آشنایی با شهید جوهر مرادی از ایوان
کد خبر: 1370655
تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۲

آشنایی با شهید جوهر مرادی از ایوان

گروه اجتماعی: انقلاب اسلامی، حاصل مجاهدت‌های فراوان ملت از اقشار و اقوام گوناگون است، اما در به ثمر رسیدن آن، افرادی بودند که با نثار جان خود نقشی مثال‌زدنی ایفا کردند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از ایلام، به دلیل ویژگی منحصر‌به‌فرد انقلاب یعنی اسلامی بودن، افرادی اهل توکل و توسل به آفریدگار خویش به آگاهی‌بخشی و روشن‌سازی مردم همت ‌گماشتند و با تعلیم و ارشاد اقشار ملت، آنها را به سوی مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی سوق ‌دادند؛ برای آشنایی با یکی از این افراد به سراغ معلمی زحمت‌کش رفیتم.

عبدالله رشیدی، معلم قرآن و مسئول فرهنگی بنیاد شهید استان ایلام در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از ایلام، خاطرات دوران انقلاب را با معرفی یکی از شهدای گرانقدر این سرزمین بیان کرد: در سال 57 من 15 سال بیشتر نداشتم که پا به پای جوانان شهرستان ایوان در تظاهرات شرکت می‌کردم و عشق و علاقه خود را با فریادهای «الله اکبر» به امام(ره) خود نشان می‌دادم، در آن زمان شهید جوهر مرادی که نقش بسزایی را در روشنگری مردم ایفا می‌کرد خدمت شایانی در راه انقلاب انجام داد.
شهید مرادی در سال 1317 در خانواده‌ای مذهبی متولد شد، او پس از طی دوران تحصیل، شغل معلمی را برگزید، او به دلیل فعالیت‌هایی از جمله تشکیل جلسات قرآن و سخنرانی که انجام می‌داد، مرتب از طرف ساواک زیر سئوال و تحت نظر بود.
او خود را چون سربازی در خدمت اسلام و موظف به نگهبانی و پاسداری از آرمان‌های آن می‌دانست؛ این وظیفه محدود به مکان و زمان خاصی نبود، شهید مرادی با کمترین امکانات توانست مردم را راهنمایی و هدایت کند؛ در حیات مسجد جامع شهرستان ایوان بشکه‌ای بود که شهید مرادی برای آنکه همه بتوانند او را ببینند روی آن می‌‌ایستاد و برای جوانان سخنرانی می‌کرد.
در نزدیکی مسجد، مقر ژاندارمری قرار داشت که هر زمان صدای ایشان را می‌شنیدند با حمله به مسجد، ایشان را دستگیر و پس مدتی بازداشت و گرفتن تعهد، وی را آزاد می‌کردند، غافل از اینکه شور امام(ره) آنقدر در این عزیز زیاد بود که از اسارت و شکنجه هیچ ترسی نداشت و باز هم برای رسیدن به آرمان خویش پافشاری می‌نمود.
گاهى نیز براى ایجاد رعب و وحشت در دل نیروهاى رژیم، مردم شهر را با هماهنگى قبلى که در مسجد جامع انجام می‌شد تشویق می‌کرد تا در ساعتى معین در شب، شروع به تیراندازى هوایى کنند و بانگ تکبیر الله اکبر سر دهند.
شهید مرادی بارها خود را به بیماری می‌زد و با این بهانه که برای درمان  به سفر می‌رود، به شهر مقدس قم می‌رفت و اعلامیه‌ها و نوارهای سخنرانی امام خمینی(ره) را برای مردم ایوان می‌آورد  تا مردم هم بتوانند از سخنان امام(ره) و رهبر خود باخبر شوند و مطابق دستورات ایشان عمل نمایند.
سرانجام وقتی خبر فرار شاه از ایران به گوش مردم رسید، شهید مرادی همپای مردم این شهرستان همه مسیر راهپیمایی را به پایکوبی پرداخت؛ اما او پس از پیروزی انقلاب هم به فعالیت‌های خود در راه اسلام با تبعیت از امام خمینی(ره) ادامه داد.
او با آغاز جنگ، در مقطعی مسئولیت جهاد سازندگی و سرپرستی بسیج سپاه شهرستان ایوان را بر عهده گرفت؛ روزهای نخستین جنگ هرگز دلاوری‌های او و همرزمانش در «سارات سومار» فراموش نمی‌شود.
شهید جوهر مردادی به همراه تعدادی از همرزمانش که از داوطلبان مردمی بودند از همان روزهای آغازین جنگ در ارتفاعات سارات سومار در مقابل دشمن بعثی قرار گرفتند، او در محرم همان سال پس از دریافت فرمایشات حضرت امام خمینی(ره) از طریق رادیو مبنی بر لزوم مقابله با دشمن متجاوز، پیشنهاد می‌دهد که برای تحقق بخشیدن به فرامین حضرت امام، عملیات محدودی علیه نیروهای عراقی در همان شب انجام شود.
به نقل از همرزمانش، شهید مرادی آن شب ضرورت توجه به ندای ولی امر مسلمین را به همه گوشزد می‌کند و می‌گوید: برادران، امشب شبی است از همان ایام محرم 61 هجری قمری که امام حسین(ع) با یاران اندک خود در مقابل سپاه یزید قرار گرفت و به یارانش گفت: «هر کسی با من بماند شهید خواهد شد، پس کسانی که می‌خواهند برگردند، از تاریکی شب استفاده کنند و بروند»؛
ما هم امشب در شبی که فردای آن عاشورای حسینی است قرار گرفته‌ایم، می‌خواهیم علیه دشمن عملیاتی انجام دهیم و با توجه به تجهیزات و امکانات نظامی آنها و کثرت نفرات احتمال شهادت افراد زیاد است، ‌پس هر کسی ترسی در دل دارد می‌تواند از همین تاریکی شب استفاده کرده و برگردد.
در این میان یکی از رزمندگان بلند می‌شود و خطاب به جمع حاضر می‌گوید: «هر کس از جمع ما جدا شود به یقین از یاران امام حسین(ع) جدا شده و به یاران یزید پیوسته است»؛ در نهایت همه برای عملیات آماده می‌شوند اما چیزی که تعجب همه را برانگیخت اقدام شهید جوهر مرادی است!
چرا که او کودک خردسال چهار یا پنج ساله‌ خود را به منطقه‌ جنگی آورده بود و وقتی مورد اعتراض رزمنده‌ها قرار می‌گیرد در جواب آن‌ها می‌گوید: «مگر فردا عاشورا نیست؟ مگر امام حسین(ع) با بچه‌های خردسال و جوانش به قتال با دشمن نیامد؟ آیا بچه‌ من از فرزند امام حسین(ع) عزیزتر است؟ باید این بچه هم امشب در نزدیک کارزار من با دشمن باشد ‌یا سالم با او برمی‌گردم و یا شهید می‌شوم و او با پیکر خونین من به منزل برمی‌گردد».
آن شب شهید جوهر مرادی پس از یک رزم نابرابر در عین مردانگی و عمل به فرمان ولی فقیه زمان، 28 آبان 1359 به شهادت رسید و فرزند خردسالش در روز عاشورا به همراه پیکر پدر نزد مادر و خواهرانش برگشت؛ او وفای به عهد خود را با خون پاکش امضا کرد.

