کد خبر: 4234938
تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۸
مدرس حوزه و دانشگاه تبیین کرد

اهداف مأمون از دعوت امام رضا(ع) به خراسان چه بود

حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی طاهری با تأکید بر اینکه مأمون تلاش داشت قداست و مظلومیت را از تفکر شیعه بزداید، گفت: او امام هشتم(ع) را از مدینه به خراسان دعوت و بخشی از حکومت را به ایشان عطا کرد تا قداست شیعه و مظلومیت حضرت در چشم عموم از بین برود.

مهدی طاهری، مدرس حوزه و دانشگاه

به گزارش ایکنا از چهارمحال‌وبختیاری، حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی طاهری، مدرس حوزه و دانشگاه شامگاه گذشته، ۱۳ شهریورماه در مراسم عزاداری شهادت حضرت ثامن‌الحجج امام رضا(ع) در مسجد امام سجاد(ع) شهرکرد با تسلیت شهادت این امام همام(ع) و با اشاره به اینکه عالم آل محمد(ص) یکی از القاب امام رضا(ع) است که به‌مناسبت جلسات علمی و پاسخ‌گویی به پرسش‌ها در راستای ترویج معارف قرآنی و روایی بود، اظهار کرد: مأمون به‌واسطه سهل بن زیاد نامه‌ای برای حضرت فرستاد و معارفی را که برای اداره جامعه نیاز داشت از حضرت پرسید که ایشان در این نامه مسائل متعددی با موضوعات خمس، زکات، موضوعات بانوان و آقایان و ... مطرح فرمودند.

وی با ذکر اینکه توجه دادن به توحید یکی از نکات برجسته پاسخ امام رضا(ع) به مأمون در این نامه است، ادامه داد: ما در کنار محبت و ارادت به اهل بیت(ع) باید خط و مسیر ایشان را نیز طی کنیم؛ همه ما خداشناس و قدرشناس خدا بوده و در همه امور به خدا توجه داریم یعنی همه ما معتقد به توحید در خالقیت هستیم و شک نداریم که مخلوق خدا هستیم. در این راستا نه تنها مؤمنان به اسلام بلکه پیروان دیگر نحله‌ها و حتی شیطان نیز قائل به خالقیت خدا هستند بنابراین وجه امتیاز ما اعتقاد به توحید در خالقیت نیست.

مفهوم‌شناسی توحید در ربوبیت

طاهری با تأکید بر اینکه توحید اقسام و مراتبی دارد، بیان کرد: یکی از مهم‌ترین وجوه توحید، توحید در ربوبیت است یعنی تربیت عالم به دست خدا انجام می‌گیرد، پرسش اینجاست آیا به همان اندازه که قائل به خالق بودن خدا هستیم به این نیز معتقدیم که تربیت عالم در دست خداست. آیا توجه داریم که مسیر و نسبت تربیت ما با توحید چیست و اگر تربیت توحیدی نباشد، چه مشکلی در جامعه ایجاد می‌شود.

این مدرس حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه امام رضا(ع) در نامه خطاب به مأمون به این تربیت توحیدی توجه می‌دهند، توضیح داد: این تعبیر یعنی آنکه همه انسان‌ها مخلوق خداوند و برای خدا یکسان هستند و هیچ کسی در جامعه انسانی حق ندارد باید و نباید برای بشر ایجاد و یا امر و نهی کند. تنها کسی که به ما امر و نهی می‌کند خداست بنابراین باید مراقب ارتباط با دیگران باشیم، عبد الهی را تنها در حیطه‌ای که خدا به ما اجازه می‌دهد می‌توانیم امر و نهی کنیم. نسبت به فرزند یا همسر مالک نیستیم بلکه امانتداریم و قاعدتاً باید مراقب امانت باشیم، بنابراین توحید در ربوبیت همانطور که نسبت به افراد جامعه توجه دارد نسبت به مدیریت جامعه نیز این توجه را دارد و قائل است که خدا بایدها و نبایدها را تعیین می‌کند.

عدم توجه به توحید؛ عامل ورود به تربیت مشرکانه

طاهری تأکید کرد: یکی از عواملی که باعث رجیم شدن انسان و ورود به تربیت مشرکانه و شیطانی می‌شود، عدم توجه به توحید در ربوبیت بوده و بایدها و نبایدهایی است که نفس انسان صادر می‌کند. در اینجا سبک زندگی انسان‌مدارانه جای خود را به زندگی خدایی می‌دهد و انسان از توحید و خداپرستی دور شده و ربوبیت خدا را در عمل نمی‌پذیرد. چنین انسانی همچون شیطان از درگاه الهی رانده می‌شود زیرا توجه به توحید ندارد.

