تدابیر امام عسکری(ع) در تأسیس نظام وکالتی و زمینه‌سازی غیبت
کد خبر: 3937055
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۷

تدابیر امام عسکری(ع) در تأسیس نظام وکالتی و زمینه‌سازی غیبت

استاد دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) گفت: سازمان وکالت یک سازمان طراحی شده از سوی امام حسن عسکری(ع) است که زمینه غیبت حضرت مهدی(عج) را فراهم کرد.

فراهم شدن زمینه غیبت با تشکیل سازمان وکالت توسط امام عسکری (ع)حسین محمدی، استاد دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره)، در گفت‌وگو با ایکنا از قزوین، اظهار کرد: وقتی که می‌خواهیم در مورد تاریخ ائمه(ع) صحبت کنیم و از آن تحلیل ارائه دهیم 2 نگاه را می‌توانیم درباره اهل بیت و ائمه(ع) دنبال کنیم. یکی این است که دوران تاریخی مربوط به هر یک از ائمه را مجزا مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم و روایت‌ها و گزارش‌های تاریخی آن دوران را نقل و تحلیلی ارائه دهیم اما اتفاقی که در این رویکرد می‌افتد این است که ما در این نگاه درگیر حوادث و وقایعی خواهیم شد که در دوران امام معصوم افتاده که ماحصل گزارش تاریخی است. رویکرد دیگر این است که قبل از اینکه به دوران تاریخی مربوط به هر یک از امامان ورود پیدا کنیم کلان‌تر ببینیم و کل تاریخ ائمه را در بستر یک جریان نگاه کنیم و جریان‌شناسی داشته باشیم و بر مبنای آن سراغ هریک از ائمه برویم و گزارشهایی را که در خصوص هر یک از بزرگواران صورت گرفته است در بستر این جریان مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم.

استاد دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) تصریح کرد: به نظر می‌رسد آنچه که مرسوم است جریان‌شناسی تاریخی در خصوص ائمه جدی صورت نگرفته و چون این جریان‌شناسی وجود ندارد وقتی سراغ تک‌تک ائمه می‌رویم و تحلیل می‌کنیم دچار اشتباهات تاریخی و حتی اشتباه در تحلیل می‌شویم و آن را نسبت به ائمه نسبت دهیم؛ مثال بارز این است که چگونه می‌شود در یک تحلیل تاریخی به این مسئله می‌رسیم وقتی می‌خواهیم تاریخ امام حسن(ع) را تحلیل کنیم بیان کنیم که امام حسن(ع) امام صلح و امام حسین(ع) امام جنگ بوده است، این گزاره‌ها از دل کدام تحلیل‌ها درمی‌آید؟ به نظر می‌رسد این دوگانه از دل تحلیل‌های مقطعی مربوط به هر یک از ائمه(ع) استخراج می‌شود. اگر نسبت به حرکتی که ائمه معصومین(ع) انجام دادند جریان‌شناسی داشته باشیم می‌توانیم هر یک از اتفاقاتی که در دوران ائمه افتاده است در جای خود قرار دهیم.

محمدی اظهار کرد: در یک نگاه کلی و کلان ملاحظه می‌کنیم که در طول تاریخ حیات بشر همیشه 2 جریان حق و باطل در مقابل هم صف‌آرایی داشتند و اساساً خداوند متعال بنای نظام هستی بر صف‌آرایی این 2 جریان گذاشته است و هر یک از این جریان‌ها در برهه‌های تاریخی ظهور و بروز خاص خود را داشته‌اند، راهبری جریان حق توسط انبیای الهی و اولیا است که با روش و راهبردهای خاصی انجام شده است؛ به عنوان نمونه راهبردهای اساسی در بحث جریان حق، زمینه‌سازی برای رشد و تعالی افراد بر مبنای اختیار و اراده آن‌هاست. در مقابل جریان حق، راهبری جریان باطل توسط صاحبان قدرت و ثروت انجام می‌شود و همواره در طول تاریخ این‌گونه بوده است و در یک کلام می‌توان گفت که توسط طاغوت به وقوع پیوسته است و در خصوص ساختار تشکیلاتی طاغوت در طول تاریخ باید بگوییم که سه عنصر اصلی در آن می‌توان ملاحظه کرد.

