حجتالاسلام محمود شفیعی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه تاریخ معاصر ایران از نیمه دوم قرن 19 میلادی آغاز شد و آن زمانی بود که ایرانیان به نوعی آگاهی تاریخی دست یافتند، اظهار کرد: در این زمان، ایرانیان بعد از نیم قرن مبارزه و جنگ با کشورهای قدرتمند یعنی انگلستان و روسیه، شکست خورده و این شکستها موجب شد تا به نوعی آگاهی و بیداری تاریخی نسبت به وضعیت خود دست یابند. در واقع ایرانیان متوجه شدند که بسیار ضعیف شدهاند و توان مبارزه و هماوردی با روسیه و انگلستان را که بسیار قدرتمند هستند، به هیچ وجه ندارند، بنابراین این آگاهی تاریخی باعث میشود تا نفوذ همهجانبه بیگانگان را بپذیرند که در نتیجه آن، ایرانیان در نیمه دوم قرن 19 به آگاهی تاریخی دومی دست یافتند و آن این بود که به وسیله استعمار خارجی و استبداد داخلی در حال تضعیف هستند و لازمه خروج از این وضعیت، قیام و مبارزه و جنبش است.
وی ادامه داد: این بیداری و آگاهی باعث شد تا ایرانیان وارد مبارزه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گسترده شوند و در این مقطع تاریخی بود که فعالیت سیاسی ایرانیان کم و بیش به صورت آگاهانه انجام میشد، ولی تا قبل از این تاریخ به دلیل سلطه استبدادی حاکم بر کشور نمیتوانستند مشارکت سیاسی آگاهانه داشته باشند. مصداق برجسته آگاهی تاریخی ایرانیان و به تبع آن، حضور فعالانه در عرصه سیاست، جنبش تنباکو و انقلاب مشروطه بود. البته این آگاهی تاریخی و حضور فعالانه در عرصه سیاست متعلق به همه طبقات اجتماعی نبود، بلکه آگاهی تاریخی در مرحله اول به طبقات بالای جامعه نظیر اشراف، روشنفکران، تجار عمده، روحانیون و بخش محدودی از توده مردم تعلق داشت، سایر اقشار مردم آگاهی سیاسی زیادی نداشتند و حضور آنها صرفاً به واسطه بسیج سیاسی شکل میگرفت که عمق زیادی نداشت.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید با بیان اینکه بعد از مشروطه به تدریج شاهد افزایش آگاهی توده مردم نسبت به وضعیت سیاسی کشور و خواست آنها برای حضور در عرصه سیاست هستیم، افزود: در دهههای 40 و 50 شمسی، مبارزه سیاسی گستردهای در ایران شکل گرفت و گروههای بسیار زیادی در مقایسه با دهههای قبل در عرصه سیاسی حضور پیدا کردند که در نتیجه آن، پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی رقم خورد.
انتقاد؛ نشانه حضور فعالانه در عرصه سیاست
حجتالاسلام شفیعی خاطرنشان کرد: با وجود این تغییر و تحولات مثبت در زمینه افزایش آگاهی مردم نسبت به حقوق سیاسی خود، همچنان از منظر توسعه سیاسی و مشارکت آگاهانه، فعالانه و همراه با عقلانیت مردم در عرصه سیاسی، با خلأهای بسیار زیادی مواجهیم و باید برنامهریزی گستردهای انجام شود تا توسعه سیاسی به معنای عمیق کلمه اتفاق بیفتد. در کنار حضور فعالانه مردم در سیاست، حضور بسیجیوار و منفعلانه آنها در این عرصه نیز چه قبل و چه بعد از انقلاب کم نبوده است. به اندازهای که آگاهی مردم از سیاست افزایش پیدا کند، حضور آنها فعالانه خواهد بود و نشانه حضور فعالانه این است که مردم در عرصه سیاست صرفا حمایتگر سیاسی نیستند، بلکه منتقد سیاسی نیز هستند؛ بنابراین به اندازهای که انتقادهای سیاسی به شکل رسمی و در چارچوب قانون نهادینه شود، میتوان گفت که حضور فعالانه مردم در عرصه سیاسی تحقق یافته است.
