عبدالمحمد ظفری، هنرمند قرآنی ۴۷ ساله و اهل فرخشهر، دارنده کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه هنر تهران است که نقاشی، خوشنویسی و مجسمهسازی را از اول راهنمایی آغاز کرد و بعد از اخذ دیپلم وارد دانشگاه هنر شد تا این فعالیتهای هنری را جدیتر دنبال کند. این هنرمند قرآنی از سال دوم دانشگاه به خلق آثار هنری با موضوع قرآن کریم علاقهمند شد و نخستین آثارش ملهم از قصههای قرآنی را خلق کرد و در ادامه به خلق آثار هنری با موضوع معارف و مضامین نهجالبلاغه پرداخت.
تدریس در دانشگاه فرهنگیان و دانشگاههای هنر فارسان، اصفهان و یزد از دیگر فعالیتهای این نقاش و مجسمهساز برجسته چهارمحالوبختیاری است. ۲۵ اکتبر، روز جهانی هنرمند بهانهای شد تا با این هنرمند قرآنی استان و آثار او بیشتر آشنا شویم.
ظفری در گفتوگو با ایکنا از چهارمحالوبختیاری با اشاره به ارتباطش با قرآن کریم، اظهار کرد: وقتی در پایه هشتم تحصیل میکردم یک روز در کلاس قرآن تلاوتی داشتم که مورد تشویق معلم قرار گرفتم، معلم به ما گفت در صورت حفظ سوره مبارکه حجرات، نمره درس قرآن شما ۲۰ است. این سوره را در طی یک روز و نیم حفظ کردم و به جلسه امتحان رفتم که با وجود یک اشتباه در تلاوت اما نمره 20 را دریافت کردم.
وی ادامه داد: همین نمره شیرین ۲۰ رشته پیوند بنده با قرآن کریم شد که همچنان این انس و الفت با مصحف شریف را در من ایجاد کرده و تداوم دارد. هنوز هم این سوره را حفظ هستم و از آن در زندگی بهره میبرم.
ظفری تصریح کرد: پس از آن، کتابی نوشته مصطفی زمانی با عنوان داستان پیامبران را خریداری کردم که یک کتاب بدون تصویر بود و آن را همیشه میخواندم و با خودم میگفتم ای کاش میشد نویسنده آن را پیدا کنم و برای تمام داستانها تصاویری طراحی کنم تا اضافه شود. برخی داستانها را هم تصویرسازی کردم یعنی وقتی کتاب را میخواندم تصاویر داستانها به ذهنم میآمد که آنها را اتود و آنالیز و رنگها را گزینش میکردم.
وی افزود: بینهایت تصویر میشود از یک داستان طراحی کرد مثلاً برای داستان قرآنی یوسف و ذلیخا هزار پرده میتوان طراحی کرد اما مهم این است که هنرمند بتواند کل داستان را در یک یا دو صحنه جمع کند که گویا باشد. کمتر اتفاق افتاد که برای یک داستان دچار چالش شوم و بیش از دو تصویر بیاورم و لذا شخص مثلاً با دیدن تابلوی یوسف و ذلیخا آنچه را از داستان میداند در تابلو مشاهده میکند. اگر هم شخص علمی به داستان نداشته باشد با دیدن تابلو تشویق میشود که داستان را مطالعه کند.
این هنرمند قرآنی انتخاب رنگ را مهمترین بخش کار نقاشی دانست و توضیح داد: داستانهای قرآنی در جغرافیای گوناگونی از عراق گرفته تا اورشلیم یا اروپا اتفاق میافتند و هر جغرافیا مستلزم فُرم و رنگ و انواع متفاوت لباسها و پیکرهاست. این انتخابها طبیعتاً نیازمند مطالعات و کسب آگاهی کافی در خصوص سرزمینهای دیگر است که این نیز بخشی از کار هنرمند محسوب میشود.
ظفری به مجموعه ۴۵ اثرش در مورد سرزمین بختیاری نیز اشاره و بیان کرد: بیشتر آداب و رسوم بختیاریها در این تابلوها به تصویر کشیده شده که این آثار در گالری سیف تهران به نمایش درآمد و البته بیش از نصف آثار با سماجت علاقهمندان فروخته شد که این مجموعه نیاز به تکمیل دارد. رنگهای تخت، رنگهای سنتی لباسهای بختیاری، تأثیرات بافتهها بر لباس و بالعکس، چهرههای معرف مرد و زن بختیاری و عناصری نظیر اینها در این تابلوها تصویرسازی شده است.