شهید جوهر مرادی

فرازی از وصیت‌نامه شهید جوهر مرادی:

«ای کسانی که بعد از مرگ من که انشاالله شهادت خواهد بود زنده‌اید، دفترچه‌ یادداشت مرا به دقت مطالعه کنید؛ خدایا، در این مدت انقلاب و در طول نهضت به خاطر تو از همه چیز گذشتم و جز به رضای تو فکر نکردم؛ همه‌ سلاح‌ و مهمات پاسگاه و دولت و هرچه در اختیارم بود چون تربت مقدس از آن نگهداری کردم و هیچ گاه استفاده‌ شخصی نکرده‌ام.
خدایا نمی‌خواهم رنج و خون دلی را که به خاطر تو متحمل شده‌ام را شرح دهم، تنها خوشحالم که با سربلندی به پیشگاه عدالت تو می‌آیم؛ به کسی بدهکار نیستم و طلبکاری‌هایم را نیز یادداشت کرده‌ام و خدا را شاهد می‌گیرم از بیت‌المال و امانت و هرگونه وجهی که متعلق به شخص خودم بوده نه کم و نه زیاد دخل و تصرف نکردم و اگر وجهی در اختیارم بوده به مصارف شرعی رسانیده و آنچه از خودم داده‌ام بین خودم و خدایم بوده است.»
شهید جوهر مرادی تنها یک نمونه از جوانان غیور ایران اسلامی است که با تأسی از مولایشان امام حسین(ع) در راه حق و حقیقت به ندای رهبر خویش در برافراشتن پرچم اسلام و انقلاب لبیک گفته و عاشقانه جان خود را در راه رضای خدا در طبق اخلاص نهادند و فدا کردند؛ امروز خواندن و شنیدن این خاطرات وظیفه ما را چه سنگین کرده است!

انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
حجت اله رستمی
|
-
|
۱۳۹۲/۱۱/۲۸ - ۱۳:۲۹
0
0
سلام علیکم و رحمه الله وبرکاته.
سپاس بسیار از توجهتان به شهداء گرانقدر و عزیزی که با پشت پا زدن به دنیا و ما فیها درس آزادگی را به ما آموختند.
قلمتان استوار و التماس دعا
captcha