اظهار تصدیق در پایان قرائت قرآن؛ به رسم اهل تشیع یا اهل تسنن؟
کد خبر: 4207803
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۶
در گفت‌وگو با ایکنا بررسی شد

اظهار تصدیق در پایان قرائت قرآن؛ به رسم اهل تشیع یا اهل تسنن؟

اهل تشیع عبارت تصدیق را به‌صورت «صدق الله العلی العظیم» و اهل تسنن با حذف کلمه‌ «علی»، به‌صورت «صدق الله العظیم» قرائت می‌کنند. اگر بخواهیم از خود قرآن الگو بگیریم و جمله‌ برتر، جامع‌تر و مناسب‌تر را برای تصدیق در پایان قرائت قرآن انتخاب کنیم، کدام جمله را برمی‌گزینیم؟ «صدق الله العظیم» یا «صدق الله العلی العظیم»؟

قرائت قرآنبه‌مناسبت ماه مبارک رمضان، خبرنگار ایکنا از اصفهان با بررسی موضوع مورد اختلاف قاریان شیعه و سنی در قرائت عبارت «صدق الله العلی العظیم» و حذف یا حذف نکردن لفظ «علی» که آن را به امیرالمؤمنین(ع) تعبیر می‌کنند، گفت‌وگویی با علی‌اکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآن انجام داده است. در اینجا اولین شماره از متن این گفت‌وگو تقدیم خوانندگان می‌شود و در روزهای آینده، ادامه این مبحث دنبال خواهد شد. 

ایکنا ـ راجع به اختلاف شیعه و سنی در قرائت عبارت «صدق الله العلی العظیم» توضیح دهید. 

یکی از آداب مستحب و رایج در قرائت قرآن، قرائت جمله‌ای معروف به «تصدیق» است که درواقع قاری قرآن پس از اتمام قرائتش همراه تعظیم متکلم و کلام، ایمان و باور خودش را به آنچه خوانده است، نشان می‌دهد و می‌گوید آنچه از کتاب خدا خواندم، اعم از لفظ، معنا و محتوا از سوی خداوند است و به تعبیری دیگر، خوانده‌هایش را امضا می‌کند و متعهد می‌شود که به مفاد آنها پایبند بماند. در جمله‌ای کوتاه می‌توان گفت: «تصدیق، اکمال حق تلاوت، تعظیم کلام و متکلم، نماد ایمان و شاخص اعتقادی قاری قرآن است.» 

تا آنجا که ما به یاد داریم و استادان‌مان نیز به ما فرموده‌اند، همواره میان قاریان شیعه و سنی‌مذهب در خصوص عبارت تصدیق اختلاف وجود داشته است، به‌طوری‌ که اهل تشیع عبارت را به‌صورت «صدق الله العلی العظیم» می‌گفته‌اند و اهل تسنن با حذف کلمه‌ «علی» با تصور اینکه این لفظ همان امام علی(ع) است، عبارت را ناقص و به‌صورت «صدق الله العظیم» قرائت می‌کرده‌اند. این تفاوت آنچنان رایج و مشهور شده که به وجه تمایز قاریان سنی و شیعه تبدیل شده است. قصد داریم در ادامه، این موضوع را از چند منظر مورد بررسی عالمانه و بی‌طرفانه قرار دهیم و قضاوت نهایی را به مخاطب بسپاریم. اول، از منظر قرآن. دوم، از منظر روایات. سوم، از منظر عالمان دینی و فقها و چهارم، از منظر عقلی و ترجیح افضل بر فاضل.

ایکنا ـ آیا تصدیق با عبارت «صدق الله العلی العظیم» در قرآن قید شده است؟ 

نخست این موضوع را از منظر قرآن بررسی می‌کنیم. موضوع تصدیق با این معنا و کارکرد در قرآن نیامده، ولی انجام این مستحب، یادآور حقایقی در همین راستاست که قرآن در آیات متعددی متذکر شده است؛ از جمله تأکید بر حقایقی مانند ۱ ـ توجه به مبدأ، مبدع و متجلی قرآن. ۲ ـ اصالت وحی و ما انزل الله و خلوص آن. ۳ ـ عدم وقوع تحریف قرآن و امکان آن. ۴ ـ تحدی در همانندآوری قرآن و محافظت از آن. ۵ ـ صدق و صداقت خدا و رسولش در وعده‌ها و وعیدها. ۶ ـ یادآوری علوّ و عظمت بی‌نهایت و خاص خداوند. ۷ ـ تذکر و اشاره به مصادیق عملی صدق و صداقت در قرآن. ۸ ـ توجه دادن به ارزش‌های والای صدق و صداقت. ۹ ـ نمایش ادب، تواضع و خشوع قاری و ۱۰ ـ اعلام و اعلان فقر و صغر قاری در برابر خداوند غنی متعال. 

