعه که کمتر دیده شده بودند به فضای فرهنگی کشور وارد شدند.
در غالب این فیلمها اما همچنان شخصیت یک روحانی میبایست شخصیتی پالوده و آراسته میبود و نشان دادن اینکه در این بخش از افراد جامعه هم میتوان تصور رفتارهای خلاف داشت کماکان تابویی بود که رعایت میشد.
در جشنواره سی و نهم فیلم فجر اما با یک فیلم متفاوت روبهرو بودیم که این فضا را متحول کرد و در تصویرگری عرفی شده از روحانیون قدمی به پیش بود. فیلم مصلحت (1399) ساخته حسین دارابی روایت پرونده یک قتل است که در مقطع اوائل انقلاب اتفاق افتاده و در جریان آن فرزند یکی از شخصیتهای مهم قوه قضائیه مرتکب قتل میشود و حالا پدر روحانی صاحب نام او باید تصمیم بگیرد که با بچه خود چگونه برخورد کند؟
در فیلم، بر خلاف روند غالب، تصویری که از فضای انقلابی ارائه میشود متعادلتر است و سینماگر تلاش میکند در دام سفیدنمایی نیفتاده و برخی از تخلفها در نهادهای انقلابی را هم مورد نظر قرار دهد.
با چنین نگاهی است که در فیلم با یک روحانی رده بالای قضایی رو به رو میشویم که بر خلاف دستورات مقام بالادستی خود از قدرتش سوء استفاده میکند و با اعمال نظر و فشار سعی میکند روند پروندههای قضایی خاص را طبق مصالحی که در نظر خودش مصلحت انقلاب و نظام تلقی میشود، عوض کند.
در فیلم نشان داده میشود که این روحانی با ایجاد یک شبکه مخفی از کارمندان متخلفِ سازمانهای قضایی و امنیتی چگونه به اسم تامین مصالح نظام، شهروندان عادی را تحت فشار قرار میدهد تا با چشمپوشی از شکایتهای خود روندهای قضایی را به سود جریانی خاص هدایت کند.
به رسمیت پذیرفتن وجود چنین آسیبی و پرداختن به آن در سینمایی که به جریان انقلابی، با میانداری سازمان رسانهای اوج، تعلق دارد را باید به فال نیک گرفت. مواجهه این نوعی با چنین مقولههای اجتماعیای به واقعیتر شدن نگاه جامعه به قشر روحانی منتهی میشود که خود به خود به تصحیح درک آنها از خاکستری بودن روحانیت خواهد انجامید.
باید بپذیریم که روحانیت نیز، به عنوان قشری اجتماعی، در درون خود دارای وجوه مختلف فکری و اخلاقی است. برخی از طیف روحانیت برای برخورداری از موقعیتهای موهومی که گمان میکنند در این لباس نهفته است، در سلک روحانیت در میآیند و برخی نیز به رسم نیل به منزلتی اخلاقی و معنوی، جامه روحانیت به تن میکنند و در این قالب خود را وقف تهذیب اخلاق و چشمپوشی از زرق و برق دنیا میکنند. گروهی از این قشر به مرور دچار تحول فکری میشوند و به اصلاحگری روی میآورند و گروهی نیز گرایشی محافظهکارانهتر پیش میگیرند.
وجود طیفهای مختلف فکری و سلوکی در این قشر اجتماعی نشاندهنده پویایی آن است که متاسفانه کمتر در عرف جامعه به آن پرداخته میشود و به همین خاطر است که جو عمومی جامعه معمولا روحانیت را با نگاهی یکدست مینگرد و با دیدن یک تخلف در بخشی از این طیف با تعمیم آن به کلیت نهاد روحانیت به تخطئه و مذمت آن میپردازد.
وجود فیلمهایی از قبیل مصلحت میتواند این نگاه را تا حد زیادی تصحیح کرده و حتی به پالایش خود نهاد روحانیت نیز منتهی شود. از این حیث این فیلم یک پدیدار مثبت فرهنگی است که قابل تامل و راهگشاست و راهی را میگشاید که در نهایت به پیراستن سیستم از کجرویها کمک میکند.
هر چند که فیلم در مقاطعی شعارگونه و کلیشهای پیش میرود اما در نهایت اثر تاملبرانگیزی است که راه را برای تجربههایی بهتر میگشاید. همین که بپذیریم در درون سیستم یا در درون طبقهای که به عنوان نهاد روحانیت میشناسیم امکان بروز خطا هست و باید با آن برخورد آسیب شناختی بکنیم، خود به خود کمک زیادی به پالایش سیستم و نهاد روحانیت است که سلامت سیستم و به تبع جامعه را دسترسپذیرتر میکند.
انتهای پیام