به گزارش ایکنا؛ یکی از مقالاتی که در شماره 104 فصلنامه علمی ـ پژوهشی کلام اسلامی منتشر شده، با عنوان «روششناسی عقلگرایی فلسفی در کلام اسلامی» است که به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی، استاد حوزه علمیه و محمدعلی اسماعیلی، دانشپژوه سطح چهار موسسه آموزش عالی امام صادق(ع) حوزه علمیه قم نگارش شده است.
به باور نویسندگان «روش عقلگرایی» عنوان عامی است که بر هرگونه نظام فکری که نقش عمده را به عقل داده، اطلاق میشود. روش عقلگرایی به عقلگرایی فلسفی و عقلگرایی غیر فلسفی تقسیم میشود، «روش عقلگرایی فلسفی» رویکردی فلسفی به آموزههای الهیاتی است که میکوشد با استفاده از روش، مبانی و ادبیات فلسفی، تبیینی عقلانی از آموزههای الهیاتی ارائه دهد.
نگارندگان در این نوشتار روشن کردهاند که مولفههای روش عقلگرایی فلسفی عبارتند از: محوریت یقین منطقی؛ بهرهگیری از زبان فلسفی، آثار کلامی که براساس روش عقلگرایی فلسفی تالیف شدهاند، غالباً از شیوه واحدی در تدوین برخوردارند؛ به این صورت که پیش از ورود به مسائل خداشناسی، یک سلسله مسائل معرفت شناسی و فلسفی که زمینهساز بررسی مسائل خداشناسیاند، مطرح میشود.
نگارندگان در یکی از بخشهای این پژوهش با عنوان «مولفههای روش عقلگرایی فلسفی» مهمترین مولفههای روش عقلگرایی فلسفی که تمایزگران از روش نقلی از یک سو و روش عقلگرایی غیر فلسفی از سوی دیگر است، تبیین کردهاند که از قرار ذیل است:
محوریت یقین منطقی
یقین منطقی در مقابل یقین روانشناختی عبارت از «تصدیق به ثبوت محمول برای موضوع همراه با تصدیق به امتناع سلب محمول از موضوع و تصدیق به امتناع زوال این دو تصدیق است، قید «مطابقت با واقع» نیز از ارکان یقین منطقی است که در کلمات برخی منطقدانان آمده است.
روش عقلگرایی فلسفی با محوریت یقین منطقی استوار است؛ و از آنجا که یقین منطقی جز از راه برهان حاصل نمیشود، برهان محوری در آثار کلامی پیروان این روش به روشنی مشهود است که از جمله آنان میتوان به آثار کلامی نوبختیان، ابن میثم، بحرانی، خواجه نصیرالدین طوسی و محقق لاهیجی اشاره نمود که در اینجا به نمونههایی از آنها اشاره میشود:
کتاب «الیاقوت فی علم الکلام» جز نخستین آثار کلامی امامیه است که به روش عقلگرایی فلسفی نگاشته شده است. نویسنده در این کتاب، نخست مسائل معرفتشناسی را مورد بحث قرار داده و پس از آن به ترتیب مباحث خداشناسی، نبوت و امامت پرداخته است. در مساله هفتم از مقصد نخست الیاقوت تصریح میکند که ادله سمعی مفید یقین نیستند؛ زیرا در ادله سمعی اشتراک لفظی، مجاز، تخصیص و امثال آن وجود دارد، لذا نمیتوان به آنها در باب معارف اکتفا کرد؛ ادله سمعی، تنها در کنار قرائن، مفید یقیناند.
نویسنده در راستای اثبات وجود خدا از برهان امکان و وجوب بهره برده است، علامه حلی در شرح، این برهان را روش حضرت ابراهیم(ع) میداند، ابن نوبخت برخی صفات الهی را با تکیه بر وجوب وجود اثبات مینماید که متاثر از روش فیلسوفان است، ایشان در مساله رابطه صفات با ذات الهی، دیدگاه عینیت صفات با ذات الهی را برگزیده و با بهرهگیری از قواعد فلسفی بر اثبات آن چنین استدلال مینماید که اگر صفات الهی نیازمند به آن صفات خواهد بود و نیاز همزاد با امکان است؛ اما اگر مقوم ذات الهی نیازمند به آن صفات خواهد بود و نیاز همزاد با امکان است؛ اما اگر مقوم ذات نباشد، ممکن الوجود خواهد بود و علتش ذات الهی است، در این صورت ذات الهی هم فاعل آن صفات است و هم قابل.
