تظاهرات عراق از اول اکتبر ۲۰۱۹ (۹ مهرماه) در بغداد و برخی شهرهای جنوبی این کشور در اعتراض به مسائلی همچون فساد مالی و اداری، کمبود خدمات اجتماعی، بیکاری و نبود فرصتهای شغلی آغاز و در ادامه به دلیل نفوذ عناصر وابسته به آمریکا و برخی کشورهای مزدور منطقه به خشونت کشیده شد و در نهایت سبب شد که «عادل عبدالمهدی»، با هدف جلوگیری از ریخته شدن خون بیشتر، از قدرت استعفا دهد.
در حال حاضر، جریانها و احزاب سیاسی عراق در حال رایزنی برای معرفی گزینه تصدی پست نخستوزیری هستند که آخرین خبرها حاکی از آن است که ائتلاف «البناء» (سازندگی) به رهبری «هادی العامری» طی نامهای به «برهم صالح»، رئیسجمهور عراق، اعلام کرده است که رهبران فراکسیونهای زیر مجموعه ائتلاف البناء، «قصی عبدالوهاب السهیل»، وزیر سابق آموزش عراق، را به عنوان نامزد نخستوزیری معرفی میکند.
در همین راستا، خبرگزاری ایکنا با هدف بررسی ساختار سیاسی عراق و آخرین تحولات این کشور پس از استعفای عادل عبدالمهدی، گفتوگویی با «حسین کنعانیمقدم»، تحلیلگر و کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا، انجام داده است که بخش نخست این گفتوگو با عنوان «موجسواری بعثیها بر اعتراضات عراق با تقویت ناسیونالیسم عربی» منتشر شد و در این نوشتار بخش دوم آن تقدیم میشود.
ایکنا – در افکار عمومی کشورمان این مسئله مطرح شده که فضا در عراق تا حدودی ضدایرانی است. آیا این موضوع را تأیید میکنید؟ در حال حاضر، از نظر امنیتی امکان سفر به برخی شهرهای عراق وجود ندارد و توصیه ما نیز این است که سفرها به عتبات کمتر و سعی شود در زمانی که فضا آرام شد، این سفرها انجام شود. اما به هرحال این اعتراضات نمیتواند مانع از اعزام زائران جمهوری اسلامی ایران به این کشور باشد. از سوی دیگر بحث تحریم کالاهای ایرانی نیز در عراق مطرح است. اما خود عراقیها هم میدانند که مهمترین دروازه اقتصادی برای مبادله کالا، ایران است. به همین دلیل مشکلات اقتصادی عراق بدون ایران بیشتر خواهد شد، اما این شرایط احتمالاً موقتی است و احتمال میرود زمانی که خواستهها مبنی بر تغییر در ساختار قانون اساسی عراق محقق شود، ادامه داشته باشد. ایکنا – موضع چهار شخصیت تأثیرگذار شیعه عراق یعنی مقتدی صدر، حیدر العبادی، عمار الحکیم و نوری المالکی در برابر اعتراضات این کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟ همه این افراد نماینده یک حزب و جریان هستند، یعنی نمایندگان ائتلاف سائرون، حزب اسلامی «الدعوة»، جریان حکمت ملی عراق و ائتلاف دولت قانون هستند. این شخصیتهای شیعی از یکسو از اعتراضات مردم به مسائل اقتصادی حمایت و تلاش میکنند خود را حامی مردم نشان دهند، اما در عین حال برای حفظ حاکمیت و یکپارچگی عراق میکوشند و درصددند که ساختار دولت و مجلس فرونریزد. همچنین، رقابت این شخصیتهای شیعی برای جذب مردم به سمت احزاب و جریانهای سیاسی از دیگر انگیزههای آنها برای حمایت از معترضان بود، بهطوری که مقتدی صدر چندین بار در تظاهرات حضور یافت، اگرچه در برخی مواقع مردم هم علیه او شعار دادند. از سوی دیگر، عقبه برخی از جریانهای سیاسی عراق، یا حمایت از سوی عربستان است یا مستقیماً با آمریکا همکاری میکنند یا تحت حمایت مستقیم برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس مثل امارات قرار دارند. بنابراین این شخصیتها ممکن است تا مرحلهای بتوانند خود را از نظر سیاسی برای دولت آینده بالا بکشند و رفتارهایشان را ادامه دهند. در طرح آمریکا که در منطقه در حال اجراست (شورش از درون، حمایت از بیرون) فعال کردن جنبشهای اجتماعی و ایجاد خلأ قدرت مطرح است که در ایران نیز همین طرح را دنبال میکنند و در برخی کشورها همچون لیبی اکنون این جریان اتفاق افتاده است. آمریکاییها میخواهند پس از اینکه مردم را از حاکمیت جدا