به گزارش ایکنا؛ نشست تخصصی «علامه طباطبایی، دانش الهیات و علوم انسانی» امروز 23 آبان در دانشکده الهیات و علوم انسانی با حضور جمعی از اندیشمندان برگزار شد.
غلامرضا ذکیانی، رئیس دانشکده الهیات علامه طباطبایی با موضوع «بازخوانی هستیشناسی اعتباریات از دیدگاه علامه طباطبایی» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: اعتباریات در مقابل حقیقیات است، وقتی شما در مورد هستها و نیستها بحث میکنید، این بحث ادراکات حقیقی است که علوم فلسفه، فیزیک و ... به هستها و نیستها میپردازند، اما وقتی در مورد فعالیت ارادی انسان صحبت میکنید، در آنجا بحث بایدها و نبایدها مطرح است. مثلا چه کاری باید انجام بدهیم یا نباید انجام دهیم که مشخصا بحث مطابقت با واقع و صدق در اینجا مطرح نیست. لذا علامه بحثهای حوزه افعال ارادی انسان را تحت عنوان ادراکات اعتباری مطرح میکند.
دو دسته ادراکات اعتباری از نظر علامه
وی در ادامه با اشاره به تقسیمبندی علامه از ادراکات افزود: علامه ادراکات اعتباری را به دو دسته تقسیم میکند، اعتباریات قبل از اجتماع و بعد از اجتماع. به نظر علامه، اولین مورد قبل از اجتماع، وجوب است و بعد از آن مواردی نظیر حسن و قبح، انتخاب آسانترین راه، استخدام و متابعت علم مطرح میشود.
ذکیانی به تبیین وجوب پرداخت و گفت: وجوب یعنی تفاوت انسان با موجوداتی که دارای شعور نیستند، در این است که موجودات زنده مانند درخت، برای رسیدن به کمال قوههایی در طبیعتشان قرار دارد، مانند غریزه که کمک میکند تا به نیازهای خود برسند، لذا احتیاج به فکر ندارند. مانند کودک انسانی که وقتی به دنیا میآید بدون اندیشه به سراغ مادر میرود و مسائلی را به صورت غریزی دنبال میکند.
رئیس دانشکده الهیات دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه افزود: اما این انسان وقتی بالغ میشود، کارهایش از روی غریزه نخواهد بود، به همین دلیل است که وقتی تشنه میشویم، نیازی در بدن وجود دارد و این نیاز نیز در عالم بیرون منشائی دارد که باعث میشود سراغ آن برویم و نیاز را برطرف کنیم. اما اینکه آب را تصور کنیم و اینکه به سمت آن برویم و یا تهیه کنیم و بنوشیم، همه اینها مراتبی است که تا سیراب شدن باید انجام شود. اما نفس میآید و برای همه این کارها «ضرورت» و «باید» میبخشد: اینکه من باید آب را بخرم و در لیوان بریزم و بخورم تا سیراب شوم. این بایدها همان است که برای کسی که غریزه برای او حاکمیت ندارد، بایدها را میسازد و علامه میگوید ساختن این بایدها اولین اعتباری است که همه انجام میدهند.
چهار اعتبار بعد از اجتماع
ذکیانی در ادامه به توضیح استخدام که علامه آن را مطرح میکند، پرداخت و تصریح کرد: دست من در اختیار من است و برای کارهای خود از دست استفاده میکنم و آن را به خدمت میگیرم. این رابطه با دست و یا پای خود، رابطه حقیقی است، اما انسان از همین جا به مواردی که خارج از اختیار او است، مانند دوست، همسر و فرزندش را نیز در همین حدی که از دستش استفاده میکند، از آنها نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکند. چنان که من از افرادی که با آنها رابطه دارم، استفاده میکنم، آنها نیز این رابطه را با من دارند و از من برای رسیدن به هدف استفاده میکنند و این مسئله موجب ایجاد شبکهای میشود که از نظر علامه نقطه آغازین تشکیل اجتماعات است.
