تزکیه و تعلیم دو کلمه در قرآن کریم هستند که چندین بار در کنار هم آورده شدهاند. تقدم تزکیه در بیشتر این موارد و نقش و جایگاه نهادهای آموزشی و خاصه دانشگاهها در آشنا ساختن دانشجویان با این مفهوم گسترده ما را در خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، بر آن داشت تا با محمدکاظم شاکر، استاد تمام رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم و مولف کتابهایی نظیر «روشهای تعلیم قرآن»، «علوم قرآنی»، «قرآن در آیینه پژوهش»، «کتاب مقدس چیست» و چندین و چند کتاب و مقاله پژوهشی به گفتوگو بپردازیم؛ مشروح این گفتوگو در ادامه میآید.
ایکنا: لطفا در خصوص جایگاه تزکیه و اهمیت آن توضیح دهید.
آنچه به عنوان «تزکیه و تعلیم» به عنوان یک زوج در قرآن آمده در سیاق رسالت انبیاست، یعنی هم در مورد پیامبر اسلام آمده و هم نقش حضرت ابراهیم و هم نقش پیامبران را به عنوان کسانی که مردم را تزکیه میکنند و همین طور کتاب و حکمت را تعلیم میدهند تبیین شده است؛ اینکه دلیل تقدم و تأخر این دو را مورد سوال قرار دهیم و یا بخواهیم اهمیت تزکیه و تعلیم را مطالعه کنیم دو مسئله جداگانه است. دلیل اینکه در قرآن تزکیه مقدم بر تعلیم دانسته شده از چند منظر قابل بررسی است؛ در عمل تعلیم بر تزکیه مقدم است، یعنی بر بستر جهل نمیتوانیم تزکیه انجام دهیم و تزکیه بر بستر جهل بیمعناست. پس قطعا عمل مقدم است و تزکیه بدون تعلیم معنا ندارد پس تزکیه بر بستری از علم و دانش شکل میگیرد.
برداشت دیگر از تقدم تزکیه بر تعلیم اولویت بیشتر تزکیه نسبت به تعلیم است، برای مثال دو نفر را در نظر بگیرید که متقاضی یک جایگاه شغلی هستند؛ یکی علم و تخصص بالا و تقوای پایین و دیگری علم و تخصص پایین و تقوای بالایی دارد، در این مورد باید ببینیم که تخصص مقدم است و یا تزکیه فرد و این تقدم به چه معناست؟ در این موارد اگر کسی دارای هر دو شرط تزکیه و تعلیم نبود، چه باید کرد؟ نمیتوانیم صرف تقدم «یزکیهم» در قرآن بر «یعلمهم» استنباط کرد که در چنین مواردی تزکیه فرد بر تعلیم او رجحان دارد و این برداشت غلطی است.
دیدگاه سومی که در این خصوص وجود دارد تقدم تزکیه بر تعلیم در نظام ارزشی است و بدان معنا نیست که در انتخابهایمان تزکیه فرد را بر تعلیم او تقدم بدهیم، بلکه تاکید بر اهمیت تزکیه است و این مقدم شدن تاکید بر اهمیت تزکیه دارد و بدان معنی است که تعلیم باید با تزکیه همراه شود و منظور آن است که تزکیه در زندگی انسان دارای جایگاه والایی است و اگر علم همراه با تزکیه نباشد خطراتی را برای جامعه به دنبال دارد.
منظور از واژه تعلیم در قرآن تعلیم «کتاب و حکمت» است، و قبل از دو واژه « یُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ(جمعه/2)»، در قرآن «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ / (جمعه/2)» آمده است، یعنی پیغمبران برای خواندن آیات بر مردم و پاک کردن مردم میآیند؛ و منظور از پاک کردن مردم و پاکسازی آنها در ابعاد گوناگون است، برای مثال پاکسازی اقتصادی است. و زکات به همین منظور در جامعه مطرح شده است و زکات مال را پاک میکند و لذا قرآن در باب تزکیه یکی از کارهایی را که میفرماید این است که پیغمبر در میان شما آمده تا با ابزارهایی اموالی که در اختیار شماست را پاک گرداند؛ منظور از کتاب یعنی قوانینی که جامعه لازم دارد و پیامبران برای حاکمیت قانون آمدهاند، یعنی قوانینی که جامعه نیاز دارد اما قانون کافی نیست؛ برای مثال قانون عدل الهی میگوید که اگر کسی به عمد کسی را کشت باید قصاص شود، اما این به تنهایی کافی نیست و در ادامه در قرآن حکمت مطرح شده است؛ حکمت یعنی اینکه مشکلاتی را که قانون به وجود میآورد تکافو میکند. مثلا اگر شرایطی احراز شد عفو را بر قصاص رجحان دهید.
از سویی برخی تزکیه را معادل مقدسمآبی میدانند و این علامت تزکیه آنان شده است یا اینکه برخی افراد با ریاکاری خودشان را اهل تزکیه نشان میدهند، ولی در واقع تزکیه معنای گستردهای دارد و هدف از آن پاک شدن است، تزکیه یعنی آنکه اخلاق را اصلاح کنیم و از رذایل اخلاقی فاصله بگیریم.
