به گزارش خبرنگار ایکنا؛ دومین مراسم شب قدر بنیاد زینب کبری(س) شب گذشته ۱۳ اردیبهشت با سخنرانی سوگل مشایخی و ناصر مهدوی، مناجاتخوانی امیرحسین استیری و شعرخوانی عبدالجبار کاکایی به صورت مجازی برگزار شد.
مشایخی، جامعهشناس و مدرس دورههای تفسیر مثنوی در این مراسم گفت: شب قدر بهانه، سمبل و ایستگاهی برای تفکر و اندیشیدن به هستی و خداوند است. وقتی نظریه یک نظریهپرداز را بررسی میکنیم، ابتدا باید به هستیشناسی بپردازیم که نظرش درباره هستی، خداوند و انسان چیست؟ در طول سال اگر انسان به این سه موضوع تفکر کند، بیدارتر خواهد بود.
وی افزود: پیشرفت علم و تکنولوژی بیشتر ما را به سمت تنهایی میبرد و ما باید در این موضوع تفکر کنیم. این قهقرایی که به سمت آن میرویم باعث شده تعداد بیماران روانی و مصرف قرصهای افسردگی بیشتر شود. فقط تفکر است که میتواند انسان را نجات دهد.
عبودیت اولین نکته در صحیفه سجادیه
مشایخی ادامه داد: در آثار به جای مانده از عرفا، اندیشمندان و شعرا سه نوع نیایش وجود دارد؛ یک نوع ستایش است که زبان دل و همه وجودش ستایش میشود. سپاس نوع دوم نیایش است که نیازمند معرفت است و اگر نباشد زبان به شکر باز نمیشود. پرستش نوع سوم نیایش است که دعا کردن در این نوع تقسیمبندی قرار میگیرد.
این جامعهشناس در ادامه به ادعیه صحیفه سجادیه اشاره کرد و گفت: اولین نکته در صحیفه سجادیه عبودیت است. انسان اول باید خود را یک عبد خالق بداند و این نیاز به معرفت دارد. دوم باور به قدرت الهی است که در ادعیه صحیفه سجادیه موج میزند. سوم اخلاص و چهارم کمال انقطاع یا کمال بریدن از خلق و پنجم ادب دعاست.
وی گفت: بد نیست یک مجموعه ستایش و نیایشی از شاعران و عارفان برای خود تهیه کنیم، زیرا شاعر و عارفی مانند عطار به زیبایی این نیایش را بیان کرده و میتوان آنها را خواند و با موج زیبای اندیشه او همراه شد. عطار در وصف مولا علی(ع) نیز گفته است: «خواجه حق پیشوای راستین/ کوه حلم و باب علم و قطب دین/ ساقی کوثر، امام رهنمای/ ابن عم مصطفا، شیرخدای/ در همه آفاق هم دم مینیافت/ در درون میگشت و محرم مینیافت».
مشایخی با اشاره به کنترل نفس گفت: برای برخی این سؤال مطرح است که چرا روزه میگیریم؟ ما روزه میگیریم تا نفس، هر کاری خواست انجام ندهد و دستور خداوند را عاشقانه لبیک بگوییم. رعای معروفی هست که بر عاقبت به خیری تأکید دارد. عطار در این زمینه میگوید: «رهی پیشم آور که فرجام کار/ تو خشنود باشی و ما رستگار»؛ بنابراین عاقبت به خیری نتیجهگیری از تمام زحمات است.
وی در ادامه به نیایشهای مولانا اشاره کرد و گفت: این نیایشها را میتوان به دو دسته نیایشهایی که در دیوان شمس و مثنوی فیه ما فیه است، تقسیم کرد. در مثنوی ۲۲۰ بیت مناجات وجود دارد و در اغلب شعرهای نیایشی مولانا حال عاشقانه دیده میشود، آنجا که میگوید؛ «ای خدایی که چو حاجات به تو برگیرند/ هر مرادی که بودشان همه در بر گیرند/ جان و دل را چو به پیک در تو بسپارند/ جان باقی خوش شاد معطر گیرند» و یا «چون صدف ما دهان گشادستیم/ کابر فضل تو درفشان آمد».
