حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد، عضو هیئت علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره ترجمه قرآن گفت: ترجمه هم در حوزه متون مقدس و هم در حوزه متون غیرمقدس داستان طولانی دارد. طبیعی است که ترجمههای متون مقدس به دلیل حجیت داشتن متن برای معتقدان آن از حساسیت خاصی برخوردارند؛ از اینرو کم و کاست و چگونگی ترجمه این متون حساس است. به همین دلیل ترجمه قرآن کریم در قرنهای نخست برای معتقدانش به لحاظ شرعی مسئله بود که آیا میتوانند چنین کاری انجام دهند یا نه.
وی افزود: حتی بعد از قرن چهارم و ترجمه شدن متنی که به ترجمه تفسیر طبری معروف است، این دغدغه وجود داشت. البته اگر با دقت تأمل شود این ترجمه ربطی به طبری ندارد، حداکثر این است که میشود گفت مترجمان به طبری هم نظر داشتهاند. تا اینکه در قرن چهاردهم این دغدغه جدیتر شد و یکی از عالمان الازهر در روا یا ناروا بودن ترجمه قرآن مطلبی نوشتند که بعد از آن ترجمه پذیرفته شد و فتوا دادند که میشود قرآن را ترجمه کرد.
حجتالاسلام مهدویراد ادامه داد: نگاهی به ترجمههای موجود از متنهای قدیمی طبری تا تفسیر میبدی، ابوالفتوح و برخی تفاسیر دیگر نشان میدهد که در سالهای اخیر ترجمههای متعددی از قرآن منتشر شده است؛ از اینرو نقد علمی این ترجمهها امری ضروری است.
دبیر علمی سی و دومین دوره جایزه کتاب سال گفت: هیچ مترجمی با هر قدرتی که دست به ترجمه بیازد، نمیتواند ادعا کند حق متن قرآن را ادا کرده است، تقریباً برخی متون دیگر فرهنگی نیز این گونه هستند، به ویژه قرآن که جایگاه بلندی دارد؛ به عنوان مثال در ترجمه برخی موارد مانند ترجمه اسماء الهی وجود دارد که اگر اینها ترجمه شود، معلوم نیست چه خواهد شد. یا برخی واژهها که بار معنایی بسیار سنگینی مانند تقوا، ایمان، صبر و ... دارند، باید بهدرستی ترجمه شوند.
وی در ادامه خاطرهای از شهید بهشتی نقل کرد و گفت: قبل از پیروزی انقلاب مرحوم آیتالله دکتر بهشتی در مشهد منزل مقام معظم رهبری آمده بود و بحث مهمی در جلسهای مطرح شد که چگونه قرآن را ترجمه و ترجمههای موجود را چگونه بررسی کنیم. معتقد بودند که باید واژههای معناداری که بار فرهنگی مکتب را به دوش میکشد، ترجمه نکنیم و مترجم عین آن متن را بگذارد و در پاورقی، تلقی خود از این متن را ارائه دهد. به عنوان مثال، واژه «متقین» سالهای سال «پرهیزگاران» ترجمه میشد که مرحوم مطهری در تحلیل دقیقی نشان داد که این گونه ترجمه کردن غلط است، بعد از آن «خویشتنبانان» ترجمه کردند و برخی نیز تقواپیشگان ترجمه کردند. وی معتقد بود که مترجم باید تلقی خود را عنوان کرده و در گذرگاه زمان باید این ترجمه داوری شود. یا وقتی مترجم به ترجمه صفات و اسماء الهی میرسد آن را ترجمه کرده و به عنوان مثال «سمیع» را شنوا ترجمه کند و در پاورقی بگوید تلقی من از سمیعی که به خدا نسبت میدهم، چیست.
عضو هیئت علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران به آیه «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» اشاره کرد و گفت: یکی از مترجمان نواندیش نوگرا اهل بیت(ع) را «خانگیان» ترجمه کرده بود که کسی این ترجمه را نمیفهمد. درست است که ترجمه عربی به فارسی آن خانگیان است، اما مطمئناً مراد گوینده که خداوند سبحان است، این ترجمه نیست.
