برش‌هایی از زندگی شیخ‌الاسلام محمد تقی آملی
کد خبر: 3823952
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۹۸ - ۰۰:۱۱

برش‌هایی از زندگی شیخ‌الاسلام محمد تقی آملی

گروه معارف ـ شیخ‌الاسلام محمد تقی آملی با همسایگان و اهل محل، بسیار مهربان و خوش‌برخورد بود. از جمله نصیحت‌های ایشان این بوده است که: «نماز اول وقت را ترک نکنید، خوش اخلاق باشید و از مال حرام بپرهیزید».

به گزارش ایکنا از چهارمحال و بختیاری، محمدتقی آملی یا شیخ‌الاسلام محمد تقی آملی در روز چهارشنبه یازدهم ماه ذی‌القعدة الحرام سال ۱۳۰۴ هـجری قمری در تهران متولد شد. پدرش، مولی محمد آملی و مادرش، دختر ملا محمد سیبویه هزارجریبی است.

شیخ‌الاسلام محمد تقی آملی فقیه شیعه ایرانی و از اعاظم علمای معاصر و جامع معقول و منقول و مجتهد در فروع و اصول بود.

به نقل سید محمدحسین حسینی طهرانی در کتاب «مهر تابان»، وی در جوانی و در زمان تحصیل در نجف از محضر درس سید علی قاضی در امور عرفانی استفاده می‌کرده و دارای کمالاتی بود و هنگامی که استعداد آموزش در محمد تقی فراهم شد، پدرش او را به مکتب سپرد تا خواندن و نوشتن را فرا بگیرد. پس از آن، وی را به مدرسه علمیه خازن الملک فرستاد.

مرحوم آملی، در هفده سالگی به تهران آمد و از محضر مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدحسن آشتیانی( صاحب بحرالفوائد) و مرحوم آیت‌الله میرزا ابوالقاسم کلانتر و سید صادق طباطبایی، فقه و اصول، و از محضر حکیم بزرگ عصر خود، مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه و مرحوم آقاعلی زنوری حکمت متعالیه را فرا گرفت و تدریس و امامت «مسجد مجد» را در 1320قمری برعهده گرفت. در جریان مشروطیت، همگام با شهید آیت‌الله حاج شیخ فضل‌الله نوری به مبارزه پرداخت.

او مقدمات علوم را نزد پدر آموخت؛ پس از آن نزد عالمان دیگری مانند شیخ عبدالنّبی نوری و میرزا حسن کرمانشاهی درس خواند. در ۱۳۴۰ قمری به نجف اشرف رفت و تا ۱۳۵۳ قمری از محضر استادانی چون میرزای نایینی، و آقا ضیاء عراقی و سید ابوالحسن اصفهانی بهره یافت. سپس به تهران بازگشت و به تصنیف و تدریس مشغول شد.

تألیفات شیح آملی

مرحوم آیةالله آملی دو دسته تالیف داشته‌اند، دسته‌ای تقریرات دروس اساتیدش بوده و دسته‌ای هم نتیجه افکار بلند خود او است.  که کتاب‌های «التعلیقة علی مکاسب المرحوم العلامة الانصاری» که این کتاب تقریر درس مرحوم علامه حاج میرزا حسین نائینی است که حاوی مباحث مکاسب محرمه تا اشتراط قدرت برتسلیم است. کتاب مذکور، در دو جلد و در تهران به چاپ شده است.

کتاب «الصلاه» که این کتاب، تقریر بحث استادش مرحوم آیت‌الله میرزا حسین نائینی است که در سه جلد در تهران به سال ۱۳۷۱ق چاپ شده است. این کتاب مشتمل است برجمیع مباحث نماز، جز نماز جمعه؛ زیرا، استاد، مبحث نماز جمعه را متعرض نشده است. کتاب «منتهی الوصول الی غوامض کتابة الاصول» این کتاب تقریر بحث مرحوم آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی است که در تهران چاپ شده است. کتاب «حاشیه بر کفایه و ادله عقلیه» این کتاب، تقریر بحث مرحوم آیتالله آقاضیاءالدین عراقی است. و تقریر بحث‌های استاد خود، مرحوم محقق نائینی در مباحث الفاظ علم اصول از جمله آثاراش است.