شاید مخاطبان ارجمند این مطلب تصور نمی‌کردند که عملی مستحب، به ظاهر ساده و عادی و قرائت فقط چهار کلمه، این همه دامنه و عمق داشته باشد و در حد دوره‌ای کامل از معارف توحیدی و قرآنی قابل بسط باشد. روشن است که هر کدام از این نکته‌های ١٠ گانه، شرح موسع و مفصلی در اندازه‌ یک کتاب می‌طلبد که از قالب این گفت‌وگو که بنابر ایجاز داریم، بیرون است و مطالعه، تأمل و تدبر خود عزیزان را اقتضا می‌کند.

در تحقیق لغوی واژگان «علی» و «عظیم» به نتایج جالب توجهی می‌رسیم. علی به معنای والا و بلندمرتبه از ماده‌ «علو» است که بر ارتفاع، رفعت و بلندا دلالت دارد. ابن‌اثیر می‌گوید: «علی، کسی‌ست که در پایگاه و فرمان، چیزی از او بالاتر نیست» و راغب می‌گوید: «علی، رفیع‌القدر است.» کلمه‌ علی در قرآن ۱۱ مرتبه آمده است؛ پنج بار آن همراه با صفت کبیر، دو بار همراه با صفت عظیم و دو بار با صفت حکیم که همگی برای خداوند و به شکل صفت به کار رفته‌اند: بقره/ ۲۵۵، نساء/ ۳۴، مریم/ ۵۰ و ۵۷، حج/ ۶۲، لقمان/ ۳۰، سبا/ ۲۳، غافر/ ۱۲، شوری/۴ و ۵۱ و زخرف/ ۴. همچنین دو بار به شکل «علیّاََ» برای لسان صدق و حضرت ادریس نبی(ع) در سوره‌ مبارک مریم(س) آمده است.

صفات علی و عظیم در کنار هم برای خداوند در دو آیه آمده است؛ آیه ۲۵۵ سوره بقره معروف به آیت‌الکرسی و آیه‌ چهارم سوره‌ شوری. کلمه‌ «عُلیا» یک‌بار در سوره‌ توبه، آیه‌ ۴۰ و کلمه‌ «اعلی» ۹ بار در قرآن آمده که تعدادی در وصف حضرت رب و بعضی هم در وصف علو مکانی و مقامی مانند ملأ الاعلی، افق الاعلی و مثل الاعلی و همچنین خطاب به حضرت موسی(ع) است. البته در همه‌ قسمت‌هایی هم که در قرآن با عبارت «عَلی کل شیء» مواجه می‌شویم، درواقع علوّ خداوند و احاطه عالی او بر ارکان و اجزای هستی برای ما تبیین می‌شود.

کلمه‌ «اَعلَون» در مقام جمع، خطاب به مؤمنان و به معنای برترین دو مرتبه، کلمه‌ «عُلی» به معنای برافراشته برای آسمان‌ها و درجات بهشت دو بار، کلمات «عِلّیّون» و «عِلّیّین» به معنای نقاط برتر بهشت هر کدام یک‌بار، کلمه‌ «تعالی» به معنای برتر ۱۴ بار و کلمه‌ «متعال» نیز به معنای والامقام برای خداوند یک‌بار در قرآن آمده است.

نکته‌ بسیار مهم و قابل توجه که از این تحقیق لغوی در قرآن تا اینجا به دست می‌آید، این است که در قرآن، کاربرد کلمه‌ «علی» و همه‌ مشتقاتش، کاربرد مثبت و واقعی‌ست؛ یعنی موصوفات به علی و مشتقاتش همه بدون استثنا واقعاََ ممتاز، پسندیده و خوب هستند؛ مانند الله، حضرت رب، درجات و نقاط بهشت، مؤمنان، آسمان‌ها، لسان صدق، مقام ادریس نبی(ع)، ملأ و مثل اعلی. قابل توجه است که کلمه‌ علوّ به معنای سرکشی (نه برتر بودن واقعی) در چهار جای قرآن و مشتقاتش مانند عال، عالیاََ، عالین، علا، تعلنّ و عَلَو برای افراد و گروه‌های منفی، ناپسند و بد آمده که از مجموعه‌ بحث ما خارج است.