رئیس دانشکده الهیات دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: علامه به چهار اعتبار بعد از اجتماع نیز اشاره میکند که عبارت از مالکیت، زبان، ریاست و مساوات است. علامه در بخش مالکیت معتقد است که وقتی اجتماع تشکیل شد، انسانها چیزهایی را که به صورت حقیقی مالیکت دارند، به مسائل دیگری تعمیم میدهند. مثلا من اگر ماشین داشته باشم که برای خودم هم باشد، این اعتبار است و جزء ادراکات حقیقی نیست. مالکیت را اعتبار میکنند، مانند مالکیت زمین و ... . یا ریاست که اعم از مسائل دیگر است. در مالکیتها یک زمینی داریم و شما نیز همین طور و من احتیاج به چیزهایی از شما دارم و برعکس و بعد به معامله ختم میشود، معامله نیز اعتبار میشود. در این بین است که پول نیز مطرح میشود و انسانها از اول تشکیل اجتماعات پول را اعتبار کردهاند.
ذکیانی تصریح کرد: بانک، سفته، سهام، بهره و هر چیزی که به پول مربوط بشود، اعتباراتی است که انسان به خاطر نیازهای خود به آنها قائل است و برای آنها نیز مابهازای حقیقی نیز ایجاد میکند.
اختلاف مطهری و علامه در ادراکات اعتباری
وی در ادامه افزود: شهید مطهری در این زمینه در چند موضع با علامه طباطبایی، از جمله در ادراکات اعتباری اختلاف داشته است. یکی از مواردی که مطهری اشاره کرده را در نقدی بر مارکسیم مطهری میتوان یافت. میگوید آن کسی که از همه بیشتر در میان حکمای ما در این زمینه بحث کرده، آقای طباطبایی است و در ادامه میگوید که برخی از این بحثها برای ما قابل قبول نبود و نیست، همچنین نقدهایی نیز وارد کرده است که به آن ورود نمیکنم.
ذکیانی در ادامه با اشاره به جملاتی از علامه طباطبایی در جلد سوم المیزان بیان کرد: هرچه وجود حقیقی برایش نباشد، نه معلول است و نه به واجب تعالی منتهی میگردد. اینجا است که در نسبت دادن امور اعتباریه به خداوند، با اشکال مواجه میشویم، زیرا آنها وجود حقیقی و اصیلی که صادق باشد، نیست و تنها در ظرف اعتبار و فرض میتوان برایشان وجودی تصور نمود. اتفاقا موضوعاتی که در شریعت وجود دارد، از قبیل امر و نهی و احکام و همچنین عزت و ملک و رزق و ...، تماما از همان اعتباریات محضه هستند، لذا در نسبت دادن آنها به خداوند اشکال پیش میآید.
اعتباریات؛ مفهومی گرهگشا
رئیس دانشکده الهیات دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه افزود: گرهگشای این مشکل این است که این امور گرچه خود از وجود حقیقی بیبهره هستند، لیکن دارای آثار حقیقی است که حافظ و نگهبان اسامی آنها است. این آثار مانند امور حقیقیه و ثابت هستند که با خداوند نسبت وجودی دارند و همان نسبت مصحح این قسمت میشود. پس ملک و حکومتی که بین ما افراد اجتماع موجود است(یعنی این همه اعتباریات که در بخش سیاسی و ... داریم)، گرچه از خود اعتبارات وضعیهای است که نصیبی از وجود حقیقی ندارد (مثلا رئیس جمهور و وزیر و ... که اعتبار هستند)، لکن چون آثار حقیقیه و وجودات اصیلی را در بردارند که رسیدن به این واقیعات خارجیهای جز در سایه فرض معنای موهوم و اعتباری امکانپذیر نیست، ولی از طرفی تا این آثار نباشد، نام مُلک هم باقی خواهد بود. از این جهت استناد کردن این آثار به خداوند عینا استناد مُلک به خداوند است.