طاغوت متشکل از صاحبان قدرت، ثروت و اندیشه است

وی با بیان اینکه همواره در طول تاریخ ساختار طاغوت متشکل از صاحبان قدرت، صاحبان ثروت و سرمایه و صاحبان علم و اندیشه بوده است، تشریح کرد: راهبری جریان باطل همواره بر اساس پیوند این سه مقوله صورت گرفته است. ابزار این‌ها برای مقابله با جریان حق همواره در چند چیز خلاصه می‌شود. همواره از ابزار تهدید و ارعاب استفاده کردند که توسط قدرت‌های حاکم اعمال می‌شد، اگر عقب‌گرد تاریخی داشته باشیم در زمان حضرت علی(ع) خواهیم دید دستگاه بنی‌امیه که در رأس آن معاویه بود تهدید و ارعاب یکی از شگردهای قدرت حاکم بوده است. تطمیع، راهبردی دیگر است که توسط صاحبان سرمایه و به‌منظور بستن دهان‌ها و جلوگیری از ابراز و تفکر حق در جامعه صورت می‌گیرد. راهبرد سوم ایجاد تردید در ایمان‌ها و عقاید است که توسط صاحبان علم و اندیشه صورت می‌گیرد.

این استاد دانشگاه متذکر شد: هر سه این جریان به‌دنبال افزونی قدرت، ثروت و اعتبار و شأن اجتماعی بودند و با پیوندی که بین هم برقرار می‌کردند تلاش داشتند از این محل منافع حداکثری خود را تأمین کنند. در زمان رسول خدا(ص) صف‌آرایی حق و باطل به اوج خود می‌رسد تمام تلاش حضرت بر این بود که یک جامعه و حاکمیتی را ایجاد و زمینه عدالت و قسط را در جامعه فراهم کند؛ متأسفانه امروزه افرادی عنوان می‌کنند که رسول خدا(ص) مرشد اخلاقی بودند که باید بگوییم هدف غایی حضرت تشکیل ساختار حاکمیتی بود که بتواند در درون جامعه زمینه برقراری عدالت و قسط را فراهم کند و دست صاحبان قدرت و طاغوت را در از بین بردن منافع مردم در جامعه قطع کند.

محمدی گفت: تمام تلاش حضرت رسول(ص) در راستای تشکیل ساختار حاکمیتی به ایجاد یک جامعه در مدینه منجر می‌شود، تلاش حضرت برای ساخت چنین جامعه‌ای را می‌توانیم در سه مرحله کلی مورد بحث و بررسی قرار دهیم. در یک مرحله‌ای رسول خدا(ص) دنبال ایجاد حاکمیت اسلامی است و در دوران مکه و مدینه همه تلاش‌های قبل و بعد از هجرت را برای ساخت چنین حاکمیتی داشتند. حضرت رسول اکرم(ص) مهم‌ترین کاری که در دوران مکه انجام دادند تربیت نیروهای در تراز چنین جامعه‌ای بود تا آنان بر اساس ایمان، توانمندی و مهارت‌هایی بتوانند بار سنگین و عظیم پی‌ریزی یک جامعه اسلامی را با آن خصوصیات خاص انجام دهند. دوران مدینه که مرحله دوم از ساخت این حاکمیت است را می‌توانیم دوران تثبیت حاکمیت اسلامی قرار دهیم، دوران مدینه دورانی است که رسول خدا بر مبنای آموزه‌های قرآنی ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و سیاسی جامعه را تأسیس می‌کند. تلاش حضرت بر این بود که این ساختارها را کارآمد کنند که از این مرحله به‌عنوان مرحله تثبیت یاد می‌شود.

