عباس قنبری عدیوی، رئیس بنیاد ایرانشناسی شعبه چهارمحالوبختیاری در گفتوگو با ایکنا در پاسخ به پرسشی مبنی بر جایگاه فرهنگ مردم در اشعار مولوی و با اشاره به اینکه فولکلور یا فرهنگ مردمی عبارتست از دانش عمومی طبقههای جامعه، اظهار کرد: افرادی که شاعر، نویسنده، حکیم، پزشک یا اینها نیستند اما در لایههای مختلف جامعه زندگی میکنند و خبره و دانا هستند، ضربالمثلها، چیستانها، داستانها یا افسانهها را که جزو فرهنگ گفتاری و عامه است، ایجاد میکنند.
وی با ذکر اینکه فرهنگ گفتاری عمدتاً بخش شفاهی فرهنگ یک جامعه را شامل بوده و سینه به سینه نقل میشود، ادامه داد: آنچه باعث شده است که مولوی در این ۸۲۰ سال در بین لایههای مختلف جامعه از عامه مردم تا نخبگان زندگی کند، پشتوانه فرهنگ مردم است که به اشکال گوناگون در آثار او موج میزند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان با تصریح اینکه فرهنگ مردم گونههای متعدد همچون ترانهها، قصهها، زبانزدها، چیستانها و مثلها، دعاها و نفرینها، تعارفها و ... دارد، توضیح داد: این گونهها درواقع حافظ فرهنگ یک سرزمین هستند و اگر دقت کنیم ما با همین ضربالمثلها یا دیگر گونهها همه باورهای عمیق یا اندیشههای فلسفی، اخلاقی و اجتماعی خود را انتقال میدهیم.
قنبری با تأکید بر اینکه آثار مولانا سراسر با فرهنگ مردم عجین است، اظهار کرد: مولوی یک مجتهد و مفسر قرآنپژوه و حدیثپژوه است و براساس دانش علمی و اجتماعی روز، شعر میگوید اما زبانش درواقع زبان طبقههای اجتماعی عمومی است یعنی عالیترین مفاهیم دینی و قرآنی و مهمترین اندیشههای فلسفی و آرمانهای تربیتی و اخلاقی را در قالب داستان و تمثیل و اندرزهای عمومی ساده برای مردم بیان میکند.
وی با ذکر نمونههایی از اشعار مولوی، ادامه داد: برای نمونه وقتی مولوی میخواهد به ما بیاموزد که عمرمان را گرامی بداریم و از دیوار خویشتن برای دستیابی به حقیقت زندگی عبور کنیم و به جاودانگی برسیم، حکایت کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار بر جوی آب را با زیبایی هر چه تمامتر برای مخاطب روایت میکند.
قنبری افزود: مولوی عناصر فرهنگی را ترکیب و در یک قلمرو جغرافیایی، تاریخی، قومی و مذهبی برای مخاطب بیان میکند؛ این شاعر درباره پیامبر(ص) و انبیای الهی یا درباره امیرالمؤمنین(ع) و مبانی دینی سخن میگوید که همه از زبان و فرهنگ مردم است. فرهنگ مردم شامل عناصر زیست مادی مانند خوراک و پوشاک، دستآفریدهها و ... و همچنین عناصر معنوی نظیر آداب و رسوم، باورها، دانشهای محلی، طب سنتی، معماری سنتی و ... است.
این نویسنده و پژوهشگر ادبی با تأکید بر اینکه مولوی از تمام عناصر مادی و معنوی فرهنگ مردم در اشعار خود بهره میبرد، توضیح داد: مولوی درواقع شعر را دستمایه کار معلمی خود قرار میدهد چرا که او معلم دین و اخلاق و انسانیت است. بنابراین نه فقط در بلخ یا ایران قدیم بلکه در روم نیز مشهور خاص و عام است و او را نباید به تاریخ و جغرافیای محدود بدانیم بلکه متعلق به تمام انسانهاست. او در یک خانواده عالم رشد یافته که به تاریخ و فرهنگ ایران مسلط بوده است.