وی در ادامه بیان کرد: واقعاً مترجم، مترجم است یا مفسر؟ یا مفسر و مترجم است؟ این نکته مهمی است. سالهای پیش در جلسهای که مرحوم مجتبوی، استاد آذرنوش و خرمشاهی نیز حضور داشتند، این بحث مطرح شد و من گفتم مترجم مفسرانه میفهمد و مترجمانه مینویسد، اما مفسر مفسرانه میفهمد و مفسرانه هم مینویسد، امکان ندارد که مترجم مفسر نباشد. معنای بسیاری از آیات در سیاق، دگرگون میشود و وقتی مترجم توجه به سیاق را در ترجمه خود وارد کند، میشود تفسیر و اگر وارد نکند ترجمهاش نارسا خواهد شد؛ از اینرو اینها پیچهای بحث ترجمه است و نقد عالمانه ترجمه را نیاز دارد.
نویسنده «سیر تطور نگاشتههای علوم قرآن» ادامه داد: ای کاش کسانی مانند «سیدمحمد فرزان» بودند که ترجمه را نقد میکردند. تقریباً در جریانهای «نوآیینانه»، ترجمه ابوالقاسم پاینده مورد نقد شهید مطهری و سیدمحمد فرزان قرار گرفت. کسی که این نقد را در مجله حبیبالله یغمایی چاپ کرد، نوشته بود که چون نقد ترجمه را هر کسی نمیتواند انجام دهد، بدین سان نقد استاد مطهری و سیدمحمد فرزان را چاپ میکنیم. نقد سیدمحمد فرزان دارای نکتههای لطیفی بود، اما متأسفانه ابوالقاسم پاینده فرصتی را که برای اعمال این نقدها داشت، انجام نداد.
وی یادآور شد: نقد ترجمه بسیار لازم است و اگر این نقدها از ابعاد گوناگون باشد، لازمتر است، همچنین ترجمهها هر چه نقد شوند و مترجمان با توجه به این نقدها ترجمه قرآن را انجام دهند، کار ترجمههای قرآن به سامانتر خواهد شد.
مهدویراد در ادامه در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه مهمترین نقدی که به ترجمههای قرآن مطرح است چیست، عنوان کرد: قواعد تفسیری در ترجمه اهمیت زیادی دارد و مفسران دانسته یا ندانسته، مستقیم یا غیرمستقیم به آن توجه کردهاند. به عنوان مثال در آیه «كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً»، «ذمه» براساس ادب عربی، هم به معنای عهد، هم به معنای پیمان و هم به معنای ذمهای است که بر عهده کسی میآید و هم به معنای خویشاوندی است که در تفسیر طبری همه این معانی آمده است اما به تدریج که ترجمههای دیگری پس از آن انجام شدهاند، از این معانی کم کرده و اکنون فقط معنای خویشاوندی در ترجمهها دیده میشود.
عضو هیئت علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران افزود: اگر لفظی دارای معانی متعددی باشد، همه آنها باید در ترجمه بیاید. خداوند سبحان وقتی «اثم» را حرام کرده است. اگر مترجم فقط معنای «گناه» را بنویسد، ممکن است که اشکال وارد نکند، اما «اثم» به معنای شراب و نوشیدنی ناهنجار هم است و در این صورت نمیتوان یکی را انتخاب کرد و باید فضای آیه مورد توجه قرار گیرد؛ از این رو مهمترین مشکل ترجمهها عدم توجه به قواعد تفسیری و فضای آیه و سوره است.
حجتالاسلام مهدویراد در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا نارسایی ترجمهها میتواند در انس مردم با ترجمهها مؤثر باشد، بیان کرد: سبکی که برخی از علما معتقدند، ترجمه یعنی تفسیر و فهم آن متن، وقتی میگوییم معنای کلمه این است، یعنی مقصود متکلم این است و اگر قرار است مقصود را دریابیم، باید فهم را به کار بگیریم و مفسرانه بفهمیم و مترجمانه بنویسیم، اما برخی علما هم معتقدند که نیاز نیست پرانتزهای متعددی برای ترجمه باز کنیم؛ از اینرو روانی و رسایی ترجمهها میتواند در انس مردم با آنها مؤثر باشد.
وی در ادامه گفت: برخی از ترجمههای قرآن گنگ هستند و اگر کسی کمی عربی بداند، میتواند متن عربی را بهتر از ترجمهها بفهمد. از اینرو بعد از این هر کس میخواهد ترجمه کند، قدری تأمل کند که آیا ترجمه میکند یا از روی دیگران مینویسد و وقتی که میخواهد ترجمه کند همه این مقدمات را مراعات کند.
گفتوگو از سمیه قربانی