ایکنا: جایگاه تزکیه در نظام آموزش عالی چگونه است؟
تزکیه امری عمومی است و قلمروهای متعددی دارد که یکی از آنها نیز توجه به تزکیه در محیطهای علمی و دانشگاههاست. در اینجا مبحث اخلاق حرفهای نیز پیش میآید، برای مثال در محیطهای پزشکی اخلاق پزشکی مطرح میشود یا اخلاق در پژوهش که پژوهشگری که کار تحقیقی انجام میدهد باید به اخلاق حرفهای پایبند باشد، یعنی کپی برداری بدون ذکر منبع انجام ندهد؛ متاسفانه در این زمینه بسیار مشکل داریم و موضوعاتی نظیر کپی کردن پایان نامهها و مقالات از این دست مشکلات است که جامعه علمی ما نیز به آن مبتلاست. تزکیه در چنین محیطهایی نباید به ظاهر خلاصه شود و چه بسیار هستند افرادی که چارچوب ظاهری را رعایت میکنند ولی پایان نامه آنان تماما کپی برداری از پایان نامههای دیگران است و یا توسط خود آنان انجام نشده است. و یا استادانی که زحمت تالیف مقالات علمی پژوهشی را بر دوش میکشند باید به این توجه کنند که این نوشتن این مقاله هزینههایی برای دانشگاه و کشور دارد و به این فکر کند که تالیف این مقاله تا چه اندازه مفید است و به کار کشور و توسعه علمی و فناوری میآید. ببینید سالانه چه تعداد مقاله در کشور نوشته میشود که گرهگشای هیچ مشکلی نیست و تنها هزینهبر است! یعنی اینکه هزینههای زیادی برای نوشتن مقالهای صرف شود و هیچ کمکی به حل مشکلات کشور نکند که این خلاف اخلاق است. حضور استادان سر وقت در کلاس و مقید بودن آنان به نظم در کلاسهای درسی یکی دیگر از مواردی است که میتوان به آن اشاره کرد؛ برای مثال ممکن است استادی از ۱۵ جلسه درسی که باید در آن حضور یابد، تعدادی را غیبت کند و بگوید که هر جلسه درسی و کلاسی من برابر با ۲ یا ۳ جلسه کلاسی سایرین است که این نیز مصداق بیاخلاقی است و او ضمن زیر پا گذاشتن قوانین آموزشی به سایر اساتید نیز توهین و بیاخلاقی کرده است؛ این موارد را باید در ذیل اخلاق حرفهای تعریف کرد و به جامعه علمی و دانشگاهی آموزش داد.
ایکنا: اخلاق را باید معادل تزکیه بدانیم یا یکی از مفاهیمی که در ذیل تزکیه میآید؟
اخلاق در واقع میوه تزکیه است و تزکیه در اصل یک فرآیند است. در قرآن نیز آمده است که انبیا الهی در راهنمایی و هدایت مردم تنها به هدایت زبانی و کلامی اکتفا نکنند و رفتار و کردارشان نیز اینگونه باشد؛ پیامبر اسلام اگر توانست جامعه بدوی آن زمان را به مدینهالنبی تبدیل کند و سپس تمدن بزرگ اسلامی را بنیان نهاده است تنها به زبان اکتفا ننمودهاند. پس تزکیه یک فرآیند است، شما در قالب تزکیه کاری را شروع میکنید و نتیجه آن در قالب میوههایی که همان اخلاق است تجلی مییابد.
ایکنا: آموزش تزکیه در قالب سرفصلهای درسی قابل انجام است؟
تزکیه بدون تعلیم معنادار نیست و باید با آموزش شروع شود، ولی این کافی نیست؛ و اگر تصور کنیم با ۴ واحد درسی اخلاق ۱، اخلاق اسلامی ۲ و... میتوان تزکیه را به دانشجویان منتقل کرد فریب دادن خود است و اگر در کنار آن مکملهای مورد نیاز نباشد این آموزش بیفایده است؛ برای مثال در قالب همین درس اخلاق گاهی دیده میشود استاد در قالب کار کلاسی از دانشجویان کار تحقیقی میخواهد و دانشجو این تحقیق را از اینترنت کپی میکند و بیاخلاقی در درس اخلاق و کلاس اخلاق نیز پیدا میشود. و گاهی خود استاد نیز میگوید از هر جا توانستید تحقیق تهیه کنید که این نیز بیاخلاقی است. ولی آموزش در همه امور لازم است و تزکیه نیز باید با آموزش صحیح آغاز شود، اما باید این آموزش از خشک بودن خارج گردد.
ایکنا: این مکملها چه چیزهایی میتواند باشد؟
ارائه نمونهها و الگوهای تاریخی و یا الگوهایی که در جامعه حضور دارند میتواند دانشجو را با نمونههای موفق که تزکیه و تعلیم را در کنار هم دارا هستند آشنا کند، نمونههایی که از جنس خود دانشجویان باشند، افرادی از طبقات، کشورها و ادیان مختلف که الگوهای موفقی هستند؛ نتایجی که از اخلاق خوب افراد حاصل شده و یا نتایج بدی که بیاخلاقی به بار آورده است تا حدی میتواند به این امر کمک کند. آموزش دروس اخلاق را باید از حالت صرفا نظری خارج کنیم و به سمت عملی شدن پیش برویم و در عمل نیز خودمان به اخلاق مقید باشیم و اگر رفتار و کردار استاد به گونهای باشد که حرف و عملش همسو نباشد نتایج مخربی به بار میآورد. دانشگاه را در مسئله تزکیه و اخلاق نباید جزیرهای به دور از سایر نهادهای آموزشی یک فرد در طول زندگی دانست؛ بخش عمدهای از شخصیت افرادی که در دانشگاه حضور دارند ماحصل دوران قبل از ورود به دانشگاه است و باید به فکر اخلاق اجتماعی و عمومی باشیم تا دانشگاه را نیز اصلاح کنیم.