نقد غیرروشمند ترکاشوند درباره تفسیر المیزان
کد خبر: 3937843
تاریخ انتشار : ۰۸ آذر ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۵
یادداشت/

نقد غیرروشمند ترکاشوند درباره تفسیر المیزان

تعمیم نابجا که یکی از مغالطات محسوب می‌شود، از مؤلفه‌ها و آسیب‌های فرهنگی این مرزوبوم است که سبب می‌شود، افراد با خواندن چند جمله از آثار یک نویسنده و اندیشمند، دست به حکم کلی بزنند؛ این نتیجه، صرفا به گفتار ترکاشوند معطوف نیست، بلکه همواره موضوع تعمیم نابجا، خطری است که در کمین هر گفته‌ای است. اگر در باب جمله‌ای از مرحوم طباطبایی، حکم به خطا کردیم، نمی‌توانیم این حکم را به کلیت اندیشه سرایت دهیم.

به گزارش ایکنا، علی زمانیان، نویسنده و جامعه‌شناس در یادداشتی به بیان اشکالات نقد غیر روشمند امیرحسین ترکاشوند نسبت به اندیشه‌های علامه طباطبایی و مغالطه‌های موجود در آن پرداخته است. متن یادداشت از نظر می‌گذرد؛

«جناب آقای ترکاشوند، نویسنده، محقق گرامی، اخیرا طی هفت قسمت، نوشتاری کوتاه را با عنوان مشترک: این جمله از کیست؟ منتشر کرده است. ایشان در هر قسمت به گزینش و گزارش بخش‌هایی کوتاه از تفسیر المیزان (مرحوم علامه طباطبایی)، پرداخته‌است. ترکاشوند، در هر بخش، گفتاری از سخنان مرحوم طباطبایی را که به نظر، سخنانی ناپذیرفتنی و نه چندان مقبول است، نقل می‌کند تا نشان دهد خشونت کلامی و نگرشی نسبت به غیر مسلمانان در میان متفکران اسلامی، تقریبا مشترک است؛ و چندان تفاوتی میان آن‌ها دیده نمی‌شود.

نقد، حق همگان است؛ و اگر ترکاشوند به نقد آراء و نظرات علامه اهتمام می‌ورزد، در واقع می‌خواهد نکاتی را که به نظر ایشان نادرست و غیرقابل دفاع است برجسته نماید و به اصلاح‌شان بکوشد.

اما این شیوه از گزارش ایده‌ها و نگرش‌ها و چنین پرداختنی واجد اشکالاتی است؛ در ادامه به برخی از اشکالات این روش، به نحو کاملا مختصر اشاره می‌شود:

۱. برای نقد واقع‌بینانه، به بیش‌تر از جمله محتاجیم. واحد نقد، نمی‌تواند یک و یا چند جمله‌ی بریده از زمینه و متن باشد؛ بلکه قرار دادن جمله در کلیت دیدگاه و نظرگاه نویسنده(به منزله‌ی کانتکست)؛ ضرورت دارد. وقتی یک و یا چند جمله از محل استقرار بیرون کشیده شده و رابطه‌اش با متن بریده می‌شود، معمولا معنای اصلی خود را افاده نمی‌کند؛ از این رو به نظر می‌رسد ترکاشوند با خطای روشی مواجه است.

با در میان آوردن جملاتی از یک متن، نه می توان آن متن را شناخت و نه می توان به درستی نقد کرد. این سخن هیچ به معنای آن نیست که تمام اندیشه‌ی مرحوم طباطبایی درست و قابل دفاع است، بلکه به این معنا است که برای نقد، لازم است معیار نقد نیز رعایت گردد.

۲. ترکاشوند در مجموعه‌ی نقد مرحوم علامه طباطبایی و دیگر نوشتارهای خود، البته جهد و تلاش می‌کند تا مواجهه‌ای منصفانه، اخلاقی و از سر احترام داشته باشد؛ همان گونه که در این مجموعه نوشتار نیز چنین کرده است؛ اما توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که ناقد، نمی‌تواند بر نتایج و پیامدهای سخن خود کنترل داشته باشد و نتایج را آن گونه که می‌خواهد رقم بزند.

به سخن دیگر، نتیجه، همواره از نیت، تبعیت نمی‌کند؛ و این یک حکم کلی است. یکی از نتایج اجتماعی نگران کننده‌ی این گونه مواجهات تک جمله‌ای با اندیشمندان این است که به تدریج سرمایه‌های اندیشگی از دست بروند. سرمایه‌های معرفتی دچار فرسایش ناشی از بدبینی گردند و انبان فرهنگی، آرام‌آرام تهی شود.

تعمیم نابجا(که یکی از مغالطات محسوب می‌شود)، از مولفه‌ها و آسیب‌های فرهنگی این مرز و بوم است. تعمیم نابجا، سبب می‌شود، افراد با خواندن چند جمله از آثار یک نویسنده و اندیشمند، دست به حکم کلی بزنند؛ (چه حکم مثبت و چه منفی).

بنابراین، در میان آوردن چند جمله، ناخواسته نگرشی منفی در باب او شکل می‌گیرد. این نتیجه، صرفا به گفتار ترکاشوند(به عنوان ناقد)، معطوف نیست، بلکه همواره موضوع تعمیم نابجا، خطری است که در کمین هر گفته‌ای است. به تعبیر دیگر، این اشکال و نقد، بیش‌تر از آن‌که به گوینده و ناقد وارد باشد، ناظر به مخاطبان است. سرایت حکم از یک جمله به کلیت متن است. اگر در باب فلان جمله‌ی مرحوم طباطبایی، حکم به خطا کردیم، اما نمی‌توانیم این حکم را به کلیت اندیشه و یا متن، سرایت دهیم.

3. عنوانی که ترکاشوند برای نوشتار انتخاب کرده‌اند (این جمله از کیست؟)، لاجرم ذهن را به سوی گوینده و نویسنده‌ی این جملات هدایت می‌کند. در حالی که ناقد، قرار است اندیشه‌ی متفکران را و نه شخص ناقد را نقد کند. از سوی دیگر، از این دست جملات را می‌توان در متن اغلب نویسندگان و متفکران گذشته و اکنون ملاحظه کرد. فیلسوفانی مانند نیچه، شوپنهاور، کانت و یا افلاطون و .... جمله‌هایی دارند که قابل دفاع نیستند و اساسا غیر اخلاقی به نظر می‌رسند. نکته‌ی اخیر اشاره به این دارد که اگر چنین است که اغلب متفکران، از این گونه جملات و ایده‌ها دارند، چرا باید تعجب کنیم که متن تفسیری مرحوم علامه طباطبایی نیز دارای این جملات است؟

نکته‌ی پایانی: نقد، نه تنها ضرورت اجتماعی اجتناب‌ناپذیر دارد، که فضیلت معرفتی نیز محسوب‌ می‌شود. با نقد آثار و مکتوبات و اندیشه‌ها، می‌توان به جلو حرکت کرد؛ از این رو اگر ایده‌ی سست و یا قابل نقدی نزد هر یک از اندیشمندان وجود داشته باشد، باید بر آفتاب نظر بیفتند و نقد شوند؛ اما دغدغه‌ی روشمند بودن نقد، ضرورتی تام و تمام دارد.»

انتهای پیام
captcha