مفهوم‌شناسی «اَکْرَمَنی بِکَ» در زیارت عاشورا
کد خبر: 4159068
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۷:۰۶
یادداشت

مفهوم‌شناسی «اَکْرَمَنی بِکَ» در زیارت عاشورا

«اکرَمَنی بِکَ» یعنی آنکه اگر صبح محرم بیدار شویم زیر آسمان رو به قبله ایستاده و سه مرتبه بگوییم: «صَلَّى اللَّهُ علیک یا أَبَاعَبْدِاللَّهِ»، ما نیز مشمول کرامت حسین(ع) می‌شویم.

زیارت عاشورا

حجت‌الاسلام والمسلمین اسماعیل رئیسی، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه پیام‌نور چهارمحال‌وبختیاری در یادداشت‌هایی که در اختیار ایکنای چهارمحال‌و‌بختیاری قرار داده است، با رویکرد ارائه درس‌ها و پیام‌های اخلاقی و تربیتی، به تبیین «مضامین دعاها در زیارت عاشورا» می‌پردازد که بخش نخست آن تقدیم مخاطبان ایکنا می‌شود. 

در اولین دعای زیارت عاشورا می‌خوانیم: «فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقَامَكَ وَ أَكْرَمَنِي (بِكَ) أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏» که این فراز زیبا سه مطلب به دست می‌دهد، نخست آنکه یا حسین(ع)، خدا به شما کرامت داد و مقامتان را بالا برد، دوم، «اَکْرَمَنی بِکَ»؛ به خاطر شما به من مقام و کرامت داد و سوم آنکه حال که تو مقام داری و من هم به خاطر تو کرامت دارم، خدایا! از تو می‌خواهم به من توفيق بدهی در حکومت امام زمان(عج) در زمره خون‌خواهان امام حسین(ع) قرار گیرم. تعبیر «أكرَمَ مَقامَکَ» درواقع این موضوع را برایمان آشکار می‌سازد که چقدر خوب است انسان نزد پروردگار کرامت یابد و مورد احترام باشد تا خدا او را بالا برد.

موارد استفاده واژه «مکرم» در قرآن 

در قرآن در سه جا واژه «مکرم» آمده است، یکی در آیه ۲۶ سوره مبارکه انبیاء که قرآن در مورد فرشتگان می‌فرماید: «بَلْ عِبادُ مُكْرَمُونَ» یعنی فرشته‌ها مکرم هستند. کسی که مکرم است معنایش چیست؟ یعنی خدا به او اکرام و عزت، خیر کثیر و قدرت داده است و خدا بلندش کرده و نمی‌گذارد زمین بخورد، مکرم کسی است که خدا او را نگه داشته و حامی اوست. به تصریح آیه ۱۸ سوره حج «وَ مَنْ یهن اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكرَمِ»، اگر کسی را خدا اکرام نکند، تمام عالم هم جمع بشوند نمی‌توانند بلندش کنند. اما خوشا به حال آن کسی که خدا به او اکرام کرده و بالايش برده است. یکی از آن گروهایی که قرآن می‌گوید خدا آنها را بالا برده فرشته‌ها هستند.

مورد دوم تعبیر مکرم در قرآن در مورد «حبیب نجار» است که وقتی آن چند نفر آمدند برای خدا تبلیغ کنند مردم با آنها برخورد کردند، گفتند: شما دروغ می‌گویید و شوم هستید و آن‌ها را مسخره کردند. در این ميان حبیب نجار انسان متدینی بود که دوید و گفت: اینها آدم‌های خوبی هستند به حرفشان گوش بدهید: «وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ» (یس/ 20)، گفت: با نماینده‌های حضرت عیسی برخورد نکنید و به حرفشان گوش دهید چون حرفشان درست است. البته مردم گوش نکردند و حبیب نجار را کشتند. قرآن می‌فرماید: حبیب نجار از کسانی است که خدا او را بالا برد و اکرامش کرد: «قَالَ یا لَیْتَ قَومِي یَعلَمُونَ بِما غَفَرَ لي رَبِّي وَ جَعَلَني مِن المُکرَمینَ» (یس/۲۶، ۲۷). حبیب نجار از پیامبر خدا دفاع کرد و لذا قرآن می‌فرماید: «غَفَرَ لی» اول گناهان حبیب نجار را بخشیدیم، «وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ» و بعد به او مقام دادیم یعنی خداوند هم گذشته‌اش را پاک کرد و هم بالایش برد. 

