به گزارش ایکنا، حشمتالله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، شب گذشته، 15 مرداد، در برنامه تلویزیونی «هدی»، که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح بخشهایی دیگر از نهجالبلاغه پرداخت.
متن سخنان این کارشناس تاریخ را بخوانید؛
عُجب صفت زشتی است و فروتنی و تواضع هرگز به معنای ناتوانی در انجام کار نیست، اما یک مطلبی به خاطر درست ارائه نکردن این تعریف، جریان یافته و آن اینکه برخیها تصور میکنند که یک مدیر اخلاقی و یک مدیر صاحب تربیت، مدیر ناتوانی است. اما اینطور نیست و ناتوانی و ضعف و سستی به معنای صاحب اخلاق بودن نیست. صاحب اخلاق کسی است که اقتدار و تدبیر خود را آمیخته با ادب اعمال میکند و بدون اینکه تحقیر شود کسی را تحقیر نمیکند و فرهنگ تحقیرپذیری و تحقیر کردن را از متن زندگی خود بیرون میکند.
در همین مجموعه فرمایشات امام علی(ع)، در کنار رهنمودها و ارائه راهبردها و نشان دادن کارکردهای دقیق و نافذ حکومتی و مدیریتی و زمامداری، وجود مبارک امام متقیان(ع) یک سرفصل و صحیفه نورانی از اخلاق و تربیت را نیز به نمایش میگذارد. مالک و همه اهل ایمان میدانند که بین امام(ع) و پیامبر(ص) جدایی نیست و عباراتی که پیامبر(ص) در مورد امام علی(ع) به کار بردند در گذر این قرون، هنوز خیلی از آنها به لحاظ لغوی هم فهم نشده است. تعبیر «لحمک لحمی»؛ یعنی گوشت و پوست و استخوان ما یکی است، اما مفهومش عمیقتر از این حرفهاست و آمیختگی امام علی(ع) با رسالت نبوت مراد است.
مفسرین معتبر نیز گفتهاند جایی نبود که اهل ایمان از ناحیه غیب عالم مخاطب قرار گرفتند، مگر اینکه علی(ع)، امیر آن باشد. اما همین امام(ع) با این جایگاه میزانی که دارد و در تمام جهات انحصار خاصی دارد و خدا نیز این را برایش خواسته است، وقتی قرار است به وادی حکومت خود امر کند میگوید اگر گرفتار امر مشتبه شدی و اگر در امری از امور کشورداری ناتوان شدی، ناراحت نشو، چون میزان داری و راه برون رفت از مشکلات و به سامان رساندن گرفتاریها، رجوع به خدا و پیامبر(ص) است. در حالی که خودش با این پیامبری که مورد تصحیح اوست یکی است و قرآن نیز این نفس بودن علی(ع) و پیامبر(ص) را امضا کرده است اما فرمود کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) در اختیار توست و از آن استفاده کن.
فرمود ای مالک تو اصلا نمیتوانی خود را شایسته ریاست بر مسلمین بدانی، در حالی که با کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) بیگانه هستی و این حرف امام(ع) برای مالک نیست و بیان صریح امام(ع) این است که هیچ کسی در نظام اسلامی حق گرفتن مسئولیت ندارد، مگر اینکه باید به کتاب خدا و سنت نبوی علم داشته باشد که یک شرط لازم و ضرورت حتمی و قطعی است. اما این چه زمانی محقق میشود؟ زمانی که رئیس و مدیر مسلمان، جامع و کافی بودن کتاب خدا و سنت پیامبر اسلام(ص) را هم برای هدایت جامعه و هم برای سعادت جامعه و وحدت ملی مردم کافی بداند.
اگر یک کسی رئیس شد یا در معرض رای قرار گرفت یا به او حکمی داده شد اما نگاهش به پیامبر(ص) به مثابه یک مصلح اجتماعی بود و اعتقاد داشت باید از الگوهای جدید بهرهبرداری شود، در این صورت این آدم با این باور نمیتواند عامل نظام اسلامی باشد، برای اینکه یا نظام الگو را از جایی میگیرد که در بستر فرهنگی و ... با جامعه خودش اختلاف فراوان دارد و دو جبهه متفاوت است یا اینکه همانطور که این مفاهیم غیبی را دریافت نکرده است، مفاهیم دیگر را نیز نمیفهمد و در نهایت موجب میشود که کارش به انحراف کشیده شود و این انحراف در نهایت به تباهی دین و دنیای مردم منجر خواهد شد.
امر امام(ع) این است که مدیر اسلامی باید باور داشته باشد که قرآن کتاب جامع و عالیترین نسخه برای بندگان خداست تا انسان هم سعادتمند و پاک زندگی کند و هم سعادتمند به عالم دیگر منتقل شود. همچنین نسخهای است که اگر آدمیت اولاد آدم در سایه آن به ظهور برسد حیات طیبه ظهور پیدا میکند. خداوند نیز در آیه نهم سوره مبارک اسراء فرمود: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا». این وعده حتمی است که قرآن قدرت هدایتگری دارد. اینکه قرآن چنین فرمود، یعنی قرآن قدرت هدایت دارد و حیات دارد و شما را به راهی که محکمتر و کوتاهتر است میبرد.
