به گزارش ایکنا؛ چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد؛ انقلابی که با شعارهایی چون استقلال در تمامی عرصهها و حوزهها، مردمسالاری و توسعه معنویت در میان مردم شکل گرفت. پس از چهل سال، هنوز هم مردم بارها با حضور در صحنههای مختلف پشتیبانی و حمایت خود را به نمایش گذاشتهاند.
در این سالها، شاهد عملکرد و فعالیت دستگاهها و نهادهایی که در موضوع قرآن و توسعه و ترویج فرهنگ قرآنی تلاش کردهاند بودهایم، اما همچنان ضعفهایی اساسی به ویژه در بخش آموزش عمومی قرآن مشهود است. لذا این خبرگزاری براساس اهدافش که اطلاعرسانی و تحلیل اوضاع تا تحقق فرهنگ قرآنی در کشور است به بررسی وضعیت فعلی مدیریت در نهادهای قرآنی و آسیبشناسی مدیریت کلان امور قرآنی کشور میپردازد.
تاکنون طی سلسله نشستهایی با دعوت از مدیران دستگاهها و نهادهای قرآنی کشور چون سیدعلی سرابی، قائم مقام شورای عالی قرآن، که طی دهههای اخیر در دیگر بخشهای قرآنی به ویژه در اتحادیه تشکلهای قرآن و عترت نیز فعالیت داشته است و همچنین محمدرضا مسیبزاده، مدیر قرآن، عترت و نماز وزارت آموزش و پرورش، به گفتوگو نشستهایم. در ادامه مشروح گفتوگو با حجتالاسلام سیدحسین کوششی، مدیرعامل اتحادیه مؤسسات قرآنی ـ مردمی کشور، از نظر میگذرد؛
ایکنا ــ چند مورد از مهمترین ویژگیهای مدیر قرآنی موفق را بیان کنید؟
معتقدم یک مدیر چه اینکه مدیر بخش قرآنی باشد یا چه مدیر بخش فرهنگی باید خصوصیاتی داشته باشد. بتواند مدیر خوبی باشد؛ نخستین خصوصیت یک مدیر خوب از جمله مدیر قرآنی انگیزه است. فردی که قرار است مجموعهای را اداره کند ضروری است تا به آن کار علاقه، انگیزه و عشق داشته باشد؛ چون اگر عشق به کار نداشته باشد و جنس کارش را نپسندد، نمیتواند آن امر را به خوبی انجام دهد. دومین خصوصیت این است که یک مدیر به کاری که میخواهد انجام دهد شناخت و تخصص نسبی داشته باشد تا بداند باید چه کاری انجام دهد؛ اصطلاحاً باید عقل آن کار را داشته باشد؛ سومین توانمندی برنامهریزی و اجراست. یک مدیر اگر توانمندی داشته باشد و برای زیرمجموعهاش توانایی برنامهریزی داشته باشد و افق فعالیت و راهبرد و راهکار قابل اجرا تعیین کند مدیر موفقی خواهد بود. چهارمین مورد نیز قدرت نظارت، ارزیابی و هدایت است که یک مدیر قرآنی نیز مستثنا از این خصوصیات نیست.
ایکنا ــ به نظر شما آیا زیرساختها و ظرفیت لازم برای توسعه فعالیتهای قرآنی در کشور فراهم است؟
به نظرم آن چیزی که برای نهادهای قرآنی و مدیران قرآنی ترسیم شده که از آن میتوان به ساختارهای اجرا شده نام برد تمامی آنها خوب است و هنگامی که به مکتوبات، قوانین و مقررات مراجعه میکنیم، شاهد هستیم که تمام کارها تقسیم شده و مأموریتها مشخص است. پس بستر قانونی فعالیتهای قرآنی خوب تنظیم شده اما نکته این است که در شرایط فعلی آیا ساختار ایجاد شده به خوبی جلو میرود یا نه؟ معتقدم که خیر. به دلیل اینکه اگر مدیران قرآنی هر چند وقت یکبار به مأموریتها و اسناد بالادستیشان نگاه کنند، قدرت تحلیل وضعیت را در هر زمانی به روز داشته باشند، اقتضائات کارهای و جامعه قرآنی را لحظه به لحظه بتوانند رصد کنند و بفهمند، قطعاً بهتر میتوانند موفق باشند، امری که رخ نمیدهد.
