اصول خوشبختی انسان از منظر اسلام/ انطباق فرد با قرآن یا بالعکس؟
کد خبر: 3574701
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۲
حجت‌الاسلام غیاث در «نشانی»:

اصول خوشبختی انسان از منظر اسلام/ انطباق فرد با قرآن یا بالعکس؟

گروه جامعه: حجت الاسلام غیاث با اشاره به مهمترین اصول خوشبختی انسان در رسیدن به سبک زندگی اسلامی، تصریح کرد: بدبختی جامعه ما از اینجا شروع شد که هرکسی قرآن را با خودش تطبیق داد!

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، ایکنا در دومین ویژه‌برنامه «نشانی»، این بار میزبان حجت‌الاسلام والمسلمین «عبدالرحمن غیاث» محقق و پژوهشگر حوزه سبک زندگی و اساتید حوزه و دانشگاه است. این استاد دانشگاه با ارائه راهکارهایی برای رسیدن به سبک زندگی اسلامی در خانواده و جامعه به افراد، معتقد است، باید در زندگی ریشه‎های دینی را محکم کنیم و بچه‎هایمان را از طریق عقل و نه احساسات با دین آشنا کنیم. وی اصلی‎‎ترین عامل موفقیت در زندگی را این می‎داند که فرد در تمامی لحظات زندگی‏ به گونه‎ای عمل کند که انسان بودنش حفظ شود؛ در ادامه این گفت‌وگو را دنبال کنید:

*لطفا خودتان را معرفی کنید.

رحمان غیاث هستم و در 17 خرداد سال 1338 در محله منیریه تهران به دنیا آمدم؛ تحصیلات حوزوی را در قم و بخشی از آن را تهران تا مقطع خارج و همطراز با دکتری گذراندم؛ در حال حاضر هم در دانشگاه برای تحصیل و تدریس حضور دارم و نزدیک به 40 سال است که تدریس می‌کنم. از بچگی به نماز، قرآن و فکر کردن علاقه شدید داشتم و امروز هم قالب اوقاتم به فکر کردن، انس با قرآن و عشق به نماز می‎گذرد و اکثر پدیده‎هایی که در زندگی با آنها مواجه می‎شوم با فکر و تعقل برای خودم مورد بررسی قرار می‎دهم.

*سبک زندگی از منظر قرآن چیست و چه تعاریف برای آن است؟

سبک یعنی رعایت یک سلسله چهارچوب‌ها، باید‌ها و نباید‌ها؛ اصولا باید‌ها و نبایدها برای کسانی معنی دارد که هدف داشته باشند و تا هدف نداشته باشیم همه چیز برای ما مساوی است؛ زمانی که فرد هدف داشته باشد آن چیزی که او را به هدفش می‌رساند خوب و آن چیزی که او را از هدفش دور می‌کند بد می‌شود؛ در این میان مواردی لوازم رفتن و مواردی موانع رفتن است؛ لذا سبک زندگی برای کسانی معنی دارد که هدف داشته باشند. عالی‌ترین هدف در تفکر قرآنی قرب به خداست؛ به عنوان نمونه یکی از زیباترین مناسکی که انجام می‌شود حج است؛ حال اگر کسی آن را درست بجا آورد باید بعد از آن، منطقش آیه 201 سوره بقره یعنی «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» شود؛ یعنی اگر کسی مکه رفت و با آن عبادت درست همراه شد، باید در ریز و درشت زندگی‌اش تنها هدفش قرب به خدا باشد. در تفکر دینی ما، هر قدمی که بر می‌داریم باید ما را به خدا نزدیک کند و هر کاری را که برای خدا انجام می‎دهیم در آن نباید عیبی باشد. ما اگر می خواهیم با سبک زندگی اسلامی زندگی کنیم باید عیب‎ها را بشناسیم، برطرف کنیم و یا اینکه اجازه ندهیم این عیب‎ها وارد زندگی ما شود.
اصول خوشبختی انسان از منظر اسلام/ انطباق فرد با قرآن یا بالعکس؟