کلمه‌ «عظیم» به معنای بزرگ و سترگ، ۱۰۷ بار در قرآن آمده که شش مرتبه آن، وصف خداوند و ۱۰۱ بار آن در وصف غیرخداوند است، اعم از موصوفات مثبت و منفی، واقعی و غیرواقعی. کاربرد کلمه‌ عظیم در قرآن در ۳۲ دسته قرار می‌گیرد، ۳۲ نوع موصوف که سه دسته‌ آن به الله و رب مربوط می‌شود و ۲۹ دسته‌ باقی‌مانده به موصوفات دیگر تعلق گرفته است. عظم و عظام به معنای استخوان و استخوان‌ها ۱۵ بار، کلمه‌ اعظم به معنای بزرگتر سه بار و یعظم و یعظّم هم سه بار در قرآن آمده‌اند.

ایکنا ـ با توجه به این مطالب، در مقایسه دو صفت علی و عظیم، کدام یک بر دیگری افضل است؟ 

با این توضیحات و مقایسه‌ لغوی بین دو واژه علی و عظیم که محور بحث ماست، به این نتایج می‌رسیم: نخست اینکه کاربرد صفت عظیم، عمومی‌ست؛ یعنی همان‌طور که برای اشیای خوب و پسندیده به کار می‌رود، برای اشیای بد و ناپسند هم به کار می‌رود. این مثال‌ها ادعا را روشن و مستند می‌کند: «الله العظیم، رب العظیم، قرآن العظیم، اجر عظیم، فضل العظیم، خُلق عظیم، عرش العظیم» و «عذاب عظیم، کید عظیم، خزی العظیم، حنث العظیم، سحر عظیم، بهتان عظیم، کرب العظیم، اثما عظیما، ظلم عظیم.» این در حالی‌ست که کاربرد صفت «علی» در همه جا خوب و پسندیده است. این مثال‌ها ادعا را اثبات و مستند می‌کند: «هوالعلی الکبیر، هوالعلی العظیم، علیا کبیرا، انه علی حکیم، لسان صدق علیا، لدینا لعلی حکیم، مکانا علیا.»

دوم اینکه صفت عظیم هم برای موصوفاتی که واقعاً باعظمتند، به کار می‌رود؛ نظیر خداوند که عظیم است و هم برای اشیایی که درواقع باعظمت نیستند و فقط از نگاه یک نفر غیرخداوند یا گروه مردم عادی، عظیم محسوب می‌شوند. این مثال‌ها ادعا را واضح و مستند می‌کند: عرش عظیم (تخت ملکه‌ سبا) از نگاه هدهد، سحر عظیم از نگاه تماشاگران صحنه‌ مبارزه‌ حضرت موسی(ع) و ساحران فرعون، کید عظیم از نگاه عزیز مصر و...؛ این در حالی‌ست که صفت «علی» برای موصوفاتی در قرآن به کار می‌رود که واقعاً بلندمرتبه‌اند؛ یعنی از نگاه خداوند هم رفیع و بلندمرتبه به شمار می‌روند که مصادیق آن عبارتند از برای ذات اعلای خدا در مثال‌های یادشده یا برای مقام پیامبرش ادریس(ع) و موهوب پیامبرش ابراهیم(ع)(لسان صدق).

سوم اینکه صفت عظمت در بعضی از موارد قابل دسترسی‌ست؛ ولی صفت علوّ در هیچ شرایطی قابل دسترسی نیست. چهارم اینکه صفت عظمت در بعضی از موارد قابل اندازه‌گیری و مقایسه است؛ ولی صفت علوّ هرگز قابل اندازه‌گیری و مقایسه نیست. به بیان دیگر، گاهی عظمت را می‌توان تصور و تصویر کرد؛ ولی علوّ فقط ممکن است که تصور شود و هرگز قابل تصویر نیست. پنجم اینکه با این نوساناتی که صفت عظیم در کاربرد دارد، در صورت همراه شدن با صفت علی، نوسانش تمام می‌شود و این صفت نقش مکمل و مقوم را ایفا می‌کند و هر دو با هم عظمت و علو عظیم‌ترین و عالی‌ترین موجود هستی یعنی خداوند عالم را بدون ذره‌ای نوسان و تردید به بهترین وجه توصیف می‌کنند.

