«سفینه» در ایستگاه 53
کد خبر: 3597824
تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۳

«سفینه» در ایستگاه 53

گروه اندیشه: شماره 53 فصل‌نامه تخصصی قرآن و حدیث «سفینه» منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، شماره 53 فصل‌نامه تخصصی قرآن و حدیث «سفینه» ویژه عدل الهی منتشر شد.  این فصل‌نامه به صاحب امتیازی موسسه فرهنگی نبا مبین، مدیرمسئولی محمدحسین شهری و سردبیری منصور پهلوان منتشر می‌شود و دوره زمستان 95 آن مشتمل بر 200 صفحه است.
در این شماره می‌خوانیم: «بررسی شواهد منتقله بودن و نااستواری روایت خنده حام بن‌نوح در تفسیر مجمع البیان» نوشته کامران اویسی و سیدرضا مودب، «بررسی نامه امام هادی(ع) به اهالی اهواز از دیدگاه روش‌شناسی کلامی» اثر محمدمهدی کرباسچی و گیتا حری‌رضایی، «عدل الهی و مسائل مربوط به آن در میراث مدرسه امامیه بغداد» تالیف عباس همامی و سمیه خلیلی‌آشتیانی، «ارتباط علم پیشین و اختیار عباد در آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی» نوشته عباس شاه منصوری، «تباین علم خداوند با علوم مخلوقی»، نوشته علیرضا رحیمیان و سعید رحیمیان، «منبع شناسی بدا و موضوع‌های مرتبط با آن» اثر زهره اخوان‌‎مقدم و سیدمجید نبوی.
در چکیده مقاله «عدل الهی و مسائل مربوط به آن در میراث تفسیری امامیه بغداد» می‌خوانیم: یکی از مسائل کلامی و تفسیری عدل‌ الهی و از مسائل مربوط به جبر و اختیار است که امامیه با معتزله و اهل حدیث دیدگاه کاملا متفاوتی دارد. این تفاوت بر موضوعات جزئی‌تر مانند استناد افعال انسان به خود و اراده خدا و معاصی انسان تاثیر مستقیم داشته است، به گونه‌ای که امامیه قائل به اختیار انسان در راستای اراده و مشیت الهی شدند و معتزله به اختیار کامل انسان و نفی اراده الهی در افعال انسان گرویدند، و اهل حدیث نیز قائل به جبر هستند. این دو دیدگاه منجر به حصر قدرت الهی و یا بالعکس  فاعل نبودن انسان در معاصی می‌شود. تاثیر مواجهه امامیه با این دو گروه به ویژه اهل حدیث نیز قائل به جبر هستند. تاثیر مواجهه امامیه با این دو دیدگاه به ویژه اهل حدیث،‌ افزودن بر آثار کلامی در آثار تفسیری این مدریه،‌ ذیل برخی از آیات بسیار مشهود است. به طوری که نا ظر به دیدگاه جبریه، اقدام به پاسخ به شبهات کرده‌اند.
همچنین در نتیجه‌گیری مقاله «بررسی شواهل منتقله بودن و نااستواری روایت خنده حام‌ بن‌نوح در تفسیر مجمع‌البیان» می‌خوانیم: از مطلب گفته شده‌، می‌توان نتیجه گرفت درباره نااستواری دلالت روایت خنده حام‌ بن‌نوح، همین نکته کافی است که تسری گناه حام‌ بن‌نوح به اولاد و نسل‌های بعدی وی، خلاف عدل الهی است. اما درباره اصل صدور روایت خنده حام بن‌نوح می‌توان گفت: کلام شیخ صدوق نشان دهنده غرابت روایت خنده حام‌ بن‌نوح است و با توجه به نقل تورات، قاعدتا از جمله اسرائیلیاتی است که توسط برخی افراد مانند وهب بن‌منبه به صورت یک روایت در منابع اهل تسنن در آمده و درج گردیده و سپس توسط دیگر شیوخ روایت راویان امامی آمده است. البته با توجه به سندی که ذکر شد احتمال تدلیس وجود دارد. یعنی این فرضیه قابل طرح است که افرادی به صورت مغرضانه، از اهل تسنن به سبب عواملی، از جمله درج مطالبی در تضعیف مقام پیامبران، سندسازی کرده باشند. نهایتا با توجه به شباهت بین مضمون روایت خنده حام بن‌نوح با مضامین روایت متشابه آن در منابع عامه که بر گفته از ورود اسرائیلیات در آنهاست، منتقله بودن آن  و در عین حال، نا استواری‌اش به جهت مخالفت با ضروریات مذهب شیعه، نتیجه می‌شود.

captcha