سومین مورد استفاده از واژه مکرم راجع کسانی است که ۹ صفت داشته باشند؛ سوره معارج را باز کنید خداوند ۹ صفت را برشمرده و می‌فرماید: هر فردی این ۹ تا صفت را داشت یعنی آنان که نماز می‌خوانند، به فقرا کمک می‌کنند، به عهدشان وفا می‌کنند، شهوت جنسی‌شان را حفظ می‌کنند و... آخرش می‌فرماید: «أُولَٰئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ» ؛ این انسان‌ها مكرم هستند. 

امام حسين(ع) «أكرَمَ مَقَامَکَ» هستند. در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم «الاَئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُكَرَّمُونَ» و بر طبق این فراز، اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نیز مكرم هستند. 

می‌دانیم که واژه مقابل اکرام «اهانت» است: «مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ» پرسش اینجاست که چه کسی را خدا اکرام می‌کند و من بنده چه باید کنم تا خدا مرا بالا برد؟ پاسخ به این پرسش‌ها را امیرالمؤمنین علی(ع) در پنج روایت بیان فرموده‌اند که در ادامه اشاره می‌شود. 

اسباب اکرام توسط خداوند  

اولین چیزی که باعث می‌شود خداوند انسان را اکرام کند، گفتن حق است. امام علی(ع) فرمودند: «إِذَا أَكْرَمَ اَللَّهُ عَبْدا أَعَانَهُ عَلَى إِقَامَةِ اَلْحَق» هر کسی از حق دفاع کند خدا اکرامش می‌کند، مثلاً مردی که با همسرش بحث می‌کند اما وقتی دید حق با همسرش است، جرئت داشته باشد بگوید که اشتباه کردم و حق با توست. یا پدر و مادری که اگر فرزندش حرف حساب زد، بگوید درست می‌گویی من سنم از تو بیشتر است اما حق با توست یا کسی که اگر در یک مناظره علمی شرکت کرد وقتی ببیند واقعاً محکوم شده است بپذیرد و بگوید حق با شماست.

ابزار دوم اکرام، مبارزه با نفس است که این امام همام در خصوص نسبت مبارزه با نفس و اکرام در نزد خدا فرموده‌اند: «مَنْ أَهَانَ نَفْسَهُ أَكْرَمَهُ اَللَّه» یعنی هر کسی با نفسش مبارزه کند، خدا او را بالا می‌برد. 

دوست داشتن خداوند سومین ابزاری است که باعث می‌شود خداوند انسان را اکرام کند. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «إذا أكْرَمَ اللّه ُ عَبداً شغَلَهُ بمَحَبَّتِه» یعنی زمانی خداوند بنده‌اش را اکرام می‌کند که به او محبت بورزد. در طلیعه ماه رجب این دعا را می‌گوییم: «أَغْرِسْ فِي قَلْبِي حُبَّ الْمَعْرُوفِ»؛ خدایا! درخت محبت را در دلم بکار، کاری کن مجلس امام حسين(ع) را دوست بدارم. 

چهارمین عاملی که باعث می‌شود خداوند انسان را اکرام کند این است که انسان بدی دیگران را با خوبی جواب دهد. امام علی(ع) در این خصوص فرمودند: «الکریم من جازی الاسائه بالاحسان»، یکی از صفات خدا این است بدی را با خوبی جواب می‌دهد. در دعا می‌خوانیم: «یا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ وَ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ». ای خدایی که زشتی و بدی را می‌پوشانی و خوبی را بزرگ می‌کنی.

حر بن یزید ریاحی یا زهیر بن قین یا ابوالحتوف در مصیبت کربلا چرا در لحظات پایانی به سپاه اباعبدالله(ع) پیوستند؟ ابوالحتوف در صفین جزو سپاه خوارج بوده که مرحوم مجلسی در بحارالانوار و مرحوم سماوی در کتابشان به این شخصیت اشاره دارند. سعد و ابوالحتوف دو برادر هستند که هر دوی آنها در سپاه خوارج بودند اما بعد از ظهر عاشورا بعضی از نقل‌ها دارد توبه کردند و به سپاه اباعبدالله(ع) پیوستند؛ امام(ع) جزای بدی را با احسان و نیکی دادند و کرامت شامل حال ایشان می‌شود. 

