کد خبر: 4257396
تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۱۹
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع):

علامه مصباح در تحول علوم انسانی یک مکتب است

حجت‌الاسلام والمسلمین احمد رهدار گفت: علامه مصباح چندین هزار طلبه فاضل و متفکر تربیت کرد و در مهم‌ترین پروژه جمهوری اسلامی یعنی تحول علوم انسانی مکتب شد، پروژه‌ای که برای بقا و دوام انقلاب در ساحت دانش کلید زد.

حجت‌الاسلام والمسلمین احمد رهدار، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)

به گزارش ایکنا از چهارمحال‌وبختیاری، حجت‌الاسلام والمسلمین احمد رهدار، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در سی‌امین گفتمان برتر فرهنگی استان چهارمحال‌وبختیاری که با موضوع «مقاومت در اندیشه مرحوم علامه مصباح یزدی» شامگاه گذشته ۱۱ دی‌ماه در سالن جلسات اداره‌کل تبلیغات اسلامی استان برگزار شد با گرامیداشت نام و یاد مرحوم علامه مصباح و سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و با اشاره به اینکه کارویژه امام خمینی(ره) این بود که موفق شد میراث نظری علمای همه اعصار گذشته در خصوص مسئله حکمرانی را به یک نظام سیاسی عینی تبدیل کند، اظهار کرد: به همین قیاس، متفکران و عالمان و فیلسوفانی هم داشتیم اما نتوانستند ساحت نظر را تا اراده و عمل طی کنند بلکه اغلب گرفتار بحث‌های نظری شدند کما اینکه انتظار فلسفه و انتظار همه از فیلسوف همین است که در ساحت نظری به کمال برسد.

وی با ذکر اینکه معمولاً فیلسوفان کمتر به میدان آمدند و در امتداد مبانی نظری دست به کنش‌گری زدند، ادامه داد: علامه مصباح اما از آن دسته فیلسوفانی است که ساحت نظر را تا دایره تحقق عینی آراء امتداد داد و مدیریت کرد و تمام اتفاقاتی هم که در نسبت با وی، بر ضد یا موافق او رخ داد ریشه در این خصلت علامه دارد. 

فلسفه علامه مصباح لباس عینیت پوشید 

رهدار بیان کرد: مرحوم علامه مصباح اگر فقط درس می‌داد، کتاب می‌نوشت و مطالعه و تفکر می‌کرد، خیلی از اتفاقات در نسبت با ایشان رخ نمی‌داد، او اما فیلسوفی بود که دغدغه داشت فلسفه‌اش لباس عینیت بپوشد. علامه اگر در ساحت سیاست تأمل نظری داشت، در امتداد آن تلاش می‌کرد تا نهاد سیاسی، کنش سیاسی یا رفتار سیاسی استخراج کند و در ساحت اخلاق، فلسفه، حقوق و ... نیز همین رویکرد را داشت. 

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: شهید مطهری نیز همین نگاه و دغدغه را داشت که او را باید «فیلسوف خیابان» بنامیم زیرا مباحث نظری را که در کتابخانه در مورد آنها تأمل و تعمق می‌کرد از خیابان می‌گرفت بنابراین مباحثش زنده بود؛ شهید مطهری اگر امروز در بین ما بود احتمالاً نصف کتاب‌هایش را نمی‌نوشت مثلاً اینکه دیگر سخنی از مارکسیسم نمی‌گفت زیرا این تفکر در زمان ایشان رونق داشت و امروز موضوعیت ندارد. پس او فیلسوفی بود که برای زمانه خودش قلم می‌زد و «میدان»، خاستگاه مباحثش بود. 