حال در میانه‌ بحث، با اینکه هنوز همه‌ مستنداتمان را ارائه نکرده‌ایم، از صاحبنظران اهل تسنن می‌پرسیم با این ترجیحاتی که صفت علی بر عظیم دارد، چرا صفت علی را که بدون تردید افضل است، حذف می‌کنید؟ آیا این حذف غیرعلمی، غیرمنطقی و غیرمستدل نوعی تحریف نیست، به‌دلیل نقصانی که در کلام خدا ایجاد کرده‌اید؟ وقتی خداوند خودش را در کتابش، علی و عظیم هر دو با هم توصیف می‌کند، چرا شما یکی از صفات را حذف می‌کنید؟ آن هم صفتی که جامع‌تر، خاص‌تر و بحق‌تر است؟ تا اینجای گفت‌وگو، هیچ‌گونه گرایش مذهبی را دخیل نکرده‌ایم و فقط براساس بحثی علمی لغوی در متن خود قرآن بدون استناد به روایت و نقل قول از کسی پیش رفته‌ایم. اگر پاسخی دارید، بفرمایید. چرا عبارت تصدیق احسن و افضل را کنار گذاشته‌اید؟

ششم، مستندات متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد آیت‌الکرسی، سید آیات قران است. مفسران در علت این وجه تسمیه فرموده‌اند که سید مباحث قرآن، مباحث توحیدی‌ست. در هیچ آیه‌ای از آیات توحیدی قرآن به جامعیت آیت‌الکرسی به صفات جمال، کمال و جلال پروردگار و به‌ویژه به دو اسم حی و قیوم که حاوی اسرار بزرگی هستند، اشاره نشده است. همچنین تنها آیه‌ای‌ست که در سراسر قرآن به کرسی یعنی مدیریت و حاکمیت خداوند بر همه‌ عالم و ملک آسمان‌ها و زمین دلالت دارد.

این آیه‌ عظیم با لفظ جلاله «الله» آغاز می‌شود: «الله لا اله الا هو...» و با عبارت «و هوالعلی العظیم» پایان می‌یابد که هر دو از اسمای حسنای الهی هستند؛ یعنی ابتدا و انتهایش نام خداست و در بین این ابتدا و خاتمه وصف حیات، قیومیت، علم، قدرت، شفاعت، احاطه بی‌نهایت، مدبریت، تدبیر، مالکیت و حاکمیت مطلق اوست.

بدون شک بر همین سیاق، صاحب این کلام آسمانی در سید کلامش، حکیمانه سید خاتمه‌ها را برگزیده که «وهوالعلی العظیم» است و باز در سوره‌ شوری، آیه‌ چهارم که آنجا هم سخن از مالکیت آسمان‌ها و زمین است، همین خاتمه را برگزیده و می‌فرماید: «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ.» 

آیا رواست که کسی این خاتمه حکیمانه را ناقص کند؟ خداوند فقط در یک جا، آیه‌اش را به لفظ منفرد و تنهای «عظیم» ختم می‌کند و آن هم در وصف اهل شمال و جهنم است که در آیات ٢۵ تا ٣٣ سوره حاقه می‌خوانیم: «وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ... خُذُوهُ فَغُلُّوهُ. ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ... إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ.»

در مقایسه با دو آیه‌ قبل یعنی ۲۵۵ و ۴ سوره‌های بقره و شوری در اینجا بحث علم، قدرت، احاطه، مالکیت و حاکمیت الهی و در نتیجه تعالی و علوّ خداوند نیست، بلکه بحث ایمان نیاوردن جهنمیان به خداوندی‌ست که عظیم است و عظمتش، نه علوّش برای همگان قابل درک است؛ پس فقط از صفت عظیم برای الله استفاده شده و حال پرسش این است که چنانچه از روی منطق و انصاف با عنایت به اینکه انتخاب تک‌تک واژه‌ها در قرآن با حکمت الهی‌ست، بخواهیم از خود قرآن الگو بگیریم و جمله‌ برتر، جامع‌تر و مناسب‌تر را برای تصدیق در پایان قرائت قرآن انتخاب کنیم، کدام جمله را برمی‌گزینیم؟ «صدق الله العظیم» یا «صدق الله العلی العظیم»؟