برخی از مدیران قرآنی حتی در دستگاههای رسمی و دولتی نه به ساختارها توجه دارند و نه به مأموریتهایی که برای آن دستگاه تعریف شده، اشراف دارد بلکه سلیقه آن مدیر اولی بر آن مأموریت تعریف شده است و بر آن غلبه میکند. هنگامی که از مدیری بخواهیم تا پنج مورد از مأموریتهای اساسیاش را که قانون به او تکلیف کرده بیان کند، نمیداند و نمیتواند از حفظ بگوید اما اگر از او جویا شویم که برنامه آینده کاریات را بگو؟ 10 عنوان فعالیت و کاری را بیان میکند که حدود هشت مورد آن براساس سلیقهاش است؛ بنابراین زمانی که ما سیستمی عمل نکنیم بلکه سلیقهای باشیم، مشکل میشود که این متأسفانه یکی از مشکلات ما در مراکز و نهادهای قرآنی رسمی است. از سوی دیگر فعالیتهای این نهادها با کمترین توجهی به اسناد بالادستی است. همچنین شرایط جامعه قرآنی را نمیتوانیم به خوبی تحلیل کنیم و واقعیتهای فعالیت جامعه قرآنی را به ارائه چند گزارش بسنده میکنیم.
ایکنا ــ یعنی هنگامی که مدیر نهادی به صورت سلیقهای عمل کند، نقص است؟ از دیگر مشکلاتی که در مدیریت مراکز قرآنی به چشم میخورد، به چه مواردی میتوان اشاره کرد؟
بله نقص است. این امر موجب میشود به جای اینکه بر مدار تعیین شده حرکت کنیم در کار یکدیگر دخالت کنیم و هنگامی که دخالت پیش بیاید، تضاد و ناراحتی به وجود میآید و گاه نیز شاهد ایجاد چالشهای متعددی هستیم.
مشکل دیگری که در بعضی از مراکز قرآنی و رسمی شاهد هستیم این است که مدیران به جای اینکه متناسب با شرایط روز و با بهرهگیری از فناوری نوین فعالیت کنند درگیر و سرگرم گزارشها غلوبرانگیز و صوری هستند که به آنها داده میشود؛ آنان باید شرایط رو به سرعتی که در جنگ فرهنگی با آن روبرو هستیم را رصد و متناسب با آن برنامهریزی کنند. آنان به جای اینکه برنامههایی ارائه کنند که اثرگذاری بیشتری داشته باشد و در مقابل صف دشمن به عنوان پادزهر عمل کند، همه چیز را برگرفته از گزارشها، آمار و ارقام خوب میبینند، خارج از اینکه در حقیقت چه خبر است. مثلاً آزمون قرآنی را برگزار میکنند و طی آن اعلام میکنند که 500 هزار حافظ قرآن دارند و آمار ارائه میدهند که نباید این گونه باشد بلکه باید بر روی کیفیت کار کنند تا به کمیت بچسبند.
ایکنا ــ بنابراین میتوان گفت اگر مدیران قرآنی این گونه عمل کنند، در مدیریت امور قرآنی کشور موفق عمل کردهاند؟
بله، اگر مدیران قرآنی این جهات را رعایت کنند، میتوانند موفق باشند و تأثیرگذاری لازم را داشته باشد والا نه.
ایکنا ــ فارغ از دستگاهها و نهادها، مدیران قرآنی در بخش مردمی چه میزان موفق بودهاند؟
مدیران قرآنی در بخش مدنی و مردمی موفقتر بودهاند. هرچه توسعه فعالیت قرآنی را عملاً در کف جامعه و در میان خانوادهها میبینیم، موفقیت آنها نیز پررنگتر بوده است. این نهادهای قرآنی ـ مردمی خودشان را برای بیان آمار و ارقام برای فعالیت قرآنی و تربیت قرآنی که داشتهاند درگیر نکردهاند. هرچند نهادهای مردمی در این باره به خوبی درخشیدهاند و با همکاری این بخش مردمی بوده است که بسیاری از فعالیتها انجام شده است اما چون دستگاههای دولتی ناظر هستند، آن آمار را منتسب به خود میکنند.
ایکنا ــ پس میتوان گفت بخش مردمی تأثیر خوبی در توسعه فعالیتهای قرآنی داشته است؟
درباره توسعه فعالیتهای قرآنی، باید بگویم به لحاظ کمی در طول 40 سال پیروزی انقلاب اسلامی شاهد رشد خوب در ایجاد نهادهای قرآنی به صورت مردمی بودیم و تأثیر خوبی هم داشتهاند اما به دلیل برخی از سیاستهای مدیران بخشهای مردمی دچار نبایدهایی شدهاند که موجب مقداری آسیب به این بخش شده است والا اگر این مجموعههای مردمی تقویت شوند قطعاً میتواند مؤثر واقع شوند.
