واکاوی یک نگرانی؛ اگر تبلیغ جدی گرفته نشود
کد خبر: 4156133
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۴۰۲ - ۰۶:۵۲
یادداشت

واکاوی یک نگرانی؛ اگر تبلیغ جدی گرفته نشود

در جامعه‌ای که حوزه و روحانیت «متولی دین‌داری مردم» تلقی می‌شوند اگر مسئله «تبلیغ» جدی گرفته نشود، «دین‌داری مردم تضعیف» می‌شود، بسط «معروف» در جامعه کم سرعت می‌شود، «دغدغه‌های دینی» کاهش می‌یابد.جامعه به نوعی «سطحی‌نگری» مبتلا می‌شود و «معارف» منتشر نمی‌شود و همه این‌ها یعنی «انقلاب» در «اهداف انقلاب اسلامی».

عابدین کاظمی نیا، دبیر ستاد مردمی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی چهارمحال و بختیاری

حجت‌الاسلام والمسلمین عابدین کاظمی‌نیا، دبیر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در چهارمحال‌وبختیاری در یادداشتی با موضوع منویات مقام معظم رهبری در جمع مبلغان ناظر بر تبلیغ دینی که در اختیار ایکنای چهارمحال‌و‌بختیاری قرار داده؛ آورده است:

ابتدا چند گزاره زیر را مرور کنیم:

گزاره اول: مخاطب، جمع زیادی از علما، اساتید، طلاب و مسئولان حوزه علمیه و امر تبلیغ هستند و بنا است این مطالب در فضای عمومی نیز منتشر شود.

گزاره دوم: گوینده، فقیه زمان‌شناس و رهبر آگاه به وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه و البته خود از پیشگامان تبلیغ و کاملاً مشرف بر کمبودها و ظرفیت‌ها هستند. 

گزاره سوم: زمان بیان منویات در آستانه ماه محرم، اولین محرم پس از فتنه ۱۴۰۱ و تقویمی است که اگر چند برگه دیگرش ورق بخورد، دومین سال استقرار دولت سیزدهم نیز تمام می‌شود. 

حالا رهبر معظم انقلاب در قامت «دیده‌بان اصلی انقلاب» و با آگاهی از شرایط زمان و «نیازسنجی دقیق»، نسبت به یک نکته مهم و کلیدی هشدار می‌دهند، نکته‌ای که اگر آن‌را نسبت به مجموعه‌ای دیگر فرموده بودند یحتمل حوزه و روحانیت به آسانی از آن عبور نمی‌کرد و مدت‌ها آن‌را موضوع گفتگو، یاداشت، خطبه و ... قرار می‌گرفت.

رهبر عالیقدر انقلاب در جمع طلاب و علما و روحانیون فرمودند: «نسبت به تبلیغ نگرانم. تبلیغ در نگاه حوزه علمیه باید در مرتبه اول باشد. با اطلاعاتی که به من می‌رسد از جهات مختلف، نسبت به تبلیغ نگرانم. این قدر ظرفیت تبلیغ در این کشور انبوه و متراکم و گسترده است که ما اگر چندین برابر آن مقداری که کار می‌کنیم هم کار کنیم، به نظرم این ظرفیت پر نمی‌شود».

واکاوی «چیستی دغدغه» رهبر انقلاب و «چرایی» بیان علنی این نگرانی، آن‌هم زمانی که برخی نهادهای تبلیغی، دوران فعالیت خود یعنی دقیقاً روزهای نگرانی امام جامعه را، با «خطایی محاسباتی»، طلایی‌ترین دوران تبلیغی فلان نهاد و سازمان معرفی می‌کنند، می‌تواند به روشن‌تر شدن ابعاد مسئله و «چگونگی عبور از این چالش» و تبدیل کردن آن به یک «فرصت»، کمک کند.