آیا باز هم می‌توان گفت که فرقی نمی‌کند؟ آیا جمله‌ای را از سید آیات قرآن و در حقیقت توحیدی‌ترین آیه‌ قرآن که احتمال وجود اسم اعظم الهی در آن می‌رود، انتخاب کنیم یا جمله‌ای که بیانگر دلیل بدبختی، شقاوت و عاقبت به شری دوزخیان و درواقع اظهار ندامت آنها را حکایت می‌کند؟ کدام فضا مطلوب‌تر است؟ بدون تعصب مذهبی و فرقه‌ای پاسخ دهید که کدام یک افضل و ارجح است؟  

ایکنا ـ چه دلایل دیگری برای اثبات برتری عبارت «صدق الله العلی العظیم» می‌توان اقامه کرد؟

برگردیم به ابتدای صحبت که ١٠ نکته برای اصل تصدیق و هدف از آن‌ برشمردیم و حالا پرسشی دیگر مطرح می‌شود. آیا آن نکات با جمله‌ کامل «صدق الله العلی العظیم» بهتر تحقق می‌یابد یا با جمله‌ ناقص «صدق الله العظیم»؟ نکته‌ دیگر اینکه به نص صریح قرآن و روایات، نزدیک‌ترین حالت انسان به خدا و نمایش اوج بندگی و خاکساری، حالت سجده است. در آیه ١٩ سوره علق می‌خوانیم: «... وَاسْجُدْ وَاقْتَرِب.» به ما سفارش شده که در ذکر سجده چه بگوییم؟ «سبحان ربی العظیم و بحمده» یا «سبحان ربی الاعلی و بحمده»؟ این هم دلیل دیگری‌ست که به برتری علوّ الهی بر عظمتش دلالت می‌کند.

روایات فراوانی در بیان عظمت و موقعیت ویژه‌ آیت‌الکرسی در قرآن و همچنین اثرات قرائت آن برای حفظ ایمان، جان، مال و تقویت حافظه وجود دارد که ما در این صحبت موجز از بیان آنها معذوریم. بسیاری از مفسران قرآن تفسیر مستقل و جداگانه‌ای بر این آیه نوشته‌ و روایات مربوط را در تفاسیرشان متذکر شده‌اند. صاحب الذریعه اسامی بزرگانی که این آیه را جداگانه تفسیر کرده‌اند، در جزء چهارم صفحه‌ ۳۲۹ آورده‌ است.

قرائت این آیه در بعضی از نمازها چون نماز عید غدیر، نماز فضیلت روز جمعه و نماز لیلةالدفن، همچنین ختم مجرب این آیه (٧٠ بار قرائت آیه برای امور مهم) و توصیه‌ به قرائت آن در تعقیبات نمازهای روزانه، از جمله دلایل موقعیت استثنایی این ذروه کلام‌الله است. امام صادق(ع) می‌فرماید: «أَنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ ذِرْوَةً وَ ذِرْوَةُ اَلْقُرْآنِ آيَةُ اَلْكُرْسِيِّ» که ذروه به معنای قله و بالاترین نقطه است. ابوذر غفاری(ره) از وجود مبارک پیامبر (ص) می‌پرسد: «یا رسول الله! ما افضل ما انزل الیک؟ قال: آیت‌الکرسی.» 

حال سؤالی که مطرح می‌شود، این است که چرا جمله‌ پایانی سیدالآیات که مشتمل بر امهات مسائل الهیه است، تحریف می‌شود؟ شایسته است اهل تسنن به‌خصوص قاریان آنها در فضایی خالی از تعصب نزد بزرگانشان این پرسش را مطرح کنند و دلایلی را که در این سخنان آورده‌ایم، با آنان در میان بگذارند، کار اشتباهشان را تصحیح و تصدیق را با جمله‌ کاملش قرائت کنند.

زهراسادات محمدی

انتهای پیام
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
فریدونی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۳/۰۱/۱۲ - ۱۵:۴۸
0
0
سلام علیکم
فاصله کاشان و نراق زیاد نیست. لطفا سری به آداب تلاوت در معراج‌السعادة ملا احمد نراقی بزنید.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۳/۰۱/۲۲ - ۱۱:۰۷
0
0
عبارت «صدق الله العلی العظیم» هویت مذهبی دارد و شیعه با آن شناخته می شود.
این پرچم را با تقلید از قراء اهل سنت واژگون نخواهید.
متاسفانه قرا محترم برای کسب رتبه در کشورهای دیگر از این هویت مذهبی عبور می کنند.
captcha