سیر و سلوک

آیت‌الله شیخ محمدتقی آملی در جستجوی استاد، بسیار زحمت کشید تا سرانجام به محضر عارف فرزانه، میرزا علی آقا قاضی راه یافت و در مکتب معرفت، مقبول ارباب سلوک و عرفان شد. شیخ محمدتقی آملی در مسیر رسیدن به استاد، چنین می‌نویسد: «تا سال ۱۳۴۸ هـجری قمری نه آن‌که خود را مستغنی دیدم، بلکه ملول شدم؛ چه آن‌که طول ممارست از تدرس و تدریس و مجالس تقریر تاجار حرم مطهر منعقد می‌داشتم، خسته شدم. به علاوه کمال نفسانی در خود نیافتم، بلکه جز دانستن چند ملفقاتی، که قابل هزاران نوع اعتراض بوده، چیزی نداشتم و همواره از خستگی ملول در فکر برخورد با کاملی، وقت می‌گذراندم و به هر کس می‌رسیدم، با ادب و خضوع، تجسسی می‌کردم که از مقصود حقیقی اطلاعی بگیرم. در خلال این احوال، به ژنده‌پوشی برخوردم و شب‌ها را در حرم مطهر حضرت مولی الموالی، ارواحنا فداء عتبه تا جار (اذان صبح) حرم با ایشان به سر می‌بردم؛ و او اگر چه کامل نبود لکن من از صحبتش استفاداتی می‌بردم، تا آن‌که موفق به ادراک خدمت کاملی شدم و به آفتابی در میان سایه برخوردم و از انفاس قدسیه او بهره‌ها بردم »

شاگردان شیخ آملی
آن فقیه فرزانه، در طی عمر شریف و با برکت خود، شاگردان زبر دست و والامقامی تربیت کرد. بعضی از شاگردان ایشان عبارت اند از:  مرحوم آیت‌‍الله میرزا جوادآقا تهرانی، آیت‌الله حسن حسن‌زاده آمل،  آیت‌الله عبدالله جوادی آملی،  آیت‌الله آقا سیدرضی شیرای،  آیت‌الله سید حسین شمس، مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن موسوی دهسرخی حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ مصطفی مسجد جامعی، مرحوم دکتر عبدالجواد فلاطوری، دکتر مهدی محقق و رضا اصفهانی و ... از جمله شاگردان این شیخ بودند.

دیدار با امام زمان(عج)

مرحوم علامه طهرانی در کتابی مطلبی را از زبان مرحوم قاضى می‌نویسند:  بعضى از افراد زمان ما مسلماً ادراک محضر مبارك آن حضرت را كرده‌اند، و بخدمتش شرفياب شده‌اند. يكى از آن‌ها در مسجد سهله در مقام آن‌حضرت كه به مقام صاحب الزمان معروف است، مشغول دعا و ذكر بود كه ناگهان مى‌بيند آن حضرت را در ميانه نورى بسيار قوى، كه به او نزديك مى‌شدند؛ و چنان ابهت و عظمت آن نور او را مى‌گيرد كه نزديك بود قبض روح شود؛ و نفس‌هاى او قطع و به شمارش افتاده بود، و تقريباً يكى دو نفس به آخر مانده بود كه جان دهد آن حضرت را به اسماء جلاليه خدا قسم مى‌دهد كه ديگر به او نزديك نشود. بعد از دو هفته كه اين شخص در مسجد كوفه مشغول ذكر بود حضرت بر او ظاهر شدند، و مراد خود را مى‌يابد و بشرف ملاقات مى‌رسد. که مرحوم قاضى مى‌فرمود: اين شخص آقا شيخ محمد تقى آملى بوده است.

آیت‌الله سید رضی‌الدین شیرازی نقل می‌کند: آقای آملی مرد مهذبی بود و واقعاً یک مرد خاکی و عرشی بود. خیلی انسان متواضعی بود. اهل بلندپروازی نبود. با اینکه ملایی بود در ردیف مراجع تقلید آن زمان مانند آقای حکیم و آقای خوئی و آقای شاهرودی و کمتر از آن‌ها نبود، ولی در عین حال خودش را پایبند کرده بود که رساله ننویسد.