وی با اشاره به عوامل و زمینههایی که مانع تحقق توسعه سیاسی میشود، گفت: دستیابی به توسعه سیاسی نیازمند زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی است. در واقع توسعه سیاسی ظرافت بیشتری نسبت به توسعه اقتصادی و اجتماعی دارد و در هر شرایطی اتفاق نمیافتد. این زیرساختها و زمینهها هنوز شکل نگرفته است که بخشی از دلایل آن، به خلأهای تئوریک برمیگردد و ما باید نه تنها از منظر جامعهشناختی و فلسفی، بلکه از منظر دینی نیز به نظریههای بسنده دست پیدا کنیم؛ علاوه بر این، تصورات غیر قابل قبولی در میان بخشی از نخبگان سیاسی وجود دارد، مبنی بر اینکه پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی بالاترین مرحله توسعه سیاسی بوده که به نظر من، تصور ناقص و نادرستی است. پیروزی انقلاب اسلامی باید نقطه شروع یک حرکت سیاسی و نه پایان آن تلقی میشد، نشان به آن نشان که اگر به برنامههای توسعه نگاهی بیندازید، میبینید که هیچ جایگاهی برای توسعه سیاسی در این برنامهها در نظر گرفته نشده است.
مقدمات تحزب در جامعه ایران شکل نگرفته است
این استاد دانشگاه اضافه کرد: هنوز احزاب نهادینه شده و رسمی که بتوانند به شکل شفاف و در یک رقابت سالم، مواضع خود را اعلام کرده و در عرصه سیاسی حضور پیدا کنند، شکل نگرفته و در واقع مقدمه تحزب، یعنی تشکلهای مدنی گسترده که مردم را سازماندهی کرده تا راحتتر بتوانند حقوق سیاسی و اجتماعی خود را دنبال کنند، هنوز اتفاق نیفتاده است؛ بنابراین حاکمیت باید برای توسعه سیاسی سرمایهگذاری کند و دغدغه آن را داشته باشد، کما اینکه این نیاز و خواسته در جامعه وجود دارد و باید حتما اتفاق بیفتد، ولی تا این لحظه دموکراسی به معنای کامل کلمه هنوز در کشور ما اتفاق نیفتاده است.
وی تصریح کرد: سهم دولت در تحولات سیاسی زیاد است و قابل انکار نیست، چون در ایران دولت همیشه قویتر از جامعه بوده و در جامعه تشکل وجود نداشته، جامعه مدنی ضعیف بوده یا اصلا نبوده، احزاب وجود نداشته یا احزاب مؤثر در کار نبوده است؛ بنابراین علیرغم اینکه مردم ایران همواره خود را در عرصه سیاسی مییابند، ولی تأثیرشان محدود بوده است و میتوان اذعان کرد که نقش دولتها در باز کردن مسیرهای سیاسی همیشه بیشتر از مردم بوده است.
حجتالاسلام شفیعی با بیان اینکه حضور سیاسی مردم به اشکال مختلف در جمهوری اسلامی وجود داشته و بیشتر از قبل بوده است، گفت: در دوران اصلاحات که دولت دغدغهها و برنامههای سیاسی داشت و مسئله توسعه سیاسی برایش مهم بود، آگاهی سیاسی مردم افزایش یافت و از مشکلات و مفاسد سیاسی که قبلاً از آنها بیخبر بودند، آگاه شدند؛ بنابراین حضورشان در عرصه سیاسی معنادارتر شد و انتقاد از هیئت حاکمه در چارچوبهای قانونی افزایش یافت، البته مشکلاتی نیز وجود داشت، ولی دولت اقدامات خوبی در زمینه توسعه سیاسی انجام داد و در جامعه نیز تحولات بسیار مثبتی رخ داد.
انتهای پیام