کردند، نقشه اصلی خود را با مداخله بیشتری دنبال کنند و دولت ضعیفی سر کار آید که با آمریکاییها سازش و با طرح آنها همکاری کند. مدتی نیز ممکن است به مردم این کشور کمکهای اقتصادی و مشکلات مردم تا حدودی حل شود، اما اینها مانند موریانه پایه حاکمیت را خواهند خورد. از سوی دیگر، ممکن است آمریکاییها به دنبال روی کارآمدن یک دولت افراطی در عراق باشند که به دنبال سرکوب کردن باشد و با درگیر کردن دولت با مردم اهداف خود را محقق کنند، بهطوری که مردم را از حاکمیت جدا و خود نیز به بهانه صلح، اقدام به ایجاد پایگاههای نظامی و در نهایت دخالت بیشتر در عراق کنند. ایکنا ــ برخی کارشناسان بر این باورند که سیستم حکومتی عراق تبدیل به یک شرکت سهمخواهی شده که هر حزب و گروهی سهم خود را میخواهد. به نظر شما نظام ریاست جمهوری میتواند جایگزین نظام پارلمانی شود؟ نظامی که قانون اساسی در عراق تعریف میکند همین نظام پارلمانی است. نخستوزیر از مجلس بیرون میآید و رئیسجمهور هم تشریفاتی است، اما اکنون برخی افراد و جریانها، نظام ریاستی را مطرح میکنند. البته آمریکاییها نیز از مدتها پیش به دنبال مسئلهای دیگر بوده و میگفتند که تنها راه نجات عراق سر کارآوردن یک دیکتاتور صالح است تا هم بتوانند رابطه خود را با او محکم کنند و هم اینکه این دیکتاتور صالح بتواند کشور را در تمرکز حاکمیتی قرار دهد. نظام حزبی در عراق متأسفانه بد اجرا شد، یعنی احزابی که باید در مجلس رقابت خود را دنبال میکردند، رقابت خود را به خیابانها کشاندند و باعث ایجاد انشقاق شدند. خصوصا رقابت بین شیعیان که اجماع شیعه را مورد هدف قرار داد و این چیزی بود که خیلیها منتظر آن بودند؛ نخستوزیر هم وقتی سر کار میآمد، احزاب برای خود کوپن میخواستند و از آنها سهمخواهی میکردند، لذا هر دولتی که سرکار میآمد ناچار بود به جای اینکه به مجلس پاسخگو باشد، به قدرت نفوذی احزاب پاسخگو باشد. از این رو انسجام لازم در حاکمیت ایجاد نشد.
به نظر من، عادل عبدالمهدی در مدتی که بر سر قدرت بود، در این قضیه موفق بود؛ زیرا نه به آمریکاییها و نه به احزاب باج نمیداد و همین باعث شد که هر دوی این گروهها به استمرار حاکمیت عبدالمهدی اعتراض داشته باشند و احساس کردند که عبدالمهدی مانع کار آنهاست. شاید اگر عبدالمهدی به مقتدی صدر یا احزاب دیگر باج میداد چنین رفتاری با او انجام نمیدادند. عبدالمهدی اصولی برای خود داشت و تبعیت او از مرجعیت هم بسیار بالا بود و در رابطه با حفظ وحدت شیعیان هم بسیار تلاش کرد. ایکنا ــ پس از گذشت دو سال از پیروزی عراق بر داعش و تحقق وحدت و همدلی میان مردم و حاکمیت، وقوع اعتراضاتی در این سطح قابل پیشبینی بود؟ تحلیلگران مسائل مختلفی را مطرح میکنند. تحلیل بنده این است که عراق نیازمند «حاکمیت قوی» است و اگر این حاکمیت قوی شکل نگیرد، هر بخش از این کشور مسائل و مشکلاتی خواهد داشت. در حال حاضر، ساختارهای حکومتی در عراق از جهت فعالیت وزارتخانهها، دیوانسالاری و رسیدگی به امورات مردم ضعیف است و حتی دولتهای متوالی عراق نیز در بحث بازسازی و عمران این کشور ناکارآمد بودهاند. بنابراین شکلگیری عراق جدید تنها منطقه سبز امنیتی بغداد نیست، بلکه باید کل عراق و تمامی مناطق این کشور در ساختار حاکمیتی این کشور مؤثر باشد. بهویژه که بسیاری از استانهای عراق به دلیل صدماتی که در زمان صدام متحمل شدهاند، توقع دارند دولت مرکزی آنها را در اولویت قرار دهد، در حالی که چنین اتفاقی نیفتاده است و مردم همیشه از این بابت اظهار نارضایتی میکنند. شاید بتوان گفت روابط کنونی عراق با کشورهای منطقه در بهترین شرایط است، اما نتوانسته این رابطه را با استانها و مناطق مختلف برقرار کند. البته با اقلیم کردستان ممکن است بحثی نداشته باشد به دلیل آن که این اقلیم نفت صادر میکند و بودجه کلانی نیز از مرکزیت میگیرد