ابن نوبخت همچون فیلسوفان اراده الهی را به صفت علم الهی برمیگرداند، اینها نمونههایی از برهانمحوری و یقینمداری در اثر ابن نوبخت است که بیانگر مولفه روش عقلگرایی فلسفی است. نکته پایانی اینکه، نوبختیان در موارد متعددی با جمهور متکلمان امامیه اختلاف نظر دارند. شیخ مفید در کتاب «اوائل المقالات» به ذکر برخی از این موارد اختلاف پرداخته است.
آنان در مواردی که با جمهور متکلمان امامیه اختلاف نظر دارند، معمولا با معتزلیان هم رای اند، لذا گفته شده که این اشتراک، معلول اشتراک آنان با معتزله در استفاده از فلسفه و روش فلسفی است، شاهد بر این مدعا اینکه شیخ مفید در برخی مسائل اختلافی میان جمهور متکلمان امامیه و نوبختیان، دیدگاه نوبختیان را در مقابل جمهور متکلمان و فقهاء و اهل نقل قرار داده و پیروان نوبختیان را در این مساله اصحاب «کلام» در مقابل اصحاب«نقل» میداند. شیخ مفید در برخی موارد، نوبختیان را به ناَآشنایی با روایات و افراط در عقل گرایی و استدلال توصیف نموده است. در برخی موارد اختلافی دیگر نیز روش عقل گرایی در دیدگاههای آنان مشهود است.
کمال الدین میثم بن علی بحرانی از دیگر پیروان روش عقلگرایی فلسفی در حوزه علم کلام است. کتاب قواعدالمرام وی به سبک عقل گرایی فلسفی نگاشته شده است. ابن میثم بحرانی در طول مسائل و سبک استدلال به روش خواجه نصیرالدین در تجریدالاعتقاد نظر داشته و مستند استدلالهای او بیشتر عقل است نه نقل ابن میثم، معرفت و شناخت خدا را عقلا واجب دانسته و بر آن است که این معرفت از روی تقلید و به موجب نقل، قابل حصول نیست. وی در باب اثبات صنانع، برهان امکان و برهان حدوث را تقریر نموده است(همان، 63) در باب نبوت، سبک دقیق فلسفی در پیش گرفته و آن را به مطالب(ما،هل، لم، کیف و من) تطبیق داده و بیان کرده است. درباره حشر و معاد، نظر ابوالحسن بصری را پذیرفته و بر آن است که اجزای اصلی انسان که تحول و تغییر نمییابد، محشور میشود.
محقق طوسی در کتاب «تجرید الاعتقاد» نمونه کاملتری از روش عقلگرایی فلسفی در حوزه کلام را ارائه نموده است. وی در اثبات واجب الوجود، برهان امکان و وجوب را همگام با فلسفه مشاء تقریر نموده است، وی با بهرهگیری از وجوب وجود الهی به اثبات بسیاری از صفات الهی از قبیل سرمدیت، وحدت، نفی مثل، ترکیب، ضد، جسمیت، حلول، اتحاد، جهتف محل حوادث بودن، حاجت، دردمندی، زیادت صفات بر ذات، رویت و نیز اثبات صفت جود، ملک، تمامیت، حقیت، خیریت، حکمت، تجبّر، قهاریت و قیومیت پرداخت است، قیاسات به کار رفته در این کتاب از سنخ قیاس برهانی است که مفید یقین منطقی است. محقق لاهیجی نیز در تحلیل مسائل کلامی، روش عقل گرایی فلسفی را در پیش گرفته است.