از این رو یادآوری چند نکته ضروری به نظر می‌رسد:

یکم. تلقی تبلیغ به‌عنوان یکی از غایات اهداف دینی و تربیتی به تصریح آیات قرآن مثل «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا» (احزاب/33) و حتی وجوب تحصیل مقدمات تبلیغ به تصریح آیه نَفْر «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» (توبه/122) حکایت از اهمیت و ضرورت آن در همه دوران‌ها و بالاخص دوران حاضر دارد؛ ضرورتی که هیچ جایگزینی نخواهد داشت.

دوم. «تبلیغ» به معنای «رساندن پیام دین» به «ذهن و قلب مردم» بیشتر از آنکه مُشعر به یک قالب خاص مثل «هجرت» و «منبر» باشد اشاره به نوعی «زیست اجتماعی» است که «مبلغ» بدون واسطه در مرعا و منظر مردم قرار گرفته و با آنان «زندگی» می‌کند. این حضور و زیست است که به «ارتباط»، «اعتماد» و در نتیجه «اثربخشی» منجر خواهد شد. در این مقام، منحصر کردن «تبلغ به شیوه‌های سنتی» ساده‌انگاری و عبور از تبلیغ سنتی به بهانه‌های «استفاده از روش‌های نوین» خطایی راهبردی است.

سوم. تبلیغ به این معنا بیشتر از آنکه یک «شغل» باشد یک «تکلیف» است و مخاطب اصلی آن همه مؤمنان هستند، اما بار اصلی آن بر دوش علما، روحانیون و حوزه‌های علمیه خواهد بود. تکلیفی که در قالبی خاص منحصر نبوده و در اشکال مختلفی نظیر تألیف، رسانه، فعالیت‌های هنری و ... تجلی پیدا می‌کند. اما همچنان و حتی در عصر تکنولوژی «اثر بخش‌ترین» نوع آن، «تخاطب واقعی و مستقیم»، «حضور در اجتماعات ایمانی»، «زندگی و زیست با مردم»، «منبر» و ... است. «طراحی و سیاست‌گذاری»، «تهیه برنامه اقدام» و «تحلیل و ارزیابی خروجی‌ها» به عهده نهاد روحانیت و مجموعه‌های تابعه است که رسالت اصلی‌شان «اقامه دین» است. رسالتی که اگرچه برای آن زحمت‌های فراوانی کشیده شده ولی متولیان آن خصوصاً در سال‌های اخیر در «قامت عمل به این تکلیف» ظاهر نشده‌اند.

چهارم. اما رمز و راز بیان علنی این نگرانی چیست؟ در جامعه‌ای که حوزه و روحانیت «متولی دین‌داری مردم» تلقی می‌شوند اگر مسئله «تبلیغ» جدی گرفته نشود: «دین‌داری مردم تضعیف» می‌شود، بسط «معروف» در جامعه کم سرعت می‌شود، «دغدغه‌های دینی» کاهش می‌یابد جامعه و به نوعی «سطحی‌نگری» مبتلا می‌شود و «معارف» منتشر نمی‌شود و همه این‌ها یعنی «انقلاب» در «اهداف انقلاب اسلامی».

در نظامی که «ایمان مردم»، «پایه اصلی پیدایش و استمرار نظام» است کم‌توجهی به توسعه این ایمان که تبلیغ از اهم ابزار آن می‌باشد، جای نگرانی جدی دارد.

پنجم. حل مسئله تبلیغ و «رفع دغدغه رهبری» در این موضوع نیازمند «همتی فرادستگاهی» است. تمهید مقدمات مختلف امر از طریق دولت و مجلس از طرفی و طراحی و سیاست‌گذاری‌های کلان از طریق شورای عای انقلاب فرهنگی، شورای عالی حوزه علمیه و ... از الزامات اولیه حل مسئله است. 

در کنار این دو، فعال ساختن ظرفیت‌های مختلف زیرساختی، رسانه‌ای، محتوایی، پشتیبانی و ... در سایر نهادها و «رفع تعارض‌های اجرایی و گفتمانی» «حوزه فرهنگ و تبلبغ» نیز از اجزای لاینفک حل