و در کار دیگران مداخله نمیکند. اما برخی استانهای سنینشین و حتی شیعهنشین عراق با نوعی بیعدالتی در رابطه با حاکمیت مرکزی مواجه هستند و نخستین حرف آنها این است که حاکمیت ما را رها کرده و تنها به دنبال روابط خارجی است. از طرفی بخش اعظمی از نفت عراق را آمریکا به عنوان غنیمت میبرد، اما ساختار مرکزی نتوانسته آن را مدیریت کند. یا اینکه حتی آمریکاییها در این کشور پایگاه دارند بدون آنکه به دولت مرکزی توجهی داشته باشند و در حقیقت حکومت مرکزی را هیچ میانگارند و این حاکی از آن است که دولت مرکزی نتوانسته است جایگاه خود را پیدا کند. ایکنا ــ همانطور که میدانید هیئت شفافیت عراق بسیاری از مدیران و مسئولان سابق و کنونی این کشور را به اتهام فساد مالی برای بازجویی فراخوانده است. چه خلأهایی در ساختار حکومتی عراق وجود دارد که شاهد این میزان از فساد هستیم؟ این هیئت که کار خود را آغاز کرد و خود عادل عبدالمهدی و مرجعیت دینی عراق هم بسیار پیگیر آن بودند، زمانی که وارد لانه زنبور(احضار مدیران و مسئولان فاسد) شد، باعث شورش شد و موجب شد که زنبورها بیرون ریخته و اعتراض کنند. شاید بخشی از این شورش زیرپوستی، همین عوامل فسادند که قدرت مالی بسیار زیادی دارند و اقدام به بسیج نیروها در خیابانها کرده و به آنها غذا و امکانات میرسانند و با در اختیار گذاشتن اسلحه تشویقشان میکنند. اینها از آن ناراحتند که عادل عبدالمهدی چرا درباره پرونده فساد به سراغ آنها آمده بود.البته کسانی که فراخوانده شدهاند بخش اندکی از کسانی هستند که در مفاسد اقتصادی در عراق سهم داشتهاند. هرکس در عراق کار کرده باشد میداند که در هر منطقه یک یا دو نفرند که وابستگی حزبی یا حاکمیتی دارند و در هر مبادله یا مناقصهای که انجام میشود فقط سهم خود را طلب میکنند. اما حکومت به دنبال این است که این افراد را بازداشت کند.
دلیل دیگری که عبدالمهدی مورد تهاجم این افراد قرار گرفت، بحث حشدالشعبی(بسیج مردمی) است؛ یعنی حمایت از یک نیروی انقلابی شیعی که البته اعضای مسیحی، زرتشتی، ایزدی یا مذاهب دیگر هم در آن حضور دارند.
حشدالشعبی بازوی قدرتمندی است که هرجا ناامنی اتفاق میافتد یا تهدیدی علیه عراق انجام میشود میتواند جلوی آن بایستد؛ برخی هراس داشتند که اگر بخواهند در مقابل دولت بایستند حشدالشعبی سرکوبشان کند، در حالی که اصلاً حشدالشعبی چنین کاربردی نداشته و ندارد.
به هرحال آمریکاییها به خاطر حشدالشعبی به عراق فشار میآورند و همچنین، به این بهانه که چرا عراق تحریمهای آمریکا علیه ایران را در نظر نمیگیرد و مبادلات تجاری خود را با ایران قطع نمیکند ناراحت هستند، در حالی که عادل عبدالمهدی بارها به خاطر نقض تحریمها مورد مؤاخذه قرار گرفته و فشارهای زیادی بر او وارد شد. حتی تمام کمکهای عربستان سعودی یا کشورهای عربی به عراق قطع شد و فشار بر روی اقتصاد و معیشت مردم وارد آمد. باید گفت عادل عبدالمهدی در مبارزه با فساد اقدام درستی انجام داد، اما نتوانست جلوی عواقب و پیامدهای این اقدامات را بگیرد.
ایکنا ــ در پایان اگر مطلبی هست بفرمایید.
در تحلیلهای خود مخالف کنار رفتن عادل عبدالمهدی بودهام. اگر او کابینه را اصلاح و شرایط را برای حل و فصل بعضی از مشکلات و مسائل عراق فراهم میکرد، بهتر بود. زیرا از طرفی ایجاد خلأ قدرت در عراق بسیار خطرناک است و از سوی دیگر، کسانی که میخواهند دولت تشکیل دهند، پس از خونریزیهایی که اتفاق افتاده بعید است حاضر شوند کنار هم بنشینند.
اگر دولت سر کار نیاید یا اینکه یک دولت موقت روی کار آید و بگویند دولت اصلی زمانی تشکیل میشود که انتخابات پارلمان انجام شود، معلوم نیست عراق چه زمانی به ثبات حاکمیتی برسد. اگر عراق نتواند حاکمیت قدرتمندی در مرکز تشکیل دهد، باید منتظر باشیم که آمریکاییها بحث تجزیه عراق را نیز کلید بزنند.
انتهای پیام