ایکنا ــ پس ارزیابی شما از کارهای قرآنی که در طول 40 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجام شده مثبت است؟
در طول این 40 سال فعالیتهای قرآنی خوبی انجام شده اما بیشتر آنها شکلی است.
ایکنا ــ منظور شما از شکلی بودن این فعالیتهای قرآنی، ظاهری و سطحی بودن آن است؟
نه بلکه منظورم این است که بیشتر به امر تربیت قاری و حافظ پرداختهایم و کلاسهای آموزشی برگزار کردهایم. قرآن، نسخهای برای نجات بشریت است و هیچ چیزی در عالم هستی وجود ندارد که در قرآن برای آن راهکار ارائه نشده باشد. هنگامی که مقام معظم رهبری با دغدغه سبک زندگی اسلامی و قرآنی را مطرح میفرمایند، یعنی چی؟ یعنی آموزههای قرآنی را عملاً به کف جامعه بردن و به مردم منتقل کردن.
چند درصد از مدیران قرآنی سعی کردند، نه به شعار و تبلیغ، واقعاً موضوعات مرتبط با سبک زندگی قرآنی را در جامعه ترویج دهند؟ معتقدم به موازات آموزشهای شکلی این آموزشها در جامعه داده نشده است.
ایکنا ــ راهکاری که برای جامه عمل پوشاندن به این فرمایش رهبری دارید چیست؟
هیچ راهی ندارد، مگر اینکه وقتی که در هر سطحی خود را به عنوان مدیر قرآنی مطرح کنیم متخلق به اخلاق قرآنی در تمامی شؤن باشیم؛ به عبارت دیگر در برنامهریزیها، واژهها، رفت و آمدها، برخورد با زیر دست، معاشرتمان با بالادست باید رفتارمان ندای قرآنی و بوی قرآن داشته باشد. اما اگر این اتفاق نیفتند عملاً آنچه باید رخ نمیدهد.
ایکنا ــ برخی معتقدند که مدیر قرآنی باید حتماً قاری و یا حافظ قرآن باشد، نظر شما در این باره چیست؟
موافق این امر نیستم، چراکه افرادی هستند که قرآنی عمل کردهاند و تأثیرشان هم از بسیاری از افرادی که خود را قرآنی میدانند، بالاتر بوده و در تاریخ الگو شدند؛ چون مرحوم دولابی که اثرگذار بود و مدرک قرآنی نداشت اما اطلاعات قرآنی و دینی داشت. هنگامی که میگوییم مدیر قرآنی، متفاوت است با اینکه تنها فرد حافظ و قاری باشد. بلکه مراد این است که آن فرد در کنار قاری و حافظ بودن مشی قرآنی، رفتار قرآنی، متخلق به اخلاق قرآنی باشد، به گونهای که هنگامی که طرف با وی برخورد میکند به جز خوبی از او نبیند و تحکم نداشته باشد و به اصول پایبند باشد.
ایکنا ــ طی این سالها شاهد به سرانجام نرسیدن برخی طرحهای قرآنی بودیم. به نظر شما دلیل آن به ساختار بازمیگردد یا مدیریتها؟ برای نمونه طرح ادغام اتحادیههای کشوری که تاکنون با انقلتهایی همراه بوده و به سرانجام نرسیده است.
باید بگویم ادغام اتحادیههای قرآنی کشور شکست نخورده است بلکه به دلیل سنگاندازی برخی از افراد به تأخیر افتاده است اما در مجموع علت شکست برخی از طرحهای قرآنی دو چیز است؛ یکی این است که هنگام تنظیم کارشناسی خوبی روی آنها انجام نشده است.
ایکنا ــ یعنی مدیران قرآنی از مشورت کارشناسان بهرهمند نمیشوند؟
متأسفانه مدیران قرآنی گاه اعتقادی به مشورت و خرد جمعی ندارند یا اگر این امور را انجام میدهند از باب این است که بگویند معتقد به کار جمعی هستیم. اما برخی نیز به معنای واقعی کلمه به این امر اعتقاد دارند و از نظر کارشناسی نخبگان قرآنی بهرهمند میشوند؛ برای مثال اگر قرار است در بحث آموزش قرآنی طرحی ارائه دهیم از نظر اساتید و بزرگان در حوزه آموزش قرآن استفاده کنیم و از نظرات آنها را به معنای واقعی در تنظیم طرحها بهرهمند شویم.
ایکنا ــ اما باید گفت بخشی از نافرجامی طرحهای قرآنی به اجرا نیز بازمیگردد!