در پرتو موارد بالا، روشن گردید که قیاسات بکار رفته در مسائل الهیات در روش عقل گرایی فلسفی هم از نوع برهان است و این مولفه به روشنی در کتبی که مطابق روش عقل گرایی فلسفی تالیف شدهاند، مشهود است.
استوار ساختن نظریات بر بدیهیات منطقی
مقدمات براهین یا خود بدیهی و بیّناند و یا نظری بوده و به بدیهیات منطقی منتهی میشوند. دلیل بر این مدعا، لزوم دور و تسلسل و ثبوت حدود نامتناهی میان دو حد بالفعل است این مولفه از نتایج مولفه یقین محوری است؛ زیرا در منطق عقل گرایی فلسفی، قضایای مفید یقین منطقی به بدیهیات و نظریات تقسیم شده و نظریات بدون استواری بر بدیهیات، مفید یقین منطقی نیستند.
حکیم لاهیجی در مقدمه «گوهر مراد» در تفاوت میان حکمت و کلام بر این نکته تاکید دارد که عقل را در تحصیل معارف الهی و سایر مسائل عقلی استقلال تمام حاصل است و توقفی در این امور به ثبوت شریعت ندارد، پس تحصیل معارف حقیقی و اثبات احکام یقینی برای اعیان موجودات، بر نهجی که موافق نفس الامر بوده باشد، از راه دلایل و براهین عقلی صرف که منتهی شود به بدیهیات که هیچ عقلی را در قبول آن توقفی و ایستادگی نباشد، بیآنکه موافقت یا مخالف وضعی از اوضاع یا ملتی از ملل را در آن مدخلی بود و تاثیری باشد، طریقه حکماء بود و علم حاصل شده به این طریق در اصطلاح علماء علم حکمت گویند در مقدمه شوارق الالهام نیز متکلمان شیعی را فیلسوف و فیلسوف شیعی را واجد تفکر کلامی میداند و روش عقل گرایی فلسفی را در کلام شیعی نهادینه میداند از این دو مطلب حضور این مولفه در آثار کلامی اندیشوران امامی روشن میشود.
نگارندگان در یکی دیگر از بخشهای این پژوهش به «کارکرد دانشهای مختلف در روش عقل گرایی فلسفی» اشاره کرده و معتقند که روش عقل گرایی فلسفی از دانشهای مختلفی در راستای بررسی مسائل کلامی بهره میبرد که کارکرد مهمترین آنها از این قرار است:
معرفتشناسی
معرفتشناسی علمی است که شناختهای انسان را مورد بررسی قرار داده، انواع شناختها، ارزشیابی آنها و تعیین ملاک صحت و خطای آنها را مورد بررسی قرار میدهد، مسائل معرفت شناسی معمولا در فلسفه اسلامی در ضمن مباحث هستی شناسی مطرح گردیده و تفکیک این دو از یکدیگر در آثار پیشینیان مشهود نیست.
بهره گیری از مسائل معرفت شناسی در آثار متکلمان اسلامی به ویژه پیروان روش عقل گرایی فلسفی کاملاً مشهود است که به عنوان نمونه به برخی موارد اشاره میشود:
ابن میثم در آغاز کتاب قواعد المرام، بسیاری از مباحث معرفت شناسی نظیر تعریف علم تصوری و بدیهی و نظری تصدیق جازم و غیر جازم راههای کشف مجهولات تصوری و تصدیقی و مانند اینها را مطرح نموده است محقق طوسی با تفصیل بیشتری به بررسی مسائل معرفت شناسی پرداخته و مباحثی نظیر تقسیم علم به تصور و تصدیق بدیهی و نظری رابطه علم با انطباع علم فعلی و انفعالی و اقسام تصدیقات بدیهی علم واجب و علم ممکن رابطه علم و ادراک، مراتب علم تفسیر عقل و مراتب آن و مانند اینها را مطرح نموده است. محقق لاهیجی نیز در شوارق الالهام در شرح موارد بالا، مسائل فوق را به تفصیل مورد بررسی قرار داده است.