وی یادآور شد: اواخر دوران رسول خدا(ص) مرحله سوم آغاز می‌شود که البته مقدمات آن در طول حیات رسول خدا بوده است اما اواخر عمر ایشان جدی‌تر ظهور و بروز می‌کند و آن تلاش حضرت برای تداوم حاکمیت اسلامی است که در جریان غدیر نمونه بارز آن را می‌بینیم لذا تلاش رسول خدا(ص) در سه مرحله تلاش برای ایجاد حاکمیت اسلامی از طریق تربیت نیرو، تثبیت حاکمیت اسلامی و تداوم حاکمیت اسلامی توسط جریان ولایت و اهل بیت(ع) بوده است. با توجه به اتفاقات تاریخی که پس از رحلت رسول خدا(ص) به وقوع پیوست حرکت حاکمیت اسلامی از طریق ریلی که رسول خدا پایه‌گذاری کرده بود تداوم پیدا نکرد و جریان نفاق مسیر دیگری را در کنار مسیر پیامبر(ص) ایجاد و در کنار اسلام اصیل اسلام غیراصیل هم پی‌ریزی کرد. مسیر دومی که در کنار اسلام اصیل ایجاد شد به‌ دلیل شباهت‌هایی که نسبت به مسیر اصلی داشت مردم را دچار تردید کرد، در اسلام غیر اصیل ظواهر دین رعایت می‌شد؛ بنابراین در چنین اوضاعی تشخیص برای مردم سخت و دشوار شد.

این استاد دانشگاه بیان کرد: حرکت اصلی ائمه از اینجا آغاز شد و تا دوران امام حسن عسکری(ع) ادامه پیدا کرد. جامعه‌ای را تصور کنید که 2 مسیر اسلام اصیل و غیراصیل در آن وجود دارد و ائمه هم باید جریان حق را راهبری کنند، ائمه(ع) در چنین اوضاع و شرایط تاریخی واکنش‌های مختلفی را داشتند. از همان ابتدا حضرت علی(ع) و بعدها توسط ائمه یکی مبارزه سیاسی جدی برای بازگرداندن اسلام به خط اصلی خود آغاز شد و تمام تلاش ائمه و حضرت علی(ع) بر این قرار گرفت که ضمن حفظ اصل جریان حق تلاش کردند که مسیر به ریل اصلی خود که رسول خدا آن را تعبیه کرده بود بازگردد، لذا تمام جهت‌گیری ائمه مبتنی بر ایجاد یک حاکمیت اسلامی بود، حاکمیتی که رسول خدا(ص) ایجاد کرده و ائمه(ع) باید آن را تداوم می‌بخشیدند و این کار نیاز به مبارزه مداوم و پیوسته سیاسی داشت.

بازگشت جامعه اسلامی به مسیر اصلی

محمدی تصریح کرد: هدف این بود که حرکت جامعه اسلامی به مسیر اصلی خود بازگردد و حاکمیت اسلامی تثبیت شده و ارتقا پیدا کند و برای تحقق این هدف ائمه روش مبارزه سیاسی را در پیش گرفتند که این روش را در تمام دوران زندگی اهل‌بیت(ع) ملاحظه می‌کنیم. در تمام این مدت رویکرد کلی ائمه(ع) حفظ جریان و جلوگیری از نابودی و البته تلاش برای ارتقای آن بود. تلاش بر این بود که ابتدا جریان حق حفظ شود چون در صورت نابودی جریان حق، جریان باطل زمینه را برای خود فراهم می‌دید و جریان باطل نیز به‌دنبال آن بود، اگر با این نگاه به موضع‌گیری سیاسی حضرت علی(ع) در دوران امامتشان نگاه کنید می‌گویید حضرت 25 سال خانه‌نشین شد و از سر مصلحت در مقابل جریان باطل دست به شمشیر نبرد و سکوت اختیار کرد؛ این کنش و موضع‌گیری سیاسی علی(ع) یک مبارزه در آن نهفته که برای حفظ جریان حق بوده است. اگر حضرت علی(ع) برای مقابله برمی‌خاست حیات اصلی جریان حق به خطر می‌افتاد؛ بنابراین در وهله اول تلاش بر این بود که این جریان حفظ شود.