فهم دین مقدمه اقامه آن است 

رهدار با تأکید بر اینکه علامه مصباح فیلسوفی است که تفکرش ناظر به اقامه بود و اندیشه‌اش را برای تحقق و اقامه می‌خواست، توضیح داد: نگاه این دست فیلسوفان به دین نیز همین رویکرد عینیت‌بخشی است با این توضیح که گاه حتی در بین حوزویان از نسبت دین با میدان و مردم غفلت می‌شود. در بین خیلی از حوزویان این تفکر وجود دارد که اگر یک عالم فاضل از حوزه خارج شود و کاری در میدان به دست گیرد، ضایع می‌شود. دین آمده است که فهمیده شود اما همچنین آمده است تا محقق و اقامه شود پس لازمه اقامه دین، فهم آن است و نباید در این مقدمه غرق شویم و متوقف بمانیم بلکه باید کار را تا تحقق دین ادامه دهیم. علامه مصباح همچون امام راحل(ره) یا شهید مطهری و نظیر اینها، دین را برای اقامه و تحقق در میدان فهم می‌کرد.

وی با یادآوری اینکه انقلاب اسلامی با این ادعا شکل گرفت که به تعبیر امام(ره) «پرچم لااله الا الله را بر فراز قله‌های رفیع عالم به اهتزاز درآورد»، افزود: در پروژه امام(ره) قرار بود که استکبار غرب و شرق محو شود، غده سرطانی اسرائیل از بین برود و شعار نه شرقی نه غربی تحقق یابد. این ادعاهای بزرگ باید از قوت تئوریک برخوردار باشند و شعارها اگر از حیث مبانی نظری پشتیبانی نشود، خیلی زود خاموش خواهند شد.

رهدار با تأکید بر اینکه به هر میزان شعار بزرگ‌تر باشد، استدلال آن هم باید مستحکم‌تر باشد، اظهار کرد: بزرگان انقلاب در بدو شکل‌گیری نهضت معتقد به انقلاب در معرفت بودند و شهدایی همچون هاشمی‌نژاد، مفتح، مطهری، بهشتی و ... کتاب‌هایی ذیل عنوان «شناخت» دارند که به مباحث عمیق معرفت‌شناسی می‌پردازند. همه این علما این کتاب‌ها را نه در کتابخانه بلکه در مساجد و برای مردم گفتند و نوشتند. امروز اگر این سخن‌ها در منبر گفته شود همه خواهند گفت که اینها حرف‌های تخصصی است اما ۴۵ سال قبل در مساجد برای مردم گفته می‌شد چرا که مبانی نظری مهم است و باید گفته شود. 

اسلامی‌سازی دانشگاه‌ برای تداوم اهداف انقلاب 

وی با اشاره به اینکه خروجی دانش اسلامی منتج به شکل‌گیری تمدن اسلامی، فرهنگ، جامعه و نظام اسلامی خواهد شد، توضیح داد: در اول انقلاب یکی از شعارها این بود که انقلاب اسلامی نمی‌تواند مبتنی بر علوم غیر اسلامی باشد و دوام بیاورد، این انقلاب اگر بنا باشد به تمدن اسلامی ختم شود باید مجهز زیرساخت‌های دانشی اسلامی شود و هگل و کانت و دیگران جایی در این زیرساخت ندارند. بنابراین اوایل انقلاب دانشگاه‌ها برای دو سال تعطیل شدند تا حداقلی از دانش اسلامی به کتاب درسی تبدیل و در دانشگاه ارائه شوند. 

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم با تأکید بر اینکه اسلامی شدن دانشگاه‌ها به‌عنوان یک ضرورت دانشی برای ضمانت دادن به دوام انقلاب مطرح بود که با وقوع جنگ تحمیلی آنچنان که باید و شاید تکمیل نشد، افزود: افراد باتقوای خاص، دغدغه‌مند و دلسوزی برای این مهم پای کار آمدند که یکی از این اساتید، علامه مصباح بود. او در این انقلاب یک مأموریت بنیادین را برای خودش تعریف کرد ناظر بر تولید علوم انسانی اسلامی. تصورات ما در خصوص علوم انسانی اسلامی در طی سال‌های انقلاب تطوراتی داشته است یعنی اویل فکر می‌کردیم اگر همین منابع و مراجعی که علمای دین نوشتند را عمل کنیم اسلام را عملی ساختیم و جامعه اسلامی می‌شود، بعدها اما به این نتیجه رسیدیم که ماجرا به این سادگی هم نیست. 