قنبری استفاده مولوی از برخی تعابیر مصطلح در میان عامه مردم را نیز یادآور شد و توضیح داد: برای نمونه در برخی جاها عمداً از اصطلاح «قلف» بهجای «قفل» استفاده کرده تا به زبان عامیانه سخن گفته باشد. متون مولوی سرشار از کنایه و تمثیل، ضربالمثل، حکایت و ... است تا بتواند مفاهیم را به زبان ساده به مخاطب انتقال دهد. حکایتها و داستانهای مولوی بینظیر هستند اما او بهدنبال قصهگویی نیست بلکه گفتمان خودش را در قالب قصه و حکایت بیان میکند. او دانشهای بومی مانند طب و نجوم و گیاهشناسی و ... را در آثارش بیان میکند و هدفش این است که از تمام اینها برای انتقال مفاهیم و اندیشههای والا استفاده کند.
رئیس بنیاد ایرانشناسی شعبه چهارمحالوبختیاری تصریح کرد: پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «المؤمن مرآة المؤمن» یعنی مؤمن آیینه مؤمن است که مولانا اینگونه بازگو میکند: «مؤمنان آیینه همدیگرند، این خبر می از پیمبر آورند.» یا در جای دیگر از آموزه تربیتی و عرفانی سخن میگوید که امروز هم میتوانیم درس بگیریم: «کودکان را میبری مکتب به زور، زانک هستند از فواید چشمکور.» درواقع مولوی به خوبی توانسته آموزههای دینی و تربیتی را با زبان مردم و با واژگان و الفاظ و عبارات مرسوم در کوچه و بازار، صنعت و تجارت و بازرگانی و اصطلاحات عامیانه به آنها منتقل کند و در تعلیم و تربیت مخاطبان موفق باشد.
قنبری بیان قصههای قرآنی با همین رویکرد فرهنگ مردم را نیز یادآور شد و توضیح داد: مولوی سرگذشت پیامبران الهی و اولیا و بزرگان دینی را با همین زبان بازگو یا مباحث تفسیری را بیان میکند. مولوی تلاش دارد زبان شعرش را تا سطح عمومی جامعه پایین بیاورد تا مضامین بلند عرفانی و فلسفی و اخلاقی را با زبانی ساده و عامهفهم به عامه مخاطبان منتقل کند. او بهجای استفاده از الفاظ و تعابیر ثقیل، زبانی را استفاده میکند که غالب مردم دوست دارند و بنابراین در کلاس درس مولانا از همه اقشار و لایههای مردم میتوان یافت و همه شاگرد او هستند.
این مدرس دانشگاه تأکید کرد: مولوی آگاهانه از ادبیات داستانی و زبان قصهپردازی و عامیانه بهره میبرد تا تاریخ اساطیری و مفاهیم والای عرفانی و دینی را بیان کند. او معلم بشریت است و با زبان انسانی سخن میگوید که هدفی جز پاسداشت اندیشه و تعلیم و تربیت انسانها ندارد.
قنبری با بیان اینکه مولوی اشعار مثنوی مولوی مزین به آیات قرآن و احادیث پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) است، تصریح کرد: خدمت بزرگ این شاعر بلندآوازه به دین این است که چندصد آیه و حدیث را در اشعار خود مورد استناد و استفاده قرار داده و آنها را تفسیر و تبیین کرده است. مولوی مباحثی همچون توحید و معاد و مفاهیم دینی را در اشعار خود با بهرهگیری از همین عبارات و اصطلاحات ساده و بیتکلف و نیز باورها و آداب و رسوم که برگرفته از زبان و فرهنگ مردم است، بازروایی میکند.
این نویسنده و پژوهشگر ادبی با تأکید بر اینکه مولوی معلم تمام جهانیان است، افزود: انسانها در پی زیست خوب و مطلوبند و مولوی از فلسفه زیست سخن گفته است و نیاز انسانها به یادگیری، تغییر و تحول را پاسخ میدهد، او اندیشههای عرفانی، اسطورهای، تاریخی، تربیتی و اخلاقی را بهگونهای بازگو میکند که همه انسانهای روی زمین با هر دین و مکتب یا نژاد و زبانی میتوانند از آن بهره ببرند.
قنبری در پایان اظهار کرد: مولوی مانند دیگر شاعران بزرگ ایرانی شاعران جهانی هستند زیرا زبانشان جهانی است و امروز بسیاری از افراد در جایجای جهان با گذشت ۸۰۰ سال از زمان حیات مولانا، با اشعار او ارتباط میگیرند و میبینیم که آثار او به زبانهای مختلف ترجمه یا در قالبهای مختلف همچون فیلم و تئاتر و نقاشی و ... بازروایی و به مخاطبان علاقهمند عرضه میشود و مورد استقبال قرار میگیرد.
انتهای پیام