این استاد دانشگاه بیان کرد: در یک گفت‌وگوی تاریخی نقل شده است که ابوسفیان در سقیفه به علی(ع) می‌گوید چرا نشسته‌ای و در سقیفه حق تو را به یغما می‌برند. در اینجا باید از خود بپرسیم که چه اتفاقی افتاده که ابوسفیان داعیه‌دار حفظ حقوق حضرت علی(ع) شده است؟ حضرت علی(ع) هوشمندانه ورود پیدا کرده و بیان می‌کند اینکه سفارش به موضع‌ داری به‌ دلیل این است که خیر من را نمی‌خواهی بلکه به این دلیل است که تو می‌خواهی وحدت جامعه به هم بخورد و در نهایت به از بین رفتن جریان حق منجر شود. در تمام تلاش‌های عدالتخواهانه‌ای که صورت می‌گیرد اگر عدالت‌خواهی پایه‌های اصیل نظام اسلامی را دچار مخاطره و خدشه کند مانند کسی خواهیم بود که روی شاخه‌ای نشسته و آن را قطع می‌کنیم.

مصلحت‌اندیشی از روش‌های مبارزه است

محمدی تصریح کرد: رویکرد اصلی ائمه(ع) حفظ جریان حق و تلاش برای ارتقای آن است، در جایی که هم امکان به خطر افتادن جریان حق بود بنا را بر مصلحت می‌گذاشتند. یکی از گزاره‌هایی که امروزه ملاحظه می‌کنیم بحث مصلحت است، می‌گویند مصلحت‌اندیشی تا کی؟ اگر مصلحت‌اندیشی را در گفتمان سیاسی ائمه(ع) ببریم معنای خود را پیدا خواهد کرد، مصلحت‌اندیشی یکی از روش‌های مبارزه است چون گاهی حفظ جریان حق ایجاب می‌کند که از مصلحت‌اندیشی استفاده شود و مبارزه را بر اساس آن پیش برد.

وی با طرح این پرسش که چرا امام حسن(ع) صلح می‌کند، افزود: چون در آن برهه زمانی اگر امام حسن(ع) صلح نمی‌کرد به واسطه خیانت‌هایی که اصحاب خاص به حضرت کرده بودند، عملاً جریان حق به خطر می‌افتاد، لذا صلح امام حسن(ع) نه از سر عافیت‌طلبی و ترس و فشار حداکثری طرف مقابل، بلکه یک راهبرد مبارزه است و حضرت مبارزه علنی خود را به یک مبارزه در خفا تبدیل می‌کند. برخی از سیاست‌مداران تحلیل می‌کنند که امام حسن(ع) امام صلح بود که این صحت ندارد. جریان کلی حرکت ائمه مبتنی بر مبارزه است تا خط اصیل اسلام مجدداً در جامعه رواج پیدا کند؛ اگر در برهه‌ای امام سجاد(ع) روش دعا را انتخاب می‌کند یکی از راهبردهای مبارزاتی ائمه(ع) است. اگر در برهه‌ای می‌بینید که امام باقر و امام صادق(ع) روش علمی را انتخاب می‌کنند و بحث علمی راه می‌اندازند این امر نمود بارز مبارزه است،‌ چون تدریس امام صادق و امام باقر(ع) جریان باطل را به مخاطره می‌انداخت با آن مخالفت کردند. در اینجا باید بپرسیم چرا جریان باطل با دیگر کلاس‌ها مخالفت نمی‌کردند؟ درس و بحث امام صادق(ع) چه ویژگی داشت که آن را مغایر با منافع خود می‌دیدند؟ در درس امام باقر(ع) و امام صادق(ع) یک مبارزه سیاسی نهفته بود به همین دلیل با آن مخالفت می‌کردند.