رهدار بیان کرد: تلقی اولیه این بود که اگر صدها رشته و هزاران واحد درسی در دانشگاه‌ها را با تحشیه قرآنی و روایی بخوانیم، علوم اسلامی محقق می‌شود. یکی دو دهه اول کار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه همین بود که با رویکرد «تذهیبی»، دانش‌های غربی را با معارف قرآن و روایات حاشیه نویسی کند و به دانشجو ارائه دهد. این رویکرد اما نتیجه نداشت بنابراین به رویکرد «تهذیبی» روی آوردند یعنی دخل و تصرفی در دانش غربی داشتند و حذفیات و اضافاتی اتفاق می‌افتاد که این رویکرد هم به نتیجه نرسید زیرا شاکله علم برگرفته از غرب بود. 

نقش علامه مصباح در تأسیس دانش اسلامی 

وی ادامه داد: رویکرد بعدی «تأسیس دانش اسلامی» بود و در این راستا جریان‌های هر چند اندکی از سوی علما و اندیشمندان از جمله مرحوم علامه مصباح شکل گرفت که جریان بابرکتی بود و از دل آن، جریان‌های دیگری بیرون آمد که امروز از حیث ساختاری مستقلند اما همان مبنا و روش علامه را دنبال می‌کنند که پژوهشگاه آیت‌الله رشاد یک نمونه است که توانسته کتاب‌های فراوانی با همین دغدغه علوم انسانی اسلامی تولید کند. 

رهدار تأکید کرد: نظریه آیت‌الله مصباح در حوزه فلسفه اخلاق در قامت یک نظریه‌ بنیان‌برافکن بود، از قرون اولیه اسلام تا عصر حاضر همه کتاب‌ها و نظریات اخلاق مبتنی بر اخلاق ارسطویی و اعتدال بود که مرحوم علامه مصباح این مبنا را شکست یعنی کل آثار و تراث قبلی ما در حوزه فلسفه اخلاق از اعتبار نظری ساقط شدند و مبنای جدید ایجاد شد. 

این استاد حوزه و دانشگاه کار دیگر علامه مصباح را ناظر بر فلسفه سیاسی دانست و توضیح داد: علامه مصباح هم شارح امام خمینی(ره) در ساحت فلسفه سیاسی بود و هم خودش شارحانی داشت. امام(ره) مبنایی را ایجاد کردند و ۱۰ سال فرصت داشتند که جزئیات این مبنا را به اقتضای تحولات عینی در جهان ارائه دهند اما ایشان خیلی سخن‌ها را نگفتند و مباحث نظری ایشان جلو نرفت بنابراین ضرورت داشت افراد دیگری این مسیر را در ساحت نظری تداوم ببخشند که علامه مصباح یکی از این علما بود. 

رهدار افزود: امام(ره) قائل بودند که «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر» و علامه مصباح بر مبنا و در امتداد این تفکر، نظریه «عدول مؤمنین» را در ساحت نظام سیاسی مطرح کرد با این توضیح که حکمرانی باید مردم‌پایه باشد و تک‌تک مردم باید حکومت را از پایین بسازند، همه مردم باید مشارکت کنند اما بنا نیست همه مردم مسئول شوند. سؤال علامه مصباح این است که برای اداره نظام اسلامی باید چگونه از مردم انتخاب کنیم و مدلی از انتخابات را مطرح می‌کند که «مؤمن عادل» از دل محله تا ساختار حاکمیت بالا بیاید چرا که مردم محله خوب می‌دانند انسان‌های عادل و مؤمن محله آنها چه کسی است. 

علامه مصباح؛ شارح امام(ره) در حوزه فلسفه سیاسی 

این مدرس حوزه و دانشگاه با یادآوری اینکه ممکن است گفته شود انتخاب به همین سادگی نیست و شاخص و عدد می‌خواهد، توضیح داد: ما امروز در دنیایی زیست می‌کنیم که کیفیت به کمیت تقلیل یافته و کمیت مبنا قرار گرفته است لذا می‌بینیم که در دانشکده‌های علوم پایه ریاضی و فیزیک تدریس می‌شود یعنی «عدد» را پایه قرار دادیم و کم را بهتر از کیف می‌فهمیم یا لااقل در ارائه و بیان و عرضه عدد و کمیت توانمندتریم.