در ادامه این مراسم، عبدالجبار کاکایی، شاعر پیشکسوت به شعرخوانی در وصف امام علی(ع) پرداخت.
کار پیامبران تذکر است
ناصر مهدوی اسلامپژوه، مفسر و شارح مثنوی مولانا دیگران سخنران این مراسم در ادامه گفت: شب قدر برای بیداری است و بیداری برای آدمیت است و این شب جنبه نمادین دارد. قصه بیدار بودن نیز نمادین است و نماد به فراتر از خود اشاره میکند. مسلمانانی این سنت را احیا کردند تا به شبزندهداری بپردازند و مراد چشم سر نیست، بلکه چشم دل است. اینکه دل در هیاهوی زندگی میبازد، با وجود اینکه مقام و منزلت بیرونی را دارد، اما از زندگی لذتی نمیبرد.
وی افزود: به همین دلیل است که خشونت در جهان ساری و جاری است. از این رو روابط انسانی سست و ضعیف است و در جامعه ما آمار طلاق، بیکاری، خودکشی و کشمکش، نزاع و ... به خاطر خفتگی درون است. همچنان طبل خشونت به گوش میرسد، طبیعت از دست آدمیان آزرده است، ویروسهای زیانبار، پدیدههایی مانند سونامی، زلزله، طغیانهای طبیعت و اخیراً هم کرونا که همه بشریت را عاجر کرده است، همه اینها نشان میدهد که بخشهایی از راهی که داریم، دچار خلل شده است. این مشکلات به دلیل این است که آدمی در خود فرورفته و از خود غافل شده است.
مهدوی ادامه داد: در سراسر قرآن آمده که شما نمیتوانید کار معنوی کنید، مگر اینکه فروتنانه در مقابل مردم سر فرود بیاورید، به صغیر و کبیرشان عشق بورزید، حتی به مخالفان خودتان بیشتر عشق بورزید. در فیلم «جنگجوی صلح طلب» تعبیر خوبی وجود داشت، اینکه یکی به حضرت عیسی(ع) گفت، سیلی میزنم و حضرت گفت؛ به این طرف هم بزن. نه اینکه یک شخصیت منفعل و ترسو را نشان دهد، بلکه کسی که تازیانه میزند، مستحق رحم و دلسوزی بیشتری است.
کار دین گشودن راه است
این فیلسوف در ادامه بیان کرد: خداوند به پیامبران تأکید میکند که کار شما فقط تذکر و تأثیرگذاری به شیوههای درست و زیباییشناختی است. حق ندارید در حریم کسانی رخنه کنید و سلطه بورزید. همانند جباران با مردم برخورد نکنید. مردم را باید گرامی بدارید و احترام بگذارید. اصل انسانیت است. در تقابل بین جنگ و انسانیت، تقابل بین آزادی و حقوق انسان، اصل انسانیت و آزادی انسان است.
وی تصریح کرد: جنگ و میدان در قرآن فرع است. در قرآن جنگ و کشمکش وجود دارد، اما این جنگ با متجاوزان و ستمگران است. خداوند با کسانی میجنگد که به حقوق انسانها تعدی کردهاند اما یکسری از آدمها فقط نگاه خشونت آمیز از قرآن استخراج میکنند و از دین ارائه میدهند. اسلحه در قرآن فرع است و اصل صلح و مداراست.
مهدوی ادامه داد: به قصه حضرت یونس توجه کنید، این قصه یک استراتژیک است، مرادم از استراتژی راهبرد است؛ قدم اصلی که خداوند میخواهد ما را به هدف برساند و این هدف کاهش رنج انسان است. گام بزرگی که میخواهد در این زمینه بردارد، مدارا، صلح و شفقت و پرهیز از جنگ و خشونت است. خداوند وقتی میخواهد انسان را نوازش کند، میگوید: «یَدْعُو إِلَىٰ دَارِ السَّلَامِ». خدا به سر منزل سعادت و سلامت و امنیت دعوت میکند. جایی که شمشیرها غلاف میشود، نگاهها به علم و معرفت و ساختن دین معطوف میشود، نه ساختن دیوارها. کار دین گشودن راه است، در قرآن اصل، میدان نیست. قرآن نیامده، جنگجو تربیت کند. کار قرآن تربیت آدمهایی برای زندگی بدون کشمکش و جنگ است.