بله، بخشی نیز در روند اجرا دچار مشکل میشویم. شاید یک طرحی ساختار آن زیبا باشد اما در اجرا مجموعهای از رویدادها از جمله سلیقهها و رفتارهای منفعتطلبانه از طرف افرادی که مجری این طرح هستند به اجرای طرح آسیب میزند و به شکست میانجامد. اما اگر از خرد جمعی، کارشناسی قوی متخصصان قرآنی و ساختار قوی و با نظارت جدی و نه صوری در طرحهای قرآنی استفاده کنیم، قطعاً این طرحها شکست نخواهد خورد که دراین زمینه تا حدودی نیازمند کار هستیم.
ایکنا ــ اگر از ابتدا فقط یک ساختار و یا یک نهاد قرآنی ویژه وجود داشت، هماکنون در چه وضعیتی از امور قرآنی بودیم؟
با شرایط فعلی آن چیزی که انجام شده خوب است. کار قرآنی یکی دو تا نیست. بهتر بگویم اگر هر فرد از مدیران قرآنی سر جای خودش میایستاد، آن چیزی که الان هست، خوب بود اما با توجه به اینکه همه در کار یکدیگر دخالت میکنند به این نتیجه میرسیم یک نهاد واحد بهتر بود مگر اینکه هر فرد سر جایی خودش باشد.
ایکنا ـ مدیران نهادهای قرآنی چه در بخش مردمی و چه در بخش دولتی چه میزان در مدیریت منابع مالی موفق عمل کردند؟
آن بخشی که مربوط به مدیران قرآنی مردمی است، اینها با توجه به اینکه دخل و خرج با خودشان است و برنامهریزیها براساس توانمندیها انجام میشود و خودشان هستند که تصمیم میگیرند باید خروجی داشته باشند، فعالیت آنها معمولاً شفاف است و درصد بههمریختگی در این زمینه کم است. معمولاً با توجه به آن منابع مالی و انسانی که دارند برنامهریزی میکنند و فعالیت انجام میدهند، اما در بخش دولتی در منابع مالی و انسانی دچار مشکل هستیم. در منابع مالی، شاهد برخی از نگاههای جانبدارانه در تنظیم و توزیع هستیم؛ برای مثال اگر یک فرد قاری، مدیر بخش قرآنی شده است، بیشتر طرحها به سمت تربیت قاری رفته است و اگر فرد مدیر حافظ قرآن بوده است، به سمت و سوی حفظ و یا اگر پژوهشگر قرآنی است به سمت و سوی پژوهش قرآنی متمرکز شده است. این مسئله اشتباه است. این همان نگاهجانبدارانه در مسائل مالی است، به این معنا که هم در توزیع جانبدارانه است و هم در اجرای طرحهای قرآنی.
ایکنا ــ نظر شما در باره موفقیت مدیران نهادهای قرآنی در مدیریت نیروی انسانی چیست؟
در منابع انسانی نیز دچار مشکل هستیم؛ جامعه قرآنی جامعه وسیعی است، نخبگان قرآنی هم کم نیست اما متأسفانه امکان اینکه همه بتوانند در عرصههای مختلف مدیریتی وارد شوند، فراهم نیست و رها شدهاند. این منابع قوی انسانی چرا رها شدهاند؟ چرا یک استاد بینالمللی قرآنی که پیشکسوت نیز هست، رها شده و فردی کار به او ندارد مگر آنکه خدایی نکرده بیمار شود و یا اتفاقی برایش بیافتد تا یادی از او شود، مگر او نمیتواند مدیر شود؟
اولین سرمایه مدیران قرآنی منابع انسانی در حوزه قرآن است که به این زیاد توجه نمیشود. ممکن است مراسم تجلیل، تکریم و تقدیر گاه برای این افراد برپا شود اما از این افراد باید بهرهمند شد. معتقدم یک مدیر در هرجایی که است حداکثر دوران مدیریتش چهار تا پنج سال است بعد از آن خاصیتی ندارد؛ به این معنا که تمام قدرت و توانش را گذاشته است. لذا باید جابجایی صورت گیرد و افراد دیگری بیایند تا ذوقها و انگیزهها و توانمندیهای دیگری به کار گرفته شود. متأسفانه شرایط این کار فراهم نیست. علت این است که برخی از مدیران قرآنی چنان به میز و صندلی میچسبند که حتی اگر حفظ آنها منوط به این باشد که خانه هم نروند، نمیروند و این میزان چسبندگی آنها چون زیاد است امکان حضور دیگران فراهم نیست که این از معضلات منابع انسانی در مدیر قرآنی است.
انتهای پیام