*راه های ترویج سبک زندگی برگرفته از قرآن در جامعه اسلامی چیست؟

باید بنا به گفته پیامبر بزرگ اسلام در ریز و درشت زندگی هدف خوب داشته باشیم؛ ایشان می‌فرمایند (لِيَكُنْ لَكَ في كُلِّ شَيءٍ نيَّةٌ صالحةٌ)، یعنی در همه کارهایتان هدف خوب داشته باشید، و بعد برای اینکه حضرت بفهمانند یعنی همه کارها و استثنا هم ندارد 2 کار را برای مردم مثال می‎زنند که: (حَتَّي في ‌النَّومِ وَالأكلِ) یعنی حتی در خواب و خوراکتان هم هدف داشته باشید. انسان وقتی هدف داشته باشد، بایدها و نبایدها برایش مشخص می‏‌شود و چون این موضوع برایش روشن و مشخص می‎شود دیگر دلشوره و دلواپسی در زندگی نسبت به کارهایش نخواهد داشت. نقش اصلی زندگی هر فرد به عهده خودش است؛ اصلی‎ترین عامل خوشبختی و اصلی‎ترین عامل بد بختی انسان هم خودش است و نباید تقصیرها را به گردن این و آن بیاندازیم؛ اگر انسان به واقع هدف داشته باشد می‎فهمد که آیا باید اینترنت و ماهواره را وارد زندگی بکند یا نه؟ و این را می‌‏فهمد که اگر این ابزار وارد زندگی‎اش شد، این ورود قطعا مطلق نیست و مشروط است؛ چون هدف دارد باید به گونه‏‌ای این ابزار وارد زندگی‏‌اش کند که روی هدفش تاثیر‏گذار نباشد و او را از هدف اصلی‎اش باز ندارد. نکته‎ای که پیامبر اسلام(ص) به ما یاد داده‎اند این است که در تمامی کارهایتان هدف داشته باشید؛ اگر این موضوع را به واقع اجرایی کنیم، چون هدف داریم بعد از آن تصمیم‌‏گیری در مسائل زندگی بسیار آسان می‎شود؛ وقتی هدف داشته باشیم می‎فهمیم که چه چیزهایی باید و چه مواردی نباید وارد زندگی شود.

کسی که هدف داشته باشد بایدها و نبایدها برایش مشخص است

کسی که هدف داشته باشد بایدها و نبایدها برایش مشخص است و کسی که اینگونه است اضطراب و دلشوره ندارد و کارهایش قابل ارزیابی است؛ در اهمیت این موضوع همین بس که امام موسی کاظم(ع)، می‎فرمایند کسی که همیشه به محاسبه نفس و ارزیابی خود نپردازد شیعه نیست؛ این جمله واقعا زیبا و ارزشمند است که ما به سمتی حرکت کنیم که ارزیابی خودمان را یک اصل در حضور مکتب تشیع ببینیم. اگر ارزیابی کردیم دو حالت زیبا به انسان دست می‎دهد؛ اول وقتی به هدف نزدیک شود خوشحال می‎شود و وقتی از هدف دور می‎شود ناراحت؛ ما در زندگی هم به شادی و هم به غم نیازمندیم، البته شادی‎ها و غم‎های حقیقی و نه دروغین؛ عده‎ای با یک لطیفه و یا تخیل شاد و خوشحال می‎شوند اما این شادی و خنده اثر زیادی ندارد، اما وقتی فهمیدیم که یک قدم به هدف نزدیک شدیم می‏خندیم و این خنده ارزشمند و عقلایی است.

