
عباس قنبری عدیوی، رئیس بنیاد ایرانشناسی شعبه چهارمحالوبختیاری، در گفتوگو با ایکنا از چهارمحالوبختیاری با بیان اینکه آیین «
شب یلدا» که در میان مردم، بهویژه روستاییان و عشایر، بیشتر با نام «شب چله» شناخته میشود، ریشه در شیوه سنتی تقسیم زمان دارد، اظهار کرد: مردم گذشته زمان را براساس چله، هفته و ماه میسنجیدند و به همین دلیل این شب، شب چله نامیده شده، شب چله آغاز زمستان است و از آن جهت، جشن گرفته میشد که از فردای آن، شبها کوتاهتر و روزها بلندتر میشود و طبیعت بهتدریج به سمتی میرود که فعالیتهای کشاورزی دوباره جان میگیرد.
وی با اشاره به اینکه مردم باور داشتند که شب یلدا طولانیترین و تاریکترین شب سال است و برای همین تصمیم میگرفتند این شب را در کنار هم بگذرانند و به صبح برسانند، تصریح کرد: یکی از مهمترین آیینهای شب چله، گردهم آمدن همه اعضای خانواده است، بزرگ خانواده، فرزندان، عروسها و دامادها دور هم جمع میشوند و مفهوم خانواده و کانون خانوادگی، همانند نوروز، سده، مهرگان و دیگر جشنهای ایرانی، جایگاه ویژهای پیدا میکند.
قنبری تأکید کرد: نقش بانوان در این آیین بسیار پررنگ است، آنها بهعنوان هنرمندان خانه، با هنر آشپزی، سفرهآرایی و
مهرورزی، خوراکیها و خشکبارهایی را که از بهار و تابستان جمعآوری و نگهداری کرده بودند آماده و بر روی کرسی میچیدند، کرسی خود نمادی از آتش، گرما و صمیمیت خانوادگی است. در این شب، اعضای خانواده شعر میخوانند،
شاهنامهخوانی میکنند و فال حافظ میگیرند.
این پژوهشگر حوزه فرهنگ عامه گفت: در بسیاری از خانوادههای روستایی، بهویژه آنهایی که در مکتبخانههای قدیم درس خوانده بودند، قصهگویی جایگاه خاصی داشت، داستانها و افسانههایی از نظامی گنجوی تا روایتهای عامیانه مانند حیدربیک، سمندبر، فلکناز و خوشیآفرین نقل میشد و دیگران، بهویژه کودکان، با علاقه گوش میدادند، کودکانی که قرار بود این آیینها را به نسلهای بعد منتقل کنند با اشتیاق این روایتها را میآموختند، همچنین افرادی که صدای خوشی داشتند آواز میخواندند، بخشهایی از شاهنامه را با صدای بلند میخواندند یا از رباعیات خیام و دوبیتیهای فایز و دیگر شاعران استفاده میکردند، به این ترتیب، شب چله پیوندی عمیق با فرهنگ، هنر و ادبیات ایرانی دارد، ویژگی که کمتر در میان ملتهای دیگر با این گستردگی دیده میشود.
وی ادامه داد: از دیگر ویژگیهای شب چله، پوشیدن لباسهای شاد، رنگی و نو است، هرآنچه در خانه وجود دارد، از خوراکی تا نوشیدنی، بر سر سفره گذاشته میشود و افراد بدون تکلف دور هم مینشینند. هرکس هرچه دارد میآورد؛ از گندم برشته، کشمش و نخودچی گرفته تا انواع آجیل، این سفره پر از سادگی و صمیمت بود.
قنبری با اشاره به اینکه نکته مهم دیگر در این آیین، آموزش احترام و پیوستگی اعضای خانواده است، تصریح کرد: بزرگ خانواده، مانند پدربزرگ یا مادربزرگ، در جایگاه بالاتری مینشیند و احترام ویژهای به او گذاشته میشود. پذیرایی نیز معمولاً از بزرگتر آغاز میشود. این رفتارها نوعی آموزش غیرمستقیم برای کودکان و نوجوانان است. در فرهنگ مردم چهارمحالوبختیاری، احترام به بزرگترها جایگاه ویژهای دارد و این موضوع در آیینهایی مانند عقد، عروسی و خواستگاری بهوضوح دیده میشود.
رئیس بنیاد ایرانشناسی شعبه چهارمحالوبختیاری ادامه داد: در سفره شب چله خوراکیهایی مانند انار، هندوانه و آجیل قرار میدادند که اغلب حاصل دسترنج خود خانواده بود. باورهایی نیز درباره این خوراکیها وجود داشت؛ برای نمونه انار بهعنوان میوهای بهشتی شناخته میشد یا این باور که خوردن انار و هندوانه باعث سلامتی تا سال آینده میشود. از نظر طبع، هندوانه سرد است و برای تعدیل آن، خوراکیهای گرم مانند آجیل مصرف میشد.
قنبری اظهار کرد: اصل مهم در برگزاری این آیینها، پرهیز از اسراف و تجملگرایی است. زیادهروی در هر کاری، چه در خوراک و چه در رفتار، ارزش آیینها را از بین میبرد. ما باید فلسفه اصلی جشنها را بشناسیم. در فرهنگ ایرانی، بیشتر جشنها نوعی شکرگزاری از پروردگار هستند که این امر شامل شکر برای سلامتی، گذر عمر، برداشت محصولات و حرکت از تاریکی به روشنایی و از سرما به گرما میشود.
وی ادامه داد: پس از چله بزرگ، جشن سده برگزار میشود که جشن آتش است و فلسفه خاص خود را دارد. پس از چله دوم نیز به دورهای از سرمای شدید میرسیم که در فرهنگ عامه با افسانههایی مانند «ننه سرما» همراه است، این داستانها دانش بومی، شناخت اقلیم و تجربه زیسته مردم را منتقل میکنند و کودکان با شنیدن آنها مفاهیم علمی و فرهنگی را به زبان ساده میآموزند.
قنبری بیان کرد: در نهایت، فلسفه شب چله این است که انسان با داشتههای خود زندگی کند، از اسراف پرهیز کند و به تعادل، آرامش، احترام به طبیعت و تحکیم خانواده توجه داشته باشد، این آیینها چراغ راهی برای زندگی هدفمند و منطقی هستند.
انتهای پیام