این پرسش بسیاری از ذهنها را درگیر کرده است که چرا آمریکا که در افکار عمومی کشوری غیرقابل اعتماد بهشمار میرود، در هفت دهه اخیر همواره پشتیبان اصلی سیاستهای رژیم صهیونیستی بوده و هرگز به این رژیم پشت نکرده است.
در ابتدا باید گفت که تولد رژیم صهیونیستی تفکری انگلیسی بوده که به دلایل مختلفی همچون سیاستهای مشهورش در روشن نگاه داشتن آتش اختلافات، نفرت و جنگ در بسیاری از مناطق موجودیت یافت و درواقع، آنچه جزیره انگلیس را به بریتانیا تبدیل کرد، دنبال کردن این دست سیاستها بوده است.
از دیگر سو، تشکیل کشور یهودی در سرزمینی دور به انگلیسیها این امکان را میداد تا از شر یهودیان که زندگی را برای شهروندان این کشور تلخ کرده بودند، رها شوند. نمونههای زیادی از یهودیستیزی در انگلستان را در تاریخ داریم که از جمله باید به اخراج یهودیها از انگلستان توسط ادوارد اول در سال ۱۲۹۰ میلادی یا یهودیستیزی وحشتناک در اوایل قرن بیستم در انگلستان اشاره کنیم که بسیاری از یهودیان را مجبور به زندگی پنهانی کرده بود.
رژیم صهیونیستی با تفکری انگلیسی در یکی از مهمترین مناطق جهان شکل گرفت، اما پس از جنگ جهانی دوم با افول قدرت انگلیسیها و قدرتنمایی آمریکاییها، صهیونیستها نیز حامی جدیدی پیدا کردند. مدافعی که نه تنها با داشتن بمب اتم قدرت افسانهای در جهان پیدا کرده بود بلکه جامعه یهودی سرمایهدار و تأثیرگذاری از تاجران بزرگ تا دانشمندان وحشتزده از سیاستهای هیتلر را میپذیرفت که همگی به آمریکا پناه آورده و به تدریج به دلایل مختلفی در جامعه آمریکایی جایگاه مستحکمی بهدست آوردند.
برخی تحلیلگران قائلند از آنجا که یهودیان شاهرگ حیاتی آمریکا یعنی اقتصاد را در اختیار خود دارند از حمایت آمریکا برخوردارند، در حالی که مسئله فراتر از اقتصاد است زیرا آمریکا به اندازه کل تاریخش به رژیم صهیونیستی کمک مالی و نظامی کرده است.
اما در پاسخی دیگر به این پرسش باید گفت یهود در ساختار سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی و به عبارتی تمام سطوح ساختار این کشور نفوذ کرده است. درواقع یهودیان طی چند سال از فرصتهای موجود در آمریکا استفاده کرده و خود را به جامعه آمریکا تحمیل کردهاند و امروز موجودیت رژیم صهیونیستی نه بهعنوان جغرافیای خارج از آمریکا یا واحد سیاسی مستقل بلکه باید گفت خود واقعی آمریکا در غرب آسیا تعریف میشود. اگر انگلیس، آمریکا و رژیم صهیونیستی را در یک سیستم قرار دهیم، انگلیسیها وظیفه تولید فکر و سیاست، آمریکاییها تأمین ابزار اجرای تصمیم و رژیم صهیونیستی وظیفه عملیاتیسازی را بر عهده دارند.
مهمترین دلیل حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی را میتوان در پروژهای دیگر تحت عنوان تشکیل آمریکاهای کوچک در سایر مناطق دانست با این توضیح که آمریکاییها پس از عبرت گرفتن از دوران استعمار انگلیس و شکست در لشکرکشیهای نظامی متوجه شدند به رژیم صهیونیستی برای حفظ سلطه خود خاصه در منطقه فوق استراتژیک غرب آسیا احتیاج دارند. این حضور بهویژه پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران برای آمریکاییها ضروریتر شد، چراکه به عقیده اندیشمندان غربی با احیای اسلام سیاسی به رهبری ایران، برخورد تمدن اسلامی با مسیحیت اجتنابناپذیر خواهد بود. بنابراین، براساس روایات خودساخته درصدد هستند با ایجاد تمدنی بر پایه تفکرات صهیونیستی حایلی بین دنیای اسلام و مسیحیت ایجاد کنند.
از نظر اوانجلیستها برای ظهور مسیح تشکیل حکومت یهودی ضرورت دارد و همین مسئله که برای اقشار مذهبی آمریکا بسیار با اهمیت است، خوراک رسانههای بزرگ دنیا شده و پشت پرده آن یهودیهای سرمایهدار قرار دارند؛ صهیونیستها برای حفظ بقای خود چنین تفکراتی را القا میکنند تا از نظر اعتقادی نیز قشر مذهبی آمریکا را با خود همراه کنند.
علاوه بر این، شرایط منطقه غرب آسیا و تبدیل شدن ایران به قدرت منطقهای و تأثیر ویژه بر معادلات جهانی مزید بر علت شد تا آمریکاییها بیش از گذشته بر حمایت از رژیم صهیونیستی ادامه دهند تا آمریکای کوچک در این منطقه مهم حضور داشته باشد.
غرب آسیا همچون دیگِ همیشه جوشان است زیرا حاکم شدن صلح و امنیت در غرب آسیا یعنی جمع شدن بساط اقتصادی، اعتقادی، سیاسی و فرهنگی آمریکا و انگلیس از مهمترین نقطه جهان؛ این در حالی است که سرگرم شدن قدرتهای اروپایی و سایر کشورهای تأثیرگذار در تحولات منطقه غرب آسیا تا حدود زیادی بحرانها از سایر مناطق جهان بهخصوص آمریکا و اروپا را کاهش داده و در این راستا رژیم صهیونیستی نقش تولید بحران را بهخوبی ایفا کرده است.
رژیم صهیونیستی با آی پک، صاحبان صنایع و ثروت، تأثیرگذاری در کنگره، روابط با غرب و نفوذ در شورای امنیت، قدرت رسانهای و تسلط بر افکار عمومی توانسته پنجاه و یکمین ایالت آمریکا باشد. بنابراین، دشمن شماره یک منطقه غرب آسیا رژیم جعلی نیست بلکه آمریکا و انگلیس هستند که با پایهگذاری این رژیم منحوس، جنگ و ویرانی را به این منطقه آورده و البته با برنامههای متعدد مانع شکلگیری اتحاد در منطقه غرب آسیا و حاکم شدن صلح و امنیت شدهاند.
محمدرضا عسکری ارمندی، پژوهشگر سیاسی
انتهای پیام