ذکیانی در ادامه صحبتهای خود به جمعبندی نظر علامه طباطبایی در این زمینه پرداخت و بیان کرد: منظور علامه این است که اعتباریات چیزی نیستند که به خداوند نسبت دهیم، اما چون دارای آثار حقیقیهای هستند، بنابراین ما چون این آثار را به خداوند نسبت میدهیم، بنابراین آن اعتباریات را نیز به خداوند نسبت میدهیم و همین بیان عینا در امر و نهی و ... جاری است.
رئیس دانشکده الهیات دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه به نتیجه بحث اشاره و تصریح کرد: نتیجه این است که در فلسفه نیز این مسائل صحبت میشود که وقتی میخواهند در مورد اصالت صحبت کنند، میگویند هر چه اثر داشته باشد اصالت دارد. اما سؤال این است که مواردی که برشمردیم، اینها چقدر در زندگی روزانه ما اثر و تاثیر دارند؟ چند مورد را ذیل بحثهای علامه طباطبایی عرض میکنم. مثلا در بحث مالکیت به بانک، پول، اجاره، سفته، مالیات، عرضه، ربا، سود، زیان و ...، اشاره کردم اما اینها چقدر در زندگی ما اثر دارد؟ در ریاست سلسله مراتب مانند رهبر، رئیس جمهور، وزیر و شورا و ... وجود دارد، اما اینها چقدر در زندگی ما تاثیر دارند؟ اینها همگی تاثیر دارند و اتفاقا اگر بنا باشد بپرسیم تاثیر اینها بیشتر است یا تاثیر ادراکات حقیقی، بیش از 70 درصد دنبال این مباحث هستیم که اعتباریات تلقی میشوند.
واقعیت؛ منحصر در امور مادی یا مشتمل بر اعتباریات؟
وی در ادامه افزود: سؤال این است که اگر بنا است طبق فرمایش علامه هر چیزی که تاثیر واقعی دارد، جزئی از واقعیت باشد، آیا این موارد که اشاره کردم تاثیرشان کم است؟ یا بیتاثیر هستند؟ و اگر تاثیر دارند که اتفاقا دارند، آیا وقت آن نیست که ما در تعریف واقعیت یک مقدار تجدید نظر کنیم و واقعیتها را صرفا از انحصار واقعیتهای مادی خارج کنیم و شامل واقعیتهای اعتباری هم بدانیم.
رئیس دانشکده الهیات دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: اگر این کار را بکنیم، در واقع در این صورت فلسفه فقط وظیفهاش این نیست که به امور حقیقی بپردازد، بلکه به امور اعتباری نیز میپردازد. واقعیت دو دسته است، واقعیتهایی که تا حالا مرسوم بوده است که غیرانسانی است و دوم واقعیتهای انسانی که انسان و جامعه انسانی سبب پیدایش آنها میشوند. اگر حوزه واقعیت را این قدر گسترش دهیم، در آن صورت میشود گفت که در این هستیشناسی، واقعیت کیفی است و نه قطبی و نمیتوان گفت این شیء مادی است، پس واقعیت دارد و امر پول و مالکیت و ریاست واقعیت ندارند. خیر، واقعیت دارند و خود همین موبایل از بسیاری اعتباریات ما که تابع علم است، نشات گرفته است.
وی در ادامه افزود: طبق فرمایش علامه طباطبایی، متابعت از علم، از اعتباریات انسان است و باید ببینید علم چه محصولی دارد. لذا آیا میشود خود اعتباریات را جزء واقعیات عالم تلقی نکرد؟ و اگر جزء واقعیات بدانیم، تبعا تحلیل و نوع نگاه ما به موضوعات فلسفه متفاوت و گستردهتر میشود و از این محدودیتی که در حوزه فلسفه اسلامی داریم، خارج میشویم و شامل همه امور اعتباری هم میشود. جامعه ما این همه مشکلات در حوزه رسانه و .... دارد و فلسفه ما به اینها با چه مبنایی میتواند وارد شود؟ بهترین مبنا ادراکات اعتباری است، ولی به شرط اینکه جدیتر بگیریم و آن را جزء موضوعات واقعی در نظر بگیریم.
انتهای پیام