رهدار تأکید کرد: علامه مصباح گزینش کارگزار برای دولت اسلامی را بر مبنای فهم جامعه مؤمنان از نخبگان مؤمن عادل استوار کرده است، یعنی عدول محله، عدول شهر، عدول استان و عدول کشور باید حاکم و کارگزار شوند که البته این نظریه را علامه فرصت نیافت خیلی بسط دهد. تولید این نظریه و تقابل با ۲ هزار سال تاریخ اندیشه و کنش و تجربه کار راحتی نیست اما علامه مصباح توانست این کار را انجام دهد و مسیری را پیش برود و افق‌هایی را روشن کند. وقتی می‌گوییم علامه مصباح شارح امام خمینی(ره) است یعنی چیزی را مطرح کرد که امام(ره) هم نمی‌دانست لکن علی مبنای امام(ره) است.

وی با تصریح اینکه مرحوم مصباح شبکه‌ای از معرفت را در ۱۰ جلد کتاب «معارف قرآن» بروز و ظهور داده است، افزود: این کتاب یک مبانی و منظومه فکری را به دست مخاطبان می‌دهد. علامه مصباح در مؤسسه امام خمینی(ره) مبنایی را مطرح می‌کرد که دانشجویان این مبانی را می‌آموختند و سپس وارد یکی از رشته‌های سکولار اعم از علوم سیاسی، حقوق، روانشناسی، اقتصاد، فلسفه، مدیریت و ... در این مرکز می‌شدند. اینها سپس کتاب‌هایی می‌نوشتند و نظریه‌هایی تولید می‌کردند که مبتنی بر معارف قرآن بود و علامه مصباح نیز اذعان داشت که این مطالب را نمی‌دانست و تقدیر و تحسین می‌کرد. یعنی این اساتید در حوزه‌های مختلف علوم، مبانی را از کتاب علامه گرفته و بسط و شرح داده بودند و حاصلش مطالبی جدید بود که علامه مصباح نمی‌دانست.

دیالکتیک بین امام جامعه و نخبگان 

رهدار با تصریح اینکه مقام معظم رهبری پژوهش‌ها و تجربه‌ها و ورودی‌ها و خروجی‌های در ساحت معرفتی و دانشی دارند، توضیح داد: ایشان در برهه‌هایی تعابیر بنیادینی همچون «اقتصاد مقاومتی» یا «مردم‌سالاری دینی» را مطرح کردند که نخبگان این تعابیر را می‌گیرند و هر کسی در وادی دانش تخصصی خودش شرح و بسط می‌دهد و جلو می‌برد و نظریاتی را تولید می‌کند. این مطالب و نظریات برای مقام معظم رهبری جدید است و حتی در نشست‌هایی که با این اساتید برگزار می‌کنند اذعان دارند که این مطالب را نمی‌دانستند. یعنی این اساتید مبنا را از مقام معظم رهبری می‌گیرند و در حوزه تخصصی خودشان بسط می‌دهند و تولیدات جدید ناظر به این مبانی دارند. اینجاست که نوعی دیالکتیک بین امام جامعه و نخبگان شکل می‌گیرد که همدیگر را هم‌افزا می‌کنند و این نخبگان درواقع شارح کلیدواژه‌های رهبر معظم انقلاب هستند. 

وی با بیان اینکه مرحوم علامه مصباح در لایه فلسفه سیاسی شارح امام راحل(ره) بود، بیان کرد: او اندیشه امام(ره) را در لایه فلسفه سیاسی به جایی رساند که خود امام(ره) نمی‌دانستند، بنابراین علامه مصباح از این حیث کم‌نظیر است. 

رهدار در پایان با تأکید بر اینکه علامه مصباح یک مکتب شد، تصریح کرد: او چندین هزار طلبه فاضل و متفکر تربیت کرد و در مهم‌ترین پروژه جمهوری اسلامی یعنی تحول علوم انسانی مکتب شد، پروژه‌ای که برای بقا و دوام انقلاب در ساحت دانش کلید زد. امروز هر کسی بخواهد درباره علم دینی و علم بومی حرف بزند حتماً باید به مکتب فکری علامه مصباح هم بپردازد تا تحقیقش جامع باشد.

انتهای پیام
captcha