وی در ادامه بیان کرد: آیات عذابی که در قرآن وجود دارد، به این معنی نیست که خداوند شکنجه کند، زیرا اینها برای ترساندن است، برای اینکه بندهاش را دوست دارد. مولانا میگوید: «بر نمد چوبی که آن را مرد زد/ بر نمد آن را نزد بر گرد زد». خدا به گرد میزند تا این نمد آشکار شود. پس عذاب چیست؟ عذاب آن عرصه پر از تنازع و کشمکش و دعوا و ستیز است و آنجا جهنم است، آنجا که ذهنها و دلها ناآرام و مشوش میشود. جامعهای که همه با هم دعوا دارند، همه به هم تهمت میزنند. چنین جامعهای جهنم است.
در قرآن اصل، میدان نیست
این مفسر مثنوی معنوی گفت: در فرهنگ شیعه، امنیت میآورد، شمشیر نیست، بلکه فرهنگ و رشد و بالندگی است و ساختن و آبادانی این سرزمین است؛ بنابراین نمیتواند با میدان برای خود زندگی بسازد. من نمیخواهم ارزش کارهای انسانهای قهرمانی که به مرز شهادت هم رسیدند، پایین بیاورم. زیرا با بسیاری از آنها همرزم بودم. شهید قاسم سلیمانی مورد احترام تمام مردم جامعه است. این سیاست است که آدمها را در مقابل هم قرار میدهد.
وی در بخش دیگری از این مراسم بیان کرد: علی(ع) اصل را عدالت و دفاع از حقوق مردم میداند. اول به مردم بگو عدالت را ایجاد کردم و از حقوق و امنیت و آرامش مردم دفاع کردم و سطح زندگی را بالا بردن، دست متجاوز و اختلاسگر را کوتاه کردم. آن وقت البته این جامعه به امکانات نظامی و سلحشور و قهرمان نیاز دارد و به فیلسوفان توجه کنید، افلاطون تنها کسی است که میگوید در طبقه اول نظام، فیلسوفان و سپس سلحشوران قرار میگیرد. اما ارسطور میگوید، مهمترین کار حاکم پرورش شهروندانی آگاه است. این شهروندان هستند که میتوانند پلیس را اداره کنند بنابراین شهروندان همان میدان زندگی هستند و در طبقه اول یک جامعه قرار میگیرند و پس از آنها خردمندان، صنعتگران و سپس نظامیان هستند.
مهدوی افزود: در قرن شانزدهم فیلسوفان دو دسته میشوند؛ گروهی که روحیه توتالیتر دارند و سیستم نظامی را بیشتر مطرح میکنند و کسانی مانند جان لاک که روحیه دموکراتیک و نگاه خوشبینانه به انسان دارند، نظامی را در طبقه سوم و چهام قرار میدهند و اصل را انسان، آزادی، تعامل، گفتگو و بالا بردن رفاه اجتماعی و امید به زندگی میشمارند.
وی تأکید کرد: در قرآن اصل بیداری است، یعنی بر جامعهای تأکید دارد که میتواند بستر بیداری را فراهم کند. کی بیداری اتفاق میافتد و کی به ثمر مینشیند؟ این بیداری با تفکر و اندیشیدن رخ میدهد. وقتی در قرآن میگوید که اگر نفر باشید میتوانید بر کفار غلبه کنید، زیرا آنها نمیفهمند. نمیگوید، چون ایمان ندارند؛ میگوید عقل ندارند و به همین دلیل نمیتوانند زندگی کنند. زندگی حق کسانی است که روشن و بیدار باشند. انسان وقتی آگاه باشد به چهار آفت عطش کارهای حقیر، ماسک و نقاب، توجه به دیگران و غفلت از خود و جلب توجه کردن امور جذاب گرفتار نمیشود.
انتهای پیام