فلسفه
بهرهگیری از مسائل فلسفی در آثار متکلمان اسلامی به ویژه پیروان روش عقل گرایی فلسفی کاملا مشهود است که توضیح این کاربرد در دو حوزه تقدیقات و تصورات (زبان فلسفی) گذشت، نکته شایان توجه اینکه بهره گیری از مسائل طبیعیات نیز در آثار آنان کاملا مشهود است که به عنوان نمونه میتوان به مسائلی نظیر کروی بودن زمین، اثبات خلا، اختلاف متفقات در طبائع، جوهر فرد، و مانند اینها که در بحث معاد مطرح گردیده اشاره نمود.
نویسندگان در بخش پایانی و در مقام نتیجهگیریبه پنج نتیجه دست یافتهاند که عبارت از موارد ذیل هستند:
1 ـ متکلمان اسلامی در تعریف علم کلام به سه جنبه «استنباط عقاید دینی»، «اثبات آنها» و «دفاع از آنها» اشاره کردهاند؛ اما در میزان بهرهبرداری از دو منبع عقل و نقل در وظایف سه گانه مسائل علم کلام میان اندیشوران کلامی اختلافاتی وجود دارد که بر این اساس روشهای کلامی را میتوان در یک دسته بندی کلی به سه روش «عقلی»، «نقلی» و «تلفیقی» تقسیم کرد. «روش عقلگرایی» عنوان عامی است که بر هر گونه نظام فکری که نقش عمده را به عقل داده باشد، اطلاق میگردد و در مقابل نظامهای فکریای همچون «نقلگرایی»، «ایمانگرایی»، «شهودگرایی» و «تجربهگرایی» قرار میگیرد روش عقل گرایی در یک تقسیم دیگر به «عقل گرایی فلسفی» و «عقل گرایی غیر فلسفی» قابل تقسیم است؛ «عقلگرایی فلسفی» بیانگر یک رویکرد فلسفی به آموزههای الهیاتی است که سعی دارد با استفاده از روش، مبانی و ادبیات فلسفی، تبیینی عقلانی از آموزههای الهیاتی ارائه دهد.
2 ـ دوره فلسفی شدن علم کلام و حضور روش عقل گرایی فلسفی یکی از مهمترین و تاثیر گذارترین دورههای کلام اسلامی به ویژه کلام امامی است. مقصود از فلسفی شدن کلام آن است که متکلم ابزارهای لازم را برای انجام وظایف خود از فلسفه وام بگیرد و با مبنای صحیح فلسفی به بررسی و تبیین گزارههای کلامی بپردازد نوبختیان را میتوان جزء نخستین متکلمان پیرو روش عقل گرایی فلسفی در کلام امامی شمرد. کمال الدین میثم بن علی بحرانی، محقق طوسی و محقق لاهیجی نیز نمونههای کاملتری از روش عقل گرایی فلسفی در حوزه کلام را ارائه نمودهاند.
3 ـ مهمترین مولفههای روش عقلگرایی فلسفی که تمایزگر آن از روش نقلی از یک سو و روش عقلگرایی غیر فلسفی از سوی دیگر است، از این قرار است: یکم محوریت یقین منطقی، دوم استوار ساختن نظریات بر بدیهیات منطقی؛ سوم بهره گیری از قواعد فلسفی، چهارم، بهره گیری از زبان فلسفی
4 ـ آثار کلامی که براساس روش عقل گرایی فلسفی تالیف شدهاند غالباً از شیوه واحدی در تدوین و تالیف برخوردارند؛ به این صورت که پیش از ورود به مسائل خداشناسی، یک سلسله مسائل معرفت شناسی و فلسفی که زمینه ساز بررسی مسائل خداشناسیاند، مطرح میشود.
5 ـ روش عقلگرایی فلسفی از دانشهای مختلفی در راستای بررسی مسائل کلامی بهره میبرد که کارکرد مهمترین آنها از این قرار است: یکم، معرفت شناسی؛ دوم فلسفه، سوم منطق؛چهارم علم اصول.
انتهای پیام