این مدرس دانشگاه در تشریح برخی آثار نقاشی خود از داستانهای قرآنی، توضیح داد: در تابلوی معراج پیامبر گرامی اسلام(ص)، بنده از رنگهایی استفاده کردم که در تابلوهای با موضوع معراج حضرت مربوط به دوره صفویه استفاده شده است. همچنین ماجرای مخفی شدن پیامبر(ص) در غار برای دور ماندن از چنگال کفار به اذن الهی داستانی بود که از چندین مأخذ به دقت مطالعه کردم، آناتومی کار را بستم و ترکیب رنگها بهگونهای انتخاب شد که نمونههایی از رنگهای قدیمی و باستانی باشد.
این مدرس هنر در دانشگاه تابلوی داستان اصحاب کهف را نیز یادآور شد و افزود: همکارانی که تابلو را دیدند معتقدند که این تابلو یک اثر پستمدرن از آب درآمده است، در این تابلو از رنگهای اروپایی استفاده کردهام و نوع لباسها نیز ملهم از نقاشیهای اروپایی است تا فضای کار با سرزمین اصحاب کهف همخوانی و قرابت داشته باشد.
ظفری بیان کرد: در تابلوی هابیل و قابیل بیننده با یک فُرم پیچیده روبرو است و درختهایی که در این تابلو طراحی شده از نوع درختان بهشتی و متفاوت از درختان زمینی، یعنی القاکننده درخت هستند اما به درختان زمینی شباهت کمی دارند. شکل کار و اندامهای شخصیتها یعنی هابیل و قابیل، بسیار ساده است و از رنگهای تخت، سنتی و قدیمی مورد استفاده قرار گرفته تا قدمتدار بودن داستان به راحتی به بیننده القا شود. همچنین اندامها به گونهای طراحی شده که مخاطب با دیدن تابلو، متوجه اتفاقات و سیر داستان میشود.
وی در خصوص نقاشی مربوط به داستان قربانی کردن اسماعیل، توضیح داد: در این اثر تلاش کردم تا پشتزمینه وارد کار شود و بیننده شاهد صحنهای است که انجام آن برای انسان معمولی بسیار دشوار و سخت است لذا پشتزمینه حرف زیادی برای گفتن دارد. در وهله اول توجه بیننده به خنجر حضرت ابراهیم و نیز طرز قرارگیری اسماعیل در دامان پدر جلب میشود و در حالی که قرار است پیامبر الهی فرزندش را در راه خدا قربانی کند، یک قوچ در پشتزمینه خودنمایی میکند.
ظفری تصریح کرد: در تابلوی مربوط به رؤیای حضرت یوسف مبنی بر سجده یازده ستاره و خورشید و ماه در برابرش، بنده تلاش کردم با عناصری ساده به رنگهای نارنجی و سفید، قرمز و آبی مقوله خواب را به تصویر بکشم و بهنظرم داستان بسیار جذابی است. ستارههایی که در این تابلو آوردهام بسیار گم هستند و شخصیت واضحی نیستند اما حضرت یوسف در این اثر بزرگتر و درخشانتر و واضحتر از ستارگان و حتی خورشید و ماه است. رنگهای پشتزمینه نیز مفهوم و احساس رؤيا را به بیننده القا میکند.
این نقاش هنرمند داستان قرآنی گلستان شدن آتش برای حضرت ابراهیم(ع) را موضوع یکی دیگر از آثار خود عنوان کرد و توضیح داد: عناصری همچون آتش و گل را در این اثر کنار هم آوردهام که البته چندان مهم نیستند، آنچه در تابلو خودنمایی میکند حس راحتی و آسودگی حضرت ابراهیم(ع) در میان شعلههای آتش است که این حس معنوی و الهی حضرت باعث جذاب شدن اثر شده است.
ظفری به نقاشی داستان قرآنی حضرت یوسف و آوردن پیراهن خونآلود یوسف برای پدرش اشاره کرد و افزود: در این اثر حسی که در پیکره حضرت یعقوب(ع) طراحی شده این است که ایشان کشته شدن یوسف را باور نمیکند و نمیپذیرد و این حس به راحتی به بیننده منتقل میشود. در این تابلو همچنین حس دروغگویی برادران هویداست و حضرت یعقوب(ع) وقتی این حس را در چهره پسرانش میبیند دستانش را جلوی صورت میگیرد و به بیننده میگوید که این دروغ را نمیپذیرد.
وی در پایان گفت: تابلوی داستان اصحاب فیل با رویکردی کودکانه طراحی شده و عنصر فیل بهصورت کاملاً واضح در تابلو به چشم میخورد تا کودک به راحتی آن را ببیند، پرندگان نیز به صورت ساده و بدون حجم در اثر مشهود هستند و رنگ پشتزمینه نیز القاکننده گرد و خاک و مه است و خشم را القا میکند تا بیننده با دیدن تصویر به عمق داستان پی ببرد.
انتهای پیام