کسی که مشکل و یا محصولی را برای حل مشکلات جامعه اختراع می‎کند که جان بسیاری را از هلاکت نجات می‎دهد و بعد از این موفقیت‎ها شادی می‎کند و می‎خندد این خنده عقلایی و بسیار ارزشمند است. بارها به مسئولین رده بالای مملکت گفته‎ام مردم کارهایی که در شبانه روز انجام می‎دهند قابل شمارش است و شامل حرف زدن، غذا خوردن، لباس پوشیدن، عبادت و امثال آن است که همه تکراری است؛ لذا به آنها گفته‎ام که چهارچوب‎هایی را از بهترین روش‎های دینی در رابطه با معاشرت و زندگی افراد استخراج کنیم و به صورت هماهنگ توسط تمام دستگاه‎های تبلیغی کشور، مساجد، محله‎ها، صدا و سیما، حسینه‎ها، رسانه‎ها و امثال در کشور جا بیاندازند که به گوش همه برسد. یکی از منابع دینی عقل است؛ باید عقلمان را به کار بیاندازیم. معتقدم تا انسان دوره انسانیت را سپری نکند دوره اسلامی را نمی‎تواند سپری کند و یا نادرست سپری می‎کند؛ لذا باید چند واحد انسانیت را بگذراند تا بعد بتواند واحدهای اسلامی را بگذرانند، آن موقع است که اسلام را با آغوش باز می‎پذیرد.
اصول خوشبختی انسان از منظر اسلام/ انطباق فرد با قرآن یا بالعکس؟

مشکلات جامعه ما از اینجا شروع شد...

کسانی که دوره انسانیت را نگذرانده‎اند و از عقلشان درست استفاده نمی‎کنند، اگر قرآن هم به آنها بدهیم به جای اینکه خودشان را بر قرآن تطبیق دهند قرآن را بر خودشان تطبیق می‏‌دهند! بدبختی جامعه ما از اینجا شروع شد که هرکسی قرآن را با خودش تطبیق داد و وقتی این عمل رخ می‏‌دهد قرآن که یک چیز است همه‏ چیز می‏‌شود ولی اگر همه خودمان را با قرآن تطبیق دهیم همه، یک‏ چیز می‏‌شود. من اگر با عقل اسلام را پذیرفتم، نه چیزی از آن کم و نه اضافه می‏‌کنم، و این پذیرش در نهایت اسلام ناب می‎شود؛ آن زمان اگر همه خودمان را با اسلام ناب تطبیق دهیم امت واحده می‎شویم، ولی اگر برعکس این اتفاق افتاد همه چیز می‎شویم و دشمن از اختلاف ما سو استفاده می‎کند.

انسان قرآنی بیش از اینکه از عوامل منفی اثر بگیرد روی آنها اثر می‎گذارد

یکی از ابعاد زندگی انسان بعد اجتماعی است که نباید از آن غفلت کرد؛ کسی که درست قرآنی باشد بیش از اینکه از عوامل منفی اثر بگیرد روی آنها اثر می‎گذارد،؛ استفتایی را از حضرت امام(ره) در مورد اینکه فردی به اسلام و انقلاب ناسزا می‎گوید که از آشنایان ماست اما نمی دانیم با او چه کنیم گرفتند، امام در این رابطه فرمودند که صله رحم مطلقا واجب است و توانا باشید و بروید که روی آن اثر مثبت بگذارید نه اینکه اثر منفی از او بپذیرید. همچنین امام صادق(ع) فرمودند: که کسی که با پای این و آن وارد دین می‎شود با پای این و آن و دیگری از دین خارج خواهد شد. اما کسی که با عقلش دین را بپذیرد، اگر تمام دنیا هم جمع شوند دینش را نمی‎توانند از او بگیرند؛ متاسفانه ما زمینه دینداری فرزندانمان را فراهم نکردیم و از این می‎ترسیم که اگر در جایی که دینداری نباشد آنها تحت تاثیر این شرایط قرار گیرند و بی‎دین شوند. کسی که دین داریش محکم باشد فردی مثل شهید چمران شود، که در زمان طاغوت نماز ظهر و عصرش را چند بار و در چند جا می‎خواند، ما یک بار که می‎خوانیم خیالمان راحت می‎شود، ولی ایشان آن روز چون می‏‌دید که بچه مذهبی‏‌ها و نمازخوا‌ن‏‌ها را عقب افتاده می‎خواندند، نماز خواندنش را چند بار و در چند جا در معرض دید همه می‎خواند.