محمدی بیان کرد: حرکت کلی ائمه(ع) بازگرداندن جامعه به مسیر و ریل اصلی خودش با روش مبارزه سیاسی است. در دوران امام رضا(ع) خلاف محاسباتی که مأمون داشت تصورش بر این بود که امام رضا(ع) را به‌عنوان ولیعهد خود منتسب و محدود می‌کند خلاف آن محاسبات، امام رضا(ع) از این فرصت نهایت استفاده را می‌کند و یک سازمان تشکیلاتی قوی در کل بلاد اسلامی به خصوص در ایران شکل گرفت و عملاً قدرت حاکم نتوانست از این توسعه ارتباطی که امام رضا(ع) زمینه آن را فراهم کرد جلوگیری کند. دوران امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری(ع) دورانی است که رابطه شیعه به لحاظ تاریخی در یک ارتباط نظام‌مند و ساختاری با هم قرار دارند، اگر می‌خواهیم دوران امام حسن(ع) را مورد بحث و بررسی قرار دهیم و اینکه آن حضرت چه راهبردی را به کار گرفتند باید از دوره امام جواد(ع) مورد بررسی قرار دهیم. در دوران امام حسن عسکری(ع) اگر بخواهیم روش مبارزاتی امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) را که تقریباً روش مبارزاتی نزدیک به هم داشتند دست پیدا کنیم باید ببینیم که جریان باطل چه راهبردهایی را برای مقابله با جریان حق در پیش گرفته بودند، چون روش مبارزاتی ائمه در مقابل روشی بود که جریان باطل انتخاب می‌کرد. امام حسن(ع) در مقابل تزویر معاویه صلح تحمیلی را پذیرفت، امام حسین(ع) در مقابل یزیدی که عملاً فسق داشت روش مبارزه علنی را پذیرفت و واقعه عاشورا به وقوع پیوست، امام سجاد(ع)، در مقابل دوران خفقان، روش مبارزاتی دعا را انتخاب کردند و در دورانی که جریان باطل به دلیل گسترش سرزمین‌ها اسلامی اندیشه‌های مختلفی مانند مکاتب یونانی و فلسفی را در درون حاکمیت اسلامی شکل می‌داد، امام باقر و امام صادق(ع) در مقابل این جریان روش مبارزاتی خود را مبتنی بر تربیت شاگردان علمی و تشکیل مناظره و بحث علمی انتخاب کردند.

وی با طرح این پرسش که در دوران امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) جریان باطل و طاغوت چه روشی را اتخاذ کردند، توضیح داد: وقتی تاریخ را بررسی می‌کنیم 4 راهبرد جدی در خصوص روش مبارزاتی جریان باطل می‌بینیم نخست تلاش آن‌ها بر این بود که تفکر شیعه گسترش جغرافیایی پیدا نکند به خاطر همین امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) را به شهر سامرا آورده بودند تصورشان این بود با محصور و محدود کردن رفت و آمد امام(ع) جلوی منشأ را خواهند گرفت تا تفکر شیعی در سایر بلاد اسلامی رشد و نمو نکند.

انحراف در عقاید و اندیشه‌های شیعه

محمدی ادامه داد: نکته دوم این بود که تلاش کردند تا در عقاید و اندیشه‌های شیعه انحراف ایجاد کنند؛ یکی از روش‌ها برای انحراف در عقاید شیعی این بود که بعد از امام رضا(ع) گفتند که این حضرت پسر و جانشین ندارد لذا جریان امامت منقطع خواهد شد و از دل آن مکتب هفت امامی و مکتب 6 امامی و مکاتب مختلف انحرافی شکل گرفت. راهبرد سوم جریان باطل در دوران امام حسن عسکری(ع) جلوگیری از گسترش ارتباط شیعیان با هم بود و نهایت تلاش خود را می‌کردند. جریان باطل بر اساس اطلاعاتی که از روایات به دست آورده بودند به این معنا واقف بودند فرزندی از فرزندان امام حسن عسکری(ع) همان مهدی موعود خواهد بود لذا تلاش کردند که مسئله ظهور را به محاق برده و موعود را پیدا کرده و از بین ببرند. امام حسن عسکری(ع) در مقابل این 4 تلاش جریان باطل، راهبردهایی را برگزیدند البته مبارزه با این چهار راهبرد از زمان امام هادی(ع) آغاز شد و امام حسن عسکری(ع) به آن تداوم بخشید. ایجاد سازمان وکالت، گام اصلی امام حسن عسکری(ع) بود. امام می‌دانست که دوران غیبت پیش خواهد آمد و در دوران غیبت سطح دسترسی شیعیان به امام جامعه به محدودترین حد امکان خواهد رسید لذا جامعه شیعی به‌گونه‌ای تربیت شد که بتواند بدون حضور فیزیکی امام معصوم به حیات خود ادامه دهد و مثمر ثمر هم واقع شد.