پنجمین عاملی که باعث می‌شود خداوند انسان را اکرام کند، اتصال به اهل‌بیت(ع) است. «فَاسْأَلِ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقَامَكَ وَ أكرمنی بک»؛ یا حسین(ع)، تو «أكرَمَ مَقَامَکَ» هستی ما هم دامن تو را می‌گیریم. خدا در تربت قبر امام حسین(ع) شفا قرار داده است.

همه انبیا و ائمه معصومین(ع)مستجاب الدعوة هستند، اما امام هادی(ع) زمانی که بیمار می‌شوند به یک عده‌ای پول می‌دهند و می‌فرمایند: بروید زیر قبه جدم حسین(ع) دعا کنید زیرا اجابت دعا آنجاست. 

امام صادق(ع) در حدیثی فرمودند که ایام زیارت امام حسین(ع) جزو عمر زائر شمرده نشده و از اجلشان محسوب نمی‌‏شود. ایشان همچنین در حدیث دیگری می‌فرمایند: «مَنْ زَارَ يَوْمَ عَاشُورَاءَ فكانما زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ»، کسی که امام حسین(ع) را در روز عاشورا زیارت کند مثل این است که خدا را در عرش زیارت کرده باشد و در دیگر فرازهای حدیث می‌فرماید: مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ علیه السَّلَامُ لیلة النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ - غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تاخر وَ مَنْ زَارَهُ يَوْمَ عَرَفَةَ - كَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ.

اکنون جای این پرسش وجود دارد حال که خدا به امام حسین(ع) این کرامت‌ها را عطا فرموده وظیفه ما چیست؟ اگر صبح محرم بیدار شویم زیر آسمان رو به قبله ایستاده و سه مرتبه بگوییم: «صَلَّى اللَّهُ علیک یا أَبَاعَبْدِاللَّهِ»، ما نیز مشمول کرامت حسین(ع) می‌شویم؛ اتصال به «أكرَمَ مَقَامَکَ» تنها راهکار «اکرَمَنِی بِکَ» است.

نقل است که ام‌ایمن، کنیز حضرت زهرا(س) در راهی به سمت مکه می‌رفت که در مسیر دچار تشنگی و گرسنگی و فقدان راه شد. راه را گم کرد و داشت از تشنگی و گرسنگی هلاک می‌شد.‌ همان جا رو به آسمان کرد و گفت: خدایا من کنیز فاطمه(س) هستم که پیش تو مقام دارد پس به خاطر اتصالم به حضرت زهرا(س) راضی نشو من در این بیابان تشنه بمیرم. یک مرتبه ظرف کنارش آمد و آن را نوشید. پس از آن تا هفت سال و بعضی‌ها نوشته اند تا آخر عمرش دیگر تشنه نشد. این معنای «اکرَمَنِی بِکَ» است. اگر کسی به اهل‌بیت(ع) وصل شد، خدا به او کرامت می‌دهد.

نمونه دیگر مربوط است به غلام امام سجاد(ع) که در مکه دعا کرد: خدایا! قطحی شده باران نمی‌آید، سرش را به سجده گذاشت، گفت: خدایا! سر از سجده بر نمی‌دارم تا باران ببارد. عبدالله بن مبارک می‌گوید: در آن هنگام ناگاه دیدم ابر در آسمان جمع شد و باران شروع به باریدن کرد پس آن غلام را تعقیب کردم و دیدم که به خانه امام سجاد(ع) رفت، فهمیدم به ایشان وصل است. «اکرَمَنی بِکَ» یعنی آنکه غلامی که وصل به امام سجاد(ع) شده دعا می‌کند و باران می‌آید یا ام ایمن که وصل به حضرت زهرا(س) شده در تشنگی دعا می‌کند آب برایش می‌آید و تا آخر عمر تشنه  نمی‌شود.

منابع: التهذیب، بحار الانوار، غرر الحکم،کامل الزیارات، مستدرک، مصباح المتهجد، معارج، من لایحضره الفقیه، وسائل الشیعه

انتهای پیام
captcha