دین اکثر قالب جامعه تقلیدی است

متاسفانه دین اکثر قالب جامعه ما تقلیدی است و تحقیقی نیست و جالب اینجاست که در ابتدای رساله ما هم آمده که تقلید در اصول دین جایز نیست؛ یعنی در اصول دین، در شناخت خدا، شناخت پیامبر، قیامت و قرآن همه باید مجتهد باشند و از عقلشان استفاده کنند. البته در فروع دین این تقلید جایز است؛ گسترش مسائل خوب، بسیار خوب است، انسان باید کارهای خوب را بگیرید ولو از آدم‎هایی که سبک زندگی غلطی دارند و کارهای بد را از آدم‎هایی که خوب هستند نگیرید؛ اسلام دین کاملی است و ترسی از افکار دیگران ندارد؛ افکار دیگران اگر خوب باشد نمونه بالاترش در دین وجود دارد و اگر بد باشد انسان با منطق آن را نفی می‎کند.

*محورهای اصلی دین‎داری و رسیدن به سبک زندگی اسلامی در شرایط فعلی جامعه چیست؟

باید ریشه‎های دینی را محکم کنیم و بچه‎هایمان را از طریق احساسات با دین آشنا نکنیم. باید کاری کنیم که بچه‎ها از طریق عقل با دین آشنا شوند؛ محورهای اصلی این کار هم این است که کاری کنیم که خود و مخاطبانمان انسان بودن را فراموش نکنیم. اصلی‌ترین عامل موفقیت در زندگی این است که گوینده و مخاطب انسان بودنشان را حفظ کنند؛ یکی از آرزوهایم این است که زن و مرد به بعد انسانی خود در رابطه‎ها توجه کنند، نه جنسیتشان، تنها کسانی باید این بعد را رعایت کنند که زن و شوهر باشند و اگر ما با یک خانم و یا آقا برخورد کردیم باید انسانیت او را ببینیم نه جنسیت را؛ مخاطب اسلام انسان است و نه به جنس و نوع آن ربط دارد بلکه به انسان بودن آن مربوط است. باید کاری کنیم که بچه‎هایمان از بچگی انسان بودنشان را باور کنند و نشانه انسان بودن این است که در ریز و درشت زندگی عقلمان را به کار بگیریم و نشانه بکارگیری عقل این است که به دنبال چیزی برویم که سزاوار است. یکی از آیات الهی که در کنار سایر آیات قرآن مطرح است آیه عقل است؛ این را از آیت الله جوادی آملی یاد گرفتم که انسان در رسیدن به دستورات الهی باید از دو جا یعنی عقل و وحی استفاده کند؛ معتقدم تا زمانی که انسان از عقلش استفاده نکند استفاده از وحی یک استفاده ظاهری، صوری و تشریفاتی است. کلاه شرعی را افرادی درست می‎کنند که دین را به نفع امیال خود تطبیق دادند، این برای کسانی است که دقت و آگاهی را ندارند که حرف خدا را با خودشان تطبیق دهند.
اصول خوشبختی انسان از منظر اسلام/ انطباق فرد با قرآن یا بالعکس؟