برای هر کاری که بخواهیم انجام دهیم راه کوتاه و محکم را لازم داریم که اگر اینها در حیات زندگی انسان به ظهور برسد، انسان در همه شئون زندگی موفق خواهد بود. در سایه این هدایت مستقیم و اقوم، انسان میتواند قول و عمل محکم پیدا کند و درستکردار شود؛ یعنی پاکدست و پاکعمل شود و در این صورت، صرفا پاکدستی تبدیل به یک فضیلت نمیشود. در نظام مدیریت، کسی که قصد دارد صاحبمنصب شود باید تربیت درستی داشته باشد. همچنین قرآن کریم، باید نرم افزار و فرمان عملی جامع، برای زندگی ایمانی و نسخه حتمی و قطعی برای نظام مدیریت باشد. اگر قرآن تبدیل به نسخه عملی نشود، این قرآن کارکردی ندارد. قرآن صحیفه مقدسی نیست که فقط در آغاز جلسات اداری و سمینارها و گردهماییها و نشستها خوانده شود. بنابراین، خداوند قرآن را برای مجالس ترحیم نازل نکرده و آیات زینتی را نفرستاده که زنیتبخش مجالس باشد. اینها باعث میشود که از قرآن خوب استفاده نکنیم.
در حقیقت، یک وقت است که قرآن از نگاه امام علی(ع) دیده میشود که در این صورت ما از رفتار خود با قرآن باید عذرخواهی کنیم و دلیلش ظلمی است که به قرآن میکنیم و باید از راه اشتباه خود بازگردیم. زنده بودن قرآن و صدای زنده قرآن را کسی دریافت میکند که گوش زنده داشته باشد.
حضرت امیر(ع) فرمود خداوند قرآن را به رسولش نازل کرد و خصوصیتش این است که نورش خاموش نمیشود. اگر در زندگی تاریکی به وجود میآید، برای این است که دست انسان از قرآن دور است. قرآن، دریاست و دریا یعنی آب و آب یعنی زندگی. انسان وقتی به دریای قرآن میزند هرچه عمیقتر میشود، گوهرهای بهتری را دریافت میکند و ژرفای آن قابل درک نیست. این یعنی انسان باید چنان زندگی کند که مردم از شدت خوب زندگی کردنش دچار حیرت شوند. حیرتی که یک رئیس و مدیر و رهبر در جامعه میتواند درست کند نیز به اعتبار دفتر و ... او به وجود نمیآید بلکه باید به توصیههای حضرت امیر(ع) جامه عمل پوشیده شود. برای نمونه مالک را میتوان مثال زد که شاگرد مکتب علی(ع) است و هر کجا برود صلابت و در عین حال محبت دارد.
فرمود قرآن راهی است که روندهاش را گمراه نمیکند؛ یعنی اگر انسان گمراه شد، دلیلش عدم نداشتن قرآن است و قرآن پرتوی است که خاموشیبردار نیست. اما آیا واقعا در جامعه ما این نگاه به قرآن وجود دارد؟ وقتی کسی در جایگاه ریاست خودش را گم میکند، دلیلش این است که فرقان ندارد و علتش این است که به فرقان بودن قرآن اعتقاد ندارد. اینها حفرههای زندگی بدون قرآن است. اینجا میفرماید که قرآن یارانش را منهضم نمیکند؛ یعنی اگر به قرآن متمسک شوید صولت نظام سلطه، شما را خرد نمیکند و اگر انسان در سایه قرآن خداباور شد، کدخدا نابودش نمیکند؛ چون اساسا در ساحت قرآن کریم آدم دارای زندگی شاخص میشود و کسی که از ظلم و فتنه بترسد، دلیلش این است که زندگیاش قرآنی نیست؛ چون وقتی آن سیلابها میآید، کسانی را میبرد که به قرآن تمسک ندارند.
امام علی(ع) تصریح میکند که یاران قرآن مغلوب و خار نمیشوند و اگر کسی احساس خفت کرد؛ یعنی زندگیاش قرآنی نیست. باید این قرآن را شناخت؛ چون معدن و اصل ایمان است و چشمه جوشان علم است. اما باید اینها از قرآن استخراج و دریافت شود؛ چه اینکه، خود صاحب قرآن، راهکار استفاده از مفاهیم قرآن را ارائه کرده است. در آیه 64 سوره نحل فرمود: «وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ». مفهوم آیه این است که قرآن بر پیامبر(ص) نازل نشد مگر اینکه حقایقش از طرف خود پیامبر(ص) تبیین شود و اختلافات مردم و برخوردار شدن از رحمت الهی در سایه قرائت و هدایت پیامبر(ص) از قرآن قابل دریافت است، نه از جانب هر کسی. بنابراین، تبیین قرآن، انحصارا با پیامبر(ص) است.
دلالت قرآن؛ یعنی اگر سنت و راه و روش رسول اکرم در زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امور عمومی مردم کمرنگ یا تعطیل شود، تردید نکنید که تمام حقایق وحیانی متروک میماند. بنابراین باید سنت پیامبر(ص) را شناخت و بدان ملتزم شد.
بیان امام(ع) به مالک این است که اگر مدیران و روسای جامعه اسلامی با کتاب خدا و پیامبر(ص) بیگانه باشند، چند صد خودروی گران قیمت خارجی با کد ملی دیگران را وارد قلمرو حکومت تو میکنند؛ یعنی اگر مدیران دینشناس بر شئون مالیه دولت تو در مصر حاکم شوند، اختلاس چند هزار میلیاردی برای تو به وجود نمیآید و فرمود اکر مدیران جامعه، قرآنشناس و سنتشناس نباشند، در گرما و حرارت، لبهای تشنه مردم را میبینند اما اختلاسشان را نیز انجام میدهند.
انتهای پیام