مثل یک طلبه رفتار می‌کرد
یکی از شاگردان وی می‌گوید: «آیت‌الله آملی مرد وارسته و شایسته‌ای بود؛ مرد خاکی و در اوج تواضع و اخلاق بود؛ طلبه‌ها نه فقط استفاده علمی از محضر ایشان می‌بردند، بلکه استفاده اخلاقی به مراتب، بیشتر بوده است. بسیار مودب بود. هیچ به عناوین و القاب علاقه‌ای نداشت. وقتی کتاب حاشیه بر «شرح منظومه، به نام درر الفوائد» را نوشت، نمی‌خواست اسم آیة‌الله یا القاب دیگر روی کتاب بیاید؛ می‌گفت: همان اسم «محمدتقی آملی» کافی است.  وی به حدی متواضع بود که مثل یک طلبه رفتار می‌کرد؛ اصلا خودش را «استاد» به شمار نمی‌آورد؛ حتی نعلین آقایان را جفت می‌کرد.

نماز اول وقت را ترک نکنید/ خوش اخلاق باشید و از مال حرام بپرهیزید
یکی از نوه‌های پسری ایشان نقل کرده است: «این جانب خیلی به آیت‌الله آملی نزدیک بودم، با این‌که در قم مشغول تحصیل بودم، ولی مرتب به خدمت ایشان شرفیاب می‌شدم و علاقه وافری به ایشان داشتم. معظم له نیز همه نوه‌هایشان را دوست می‌داشتند و مورد تفقد و مهربانی قرار می‌دادند و هیچ سراغ نداریم که ایشان کوچک‌ترین برخورد ناپسندی با کسی داشته باشد»
ایشان در محیط خانواده، سخت‌گیر و ترش‌رو نبوده است و در امور منزل مداخله نمی‌کردند و بیش‌تر وقتشان به نوشتن کتاب و مطالعه، سپری و یا ملاقات حضوری داشته و در اوقات فراغت به عبادت مشغول بودند. با همسایگان و اهل محل، بسیار مهربان و خوش‌برخورد بودند. از جمله نصیحت‌های ایشان این بوده است که: «نماز اول وقت را ترک نکنید و خوش اخلاق باشید و از مال حرام بپرهیزید».

برخی از بیانات آیت‌الله محمد تقی آملی

«باید شأن انبیاء و ائمه اطهار(ع)را بشناسیم. ما حاجت‌های بسیاری از امام هشتم خواسته‌ایم، برآورده نشده است و از حضرت عبدالعظیم حسنی خواسته‌ایم برآورده شده است. شأن اهل بیت بسیار بالاتر از رفع خواسته‌های عمومی از جمله شفا، گره گشایی و... است. لذا اهل بیت اینگونه حوائج را به اولیای رده پایین‌تر از خود حواله می‌دهند. مانند حضرت سلیمان (ع) که با وجود توانایی، آوردن تخت بلقیس، آوردن آنرا به آصف یا جنی از اجانین حواله دادند. چرا که شأن ایشان بسیار بالاتر از این خوارق عادات بود.

درس خواندن و به جایی رسیدن بایستی با جان کندن همراه باشد. با تنبلی نمی‌توان به جایی رسید. قدر جوانی‌تان را بدانید، همین الان وقت درس خواندن شماست.»

وفات
سرانجام، پس از عمری تلاش و کوشش و خدمت به اسلام و مسلمین، در شب 29 شوال 1391ق برابر با ۲۷ آذر ماه ۱۳۵۰ هجری شمسی چراغ پر فروغ حیات‌اش خاموش شد و چشم از جهان فانی فرو بست و براساس وصیت‌اش در باغ رضوان، نزدیک قبر مرحوم سید میرزاحسین سبزواری و در جوار رحمت امام علی بن موسی الرضا(ع) دفن شد.

یادداشت از زینب رحیمی

انتهای پیام

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
جعفر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۰/۰۳/۲۴ - ۱۶:۵۴
0
0
بسیارعالی بود.خدا به شما عمرباعزت بدهد.
captcha