*چرا تاکنون کار کیفی در پردازش سبک زندگی در جامعه نبوده؟

مخاطب ما مردم هستند و حرف‎هایی که ما به مردم می‎گوییم مانند بذر است و مردم هم مثل زمین هستند؛ یک کشاورز خوب ابتدا زمین را آماده می‎کند؛ تمام فعالیت‎هایی را که نگاه می‎کنیم بیشتر این است که می‎خواهیم به مردم مطلب بدهیم، اما هنر برای کسانی است که مردم را به مطلوب برسانند و اینجا نباید فقط روی مطلب کار کرد؛ کسی که می‎خواهد مطلب بدهد روی آن کار می‎کند، اما کسی که می‎خواهد مردم را به مطلوب برساند باید روی مردم هم مطالعه و آنها را آماده کند. تبلیغ یعنی معرفی خوبی‎ها و زمینه‎سازی برای رفتن به سمتش، و معرفی بدی‎ها و از بین بردن زمینه آن، امروز ما تنها این را می‎گوییم که فلان چیز خوب و فلان مورد بد است، اما باید برای اینکه خود ما و مخاطب ما به سمت خوبی‎ها برویم زمینه‏‌سازی کنیم؛ متاسفانه چیزی که در جامعه ما است باعث شده به سمت چیزی که نباید برویم می‏‌رویم و به دنبال چیزی که باید باشیم نمی‏‌رویم.

*راه رسیدن به نقطه مطلوب چیست؟

راه رسیدن به نقطه مطلوب این است که ما دست از خودخواهی‌های افراطی برداریم و نشانه آن این است که من یا قانون را بلد نیستم یا اگر بلدم، در حیطه فعالیت خودم به آن عمل نمی‎کنم. عقل می‎گوید که اگر قانون را رعایت کنم و انضباط در رفتارم داشته باشم به نفع امروز و فردایم است. افراد در جامعه 2 نوع هستند، 1) خودشان را می‎بینند و لحظه حال را 2) همه را می‎بینند و همیشه را؛ آن کسی که خودش را می‎بیند و الان را، قانون و جاذبه برایش یک چیز مزاحم است، اما آن‌کسی که همه را و همیشه را می‎بینید قانون برایش یک چیز مقدس است. اگر قرار است که در زندگی اجتماعی سبک زندگی اسلامی داشته باشیم باید همه را ببینیم و همیشه را، نه خودمان و الان را.  یک عده نسبت افراد را با خودشان را می‎بینند و عده‎ای نسبت افراد را با خدا می‎بینند. سبک زندگی دینی به ما می‎گوید که نسبت افراد را خدا ببینیم و وقتی که این نگاه را داشته باشیم همه مخلوق خدا می‎شوند، اما زمانی که نسبت افراد را با خودت ببینیم برخی‎ها همکار، دوست، فامیل و امثال آن می‎شوند و پارتی‌بازی‎ها، رانت‎بازی‎ها و تبعیض برای این افراد است.

یکی از بدترین چیزهایی که جامعه ما را رنج می‎دهد تبعیض است؛ مقام معظم رهبری مکررا در رابطه با سه چیز صحبت کرده‎اند که باید ریشه‌کن و با آنها در جامعه مبارزه کرد، آن سه مورد: فقر، فساد و تبعیض است.

بدترین پدیده‌‏ای که در جامعه ما وجود دارد دروغ است

حالت بعدی افراد در جامعه این است که یک عده در خودشان دنبال منافع جمع هستند و عده‏‌ای در جمع دنبال منافع خودشان هستند. بدترین پدیده‏ای که در جامعه ما وجود دارد دروغ است و این بخاطر این است که افراد در دیگران دنبال منافع خودشان هستند؛ دروغ وقتی گفته می‎شود که فرد می‎خواهد سو استفاده کند. ما باید به سمتی برویم که سبک زندگی دینی را در رابطه با قالب اجتماعی خودمان به سمتی هدایت کنیم که در خودمان دنبال منافع دیگران باشیم آن زمان است که دروغ نمی‎گوییم و اگر نسبت افراد را با خدا ببینیم در این موقع تبعیض قائل نخواهیم شد و اگر خودمان را ببینم و همیشه را آن زمان قانون برای ما یک چیز مقدس خواهد شد. این موارد به نوعی برگرفته از سبک زندگی اهل بیت(ع)، است و اگر رفتارهای ائمه را تحلیل کنیم به اصول جالب انسانی از این موارد خواهیم رسید.
captcha