وی اظهار کرد: جریان باطل امام را در سامرا محصور کرد با این اقدام نه تنها امام را محصور نکرد بلکه ناخواسته طرح امام حسن عسکری(ع) را تکمیل کرد، چون امام حسن عسکری(ع) می‌خواست جامعه شیعه را به‌گونه‌ای تربیت کنند که بدون حضور فیزیکی امام هم به حیات خود ادامه دهند. برای اینکه امام جامعه شیعه را به این نحو تربیت کند سازمان وکالت راه انداختند، کارکرد این سازمان این بود که جامعه شیعی را عادت دهد بدون حضور امام به حیات خود ادامه دهد. امام حسن عسکری(ع) با این سازمان در اقصی نقاط بلاد اسلامی افرادی را به‌عنوان وکیل خود معرفی کردند و شیعیان را به آن‌ها ارجاع می‌دادند تا برای اخذ مباحث فقهی، اخلاقی و انجام امورات مالی شرعی به آنان مراجعه کنند. امام حسن عسکری(ع) با این سازمان زمینه تداوم شیعه را از طریق ولایت وکلا که امروزه از آن به‌عنوان ولایت فقیه یاد می‌کنیم را فراهم کردند.

محمدی ادامه داد: سازمان وکالت یک سازمان طراحی شده توسط امام حسن عسکری(ع) است که زمینه غیبت حضرت مهدی(عج) را فراهم کرد؛ در زمان غیبت صغری که 69 سال طول کشید امام عصر 4 نفر را به عنوان نائب خاص خود انتخاب کردند، اگر امام حسن عسکری(ع) این مقدمه‌سازی را انجام نمی‌داد هیچ‌گاه جامعه شیعی اعتماد نمی‌کرد که به این 4 نفر مراجعه کند. سازمان وکالت اساسی‌ترین کاری است که امام حسن عسکری(ع) با همان رویکرد مبارزه خود انجام دادند، نکته دوم این است حضرت به درستی آن مأموریت را انجام دادند حفظ جان امام معصوم بود. یکی از راهبردهای جریان باطل این بود که مهدی موعود را پیدا کرده و بکشد و فرعونیان زمان دنبال تحقق چنین پدیده‌ای بودند. امام حسن عسکری(ع) با عنایت ویژه‌ای که به ایشان شد زمینه‌ای را فراهم کردند که جان مهدی موعود حفظ شود لذا تا 5 سالگی امام زمان(عج) که امام حسن عسکری(ع) رحلت کردند جز تعداد محدودی از یاران خاص حضرت کسی از تولید حضرت مهدی موعود خبر نداشت.

حفظ جان امام زمان(عج)

این استاد دانشگاه اضافه کرد: باید تلاش امام حسن عسکری(ع) را در بستر خفقان ایجاد شده دید تا اهمیت تلاش نمایان شود، جایی که تمام دستگاه اطلاعاتی بنی‌عباس در دوران امام حسن عسکری(ع) روی حضرت تمرکز داشتند و رفت و آمد حضرت را کنترل می‌کردند. در چنین فضایی امام زمان(ع) به دنیا می‌آید و جانشان را حفظ می‌کنند و این حرکت امام حسن عسکری(ع) در راستای تداوم جریان شیعی است.

محمدی در پایان با بیان اینکه حفظ جان شیعیان و حفظ موجودیت شیعه از مهم‌ترین راهبردهای امام حسن عسکری(ع) بود، گفت: تمام تلاش امام حسن عسکری(ع) این بود که جان شیعیان خود را حفظ کنند در روایات داریم که هر کسی که می‌خواست به سامرا برود و حضرت را ملاقات کند در گوشه‌ای پناه می‌گرفت تا جایی امام حسن عسکری(ع) را ملاقات کند، اما چون امام حسن عسکری(ع) دغدغه حفظ جان شیعیان را داشتند به صورت مخفیانه به آن‌ها پیام می‌رساندند.

انتهای پیام
captcha