به گزارش ایکنا؛ دهمین جلسه از سلسله جلسات تفسیر قرآن شریف لکزایی، دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با محوریت آراء و اندیشههای امام موسی صدر در کتاب «برای زندگی»، شب گذشته، 3 اردیبهشتماه، با محوریت سوره «هُمزه» برگزار شد که در ادامه مشروح آن از نظر میگذرد:
آنچه که اینجا مطرح میشود، به نوعی شاید در فضای سوره مسد باشد که آن سوره به صورت خاص یک فرد مشخصی را مورد نکوهش قرار میداد و امام موسی صدر میگوید هر کسی جلوی حقیقت باشد، میتواند مشمول آن سوره باشد. این سوره نیز رفتار مشرکین با پیامبر(ص) را مطرح میکند و به نکوهش آن میپردازد. این سوره، نحوه مقابله با دشمنان را ذکر میکند که چطور پیامبر(ص) عمل میکند. پیامبر(ص) در آن زمان ابزار قدرت نداشت و آنچه مشهور بود، فصاحت و بلاغتشان بود و زبان شعر بسیار اهمیت داشت و اگر کسی میخواست با دیگران مقابله نرمی داشته باشد، با فصاحت و بلاغت این کار را میکرد و اینجا در مورد تأثیر تبلیغات و رسانه در جامعه صحبت میکند.
امام موسی صدر معتقد است پیامبر(ص) وقتی از این سورهها استفاده میکند، اینها سلاح معنوی پیامبر(ص) در مقابله با مشرکین است. در مقابل، البته ایشان معتقد است که پیامبر(ص) سلاح مادی هم دارد که عبارت از قرآن است که این قرآن واجد فصاحت و بلاغت و تعبیرات خردکننده بود. پیامبر اکرم(ص) در آغاز رسالت خود و در دوره مکه از این ابزار استفاده میکرد؛ یعنی از آیات قرآن چونان سلاح مادی استفاده میکرد که این فصاحت و بلاغت میتوانست کوبنده باشد. در سوره مسد نیز اتفاقا همین مشهود بود؛ یعنی یکی از دشمنان خود را به عنوان «حمالة الحطب» توصیف میکند و به نقش تبلیغات در جامعه اشاره دارد و مدح و ذم بر اساس این بیان و زبان، قابلیت مقابله پیدا میکند. البته دشمن از همه چیز استفاده میکرد، از جمله زبان تهدید و ارعاب و زبان پیامبر(ص) نیز قرآن بود.
در این آیات به صورت خاص، بحث تمسخر مشرکین نسبت به پیامبر(ص) و اصحاب ایشان را مطرح میکند که یکی از روشهای مشرکین همین تمسخر و سرزنش بود. معنای «هُمَزه» و «لُمَزه» نیز عیبجویی و ریشخند حضوری و یک نوع غیبت دانسته شده است؛ معنی لغوی اینها مهم نیست، بلکه مهم هدف آنها بوده که بدگویی و تمسخر کنند و پیامبر(ص) و اصحابش را ذم کنند که باعث انزجار افکار عمومی میشد. پیامبر(ص) نیز با همین زبان و شیوه با آیات قرآن پاسخ میداد. به یک معنای دیگری، این سوره رو در رویی ثروتمندان با فقرا و پیامبر(ص) را نیز به تصویر میکشد. اغنیا با تکیه بر مال خود، پیامبر(ص) و اصحاب را به سبب فقر مسخره میکردند که عیبجویی اغنا در برابر فقرا بود؛ لذا یک نوع تقابل بین این دو دسته هم هست و مستکبرین فخرفروشی میکردند و از طرفی، طمع جاودانگی هم داشتند.
نظر مفسرین این بوده که آیه از نکوهش به مثابه یک حربه استفاده میکند، اما اینکه چطور مورد عذاب واقع میشوند، محل بحث است که این آتش، پوست و گوشتشان را میسوزاند و بعد به قلبشان میرسد. آن طور که در شأن نزول این سوره آمده، شأن نزول در حق «اخنس بن شریق» بوده که عیبجویی میکرده و در مجامع عام و خاص به پیامبر(ص) و اصحاب پیامبر(ص) طعن میزده و امام میگویند که فهم قرآنی یک نوع عمومیت دارد و نباید آن را در شأن نزول محدود کرد.