وی با استناد به آیه 50 سوره طه «قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ»، بیان کرد: خالقیت خداوند قسمی از مفهوم توحید و هدایت‌گری خدا بخش دیگر این مفهوم است و خدا ضمن خلقت انسان، هدایت او را هم در دست گرفته است و انسان باید بر طبق اراده و اختیار خود در مسیر هدایت الهی قرار گیرد. نامه تقریباً مفصل امام رضا(ع) به مأمون برای اداره جامعه از حوزه بایدها و نبایدهای هدایت تشریعی است که جا دارد درس بگیریم. 

طاهری با استناد به تأکید امام رضا(ع) در این نامه مبنی بر حرام اعلام کردن معونت ظالمین و اعتماد به آنها، توضیح داد: کمک به ظلم در هر لایه‌ای از ظلم به خود تا ظلم به دیگران را شامل می‌شود و پرسش اینجاست که چرا حضرت معاونت و ولایتعهدی مأمون را می‌پذیرند. در اینجا پرداختن به مفهوم تربیت سیاسی موضوعیت پیدا می‌کند.

وی ادامه داد: از زیارت جامعه کبیره این نکته را در می‌یابیم که امام(ع) عالم به سیاست است یعنی سیاستگذاری و برنامه‌ریزی برای زندگی اجتماعی بشر در دستان امام(ع) است همچنان که امام خمینی(ره) در صحیفه فرمودند «انبیاء شغلشان سیاست بود» بنابراین اینها که قائلند دین کاری با سیاست و اجتماع ندارد بی‌خاصیتند و به امام جامعه ضرر می‌زنند. 

توصیه امام رضا(ع) به پرهیز معونت ظالمین 

طاهری با تصریح اینکه علویون در زمان خلفای عباسی چندین دوره قیام اساسی داشتند که همه به شکست انجامید، افزود: قیام علویون اول آنکه متصل به قداست بود یعنی آنان تمام حرکات خود را مقدس دانسته و قائل بودند که متصل به امام معصوم(ع) و خداوند متعال هستند. علویون در کنار قداست قائل به مظلومیت تاریخی امامشان بودند زیرا جایگاه امام شیعه که از جانب خداوند تعیین شده همواره مغصوب بوده و بنابراین امام(ع) مظلوم است و هر جا هم که تأثیری داشته به شهادت رسیده و غصب و قتل، دو عامل مظلومیت شیعه است. 

این مدرس حوزه و دانشگاه اظهار کرد: مأمون مکرراً با جریان بی‌قراری علویون با جوشش خون حسین بن علی(ع) مواجه می‌شد و مأمون به‌دنبال آن بود که این قداست و مظلومیت را از تفکر شیعه بزداید تا تاریخ تصور نکند که شیعه همواره مقدس مظلوم بوده است. بر این اساس، بر آن شد تا امام هشتم شیعیان را از مدینه به خراسان دعوت کند و بخشی از حکومت را به ایشان عطا کند تا قداست شیعه و مظلومیت او در چشم عموم از بین برود زیرا کسی که با مأمون باشد مقدس و مظلوم نیست. هانری کربن قائل است تشیع تنها تفکری است که حتی بعد از امام(ع) اتصالشان را به ملکوت قطع نکردند که این اتصال، به جریان شیعه قُدسیت می‌بخشد.

طاهری با تأکید بر اینکه امام رضا(ع) در پذیرش این درخواست مأمون اختیار و اراده نداشت، افزود: مقام معظم رهبری در تعریف تقیه در «کتاب انسان ۲۵۰ ساله» فرمودند: «تقیه به معنی انجام ندادن کار نیست بلکه به معنی پیدا کردن راه جدید برای رسیدن به مقصد است. امام(ع) نباید در جامعه انسداد ایجاد کند بلکه باید راهی جدید را برای حرکت بگشاید لذا ایشان در مدینه همه را جمع کردند و فرمودند برای علی بن موسی الرضا(ع) ندبه و ناله کنید. ایشان از ابتدای حرکتشان، فریاد مظلومیت را سر دادند و در هر کجا توقف داشتند بر حق اهل بیت(ع) تأکید می‌کردند و از جمله در نیشابور حدیث قدسی سلسلة‌الذهب را بیان فرمودند که همچون همه بیانات و گفت‌گوها محور این سخن نیز کلمه لا إله إلّا اللّه و توحید است و بر شرط امام(ع) تأکید می‌کنند.

وی با تأکید بر اینکه نوع مواجهه امام رضا(ع) با مأمون این بود که در هیچ امری دخالت نکنند، بیان کرد: حضرت پیوسته بر ماجرای غصب تأکید کردند که حکومت حق اهل بیت(ع) است که از رسول خدا(ص) به آنان واگذار شده است.

طاهری در پایان گفت: امام رضا(ع) به واسطه دیدارها در مسیر حرکت، شیعیان را متوجه مظلومیت خودشان کردند بنابراین این عالم به سیاست، اتصال تفکر شیعی به ملکوت و معصوم و به قداست و عدالت و مظلومیت را حفظ کردند و ایشان همواره این روحیه بی‌قراری مدام شیعیان برای احقاق حق را امتداد دادند.

انتهای پیام
captcha