پس این یک نوع تفسیر است که بزرگنمایی هم شده و آیات نوعی تصویرسازی است که از عذاب مقابلان پیامبر(ص) یاد میکند و این تصویرسازی نوعی بزرگنمایی است که در آن نکوهش هم نهفته است؛ یعنی هم عذاب آینده آنها را به رخ میکشد و هم در آن نکوهش هم هست؛ لذا این اتفاق در زمان پیامبر(ص) افتاده و یک عدهای به عیبجویی میپرداختند و این سوره مقابله نرم افزاری با آنها بوده است.
امام تفسیر دیگری هم ارائه میکند و به طنطاوی اشاره میکند که میگوید مقصود آتشی نیست که جسم را بسوزاند و به قلب برسد و ممکن است برعکس باشد و امام میگویند ممکن است فقط قلب دچار زحمت و سنگینی شود؛ لذا از نظر طنطاوی، عذاب با آتش، گاهی مادی و گاهی معنوی است. عذاب معنوی همان سوزاندن قلب است و عذاب مادی، سوزاندن جسم با آتش.
اما امام میگویند این آیات جدای از تأثیرات اخروی، در این دنیا نیز فرد را دچار زحمت میکند؛ لذا ایشان تأکید میکند میتوان آیات را ناظر به آخرت و ناظر به این دنیا تفسیر کرد. امام موسی صدر به بحث انفاق هم اشارهای دارد و تلقی ایشان این است که این آیات و این نگاه به انفاق به زندگی دنیای ما نیز مربوط میشود و درست است که آیات به آخرت نیز اشاره دارد. ولی فرمودهاند ایرادی ندارد که این مفهوم جزای انفاق برای دنیا هم در نظر گرفته شود. میگویند افزون از پاداشی که خدا به بندگان میدهد، انسان نیکوکار پاداش عمل خود در این دنیا هم میبیند و ایشان میگویند در جامعه زندگی میکنیم که مرحلهای از تمدن است و همه در آن حضور دارند و میگویند تمدن در جامعه از طریق افرادش حاصل میشود.
بنابراین ایشان میگویند در این مدنیت، همه مشارکت دارند و این طور نیست که بگوییم خاص یک قشر است. ایشان میگوید ممکن است 10 درصد از این جامعه دچار فقر باشند و اگر آن نود درصد به آنها برسند همه در ارتقای این مدنیت نقشآفرینی میکنند، اما اگر آن نود درصد کمک نکنند، مشکلاتی ایجاد میشود و اینها چون محرومیت را احساس میکنند، دچار کینه و عقده میشوند و در نهایت جامعه را متلاشی میکند.
ایشان به آیه دیگر نیز اشاره میکنند که میگوید انفاق کنید و خود را با دست خود هلاک نکنید و اینجا عدم انفاق با هلاکت مساوی دانسته شده است و اگر به بخشی از جامعه توجه نشود، ممکن است علیه بخش برخوردار بشوند و وضعیت اجتماعی با مصائب بیشتری روبهرو شود. پس امام موسی صدر برای اینکه نشان دهد دلیلی ندارد همه آیات قرآن و پاداش قرآن را اخروی بدانیم، به آیات مربوط به انفاق اشاره میکند.
اما ارتباط این آیات با بحث سوره «همزه» این طور است که میگویند میتوانیم معنای جدیدی از آیه مطابق با اینکه آیات صرفاً به آخرت منحصر نمیشود، به دست آوریم. بر اساس آن تفسیری که مفسرین مطرح کردهاند، ایشان میگوید این آیات به عذاب آخرت منحصر میشود، اما بر اساس این نگاه جدید، هم آن عذاب اخروی در جای خود باقی است و هم عذاب دنیوی به عیبجویان میرسد و فرمودهاند که هر انسانی که مالی میاندوزد و فکر میکند این ثروت او را جاودانه میکند، موجب میشود متکبر شود. این افراد در آتش خوردکننده درافکنده میشوند، اما در این دنیا نیز در آتش افکنده میشوند، به این صورت که اوضاع اجتماعی هم برایشان خردکننده میشود و سرنوشت آنها این است که از طریق خشم مردم، در آتش خدا درافکنده میشوند و در همین دنیا دچار خفت و خاری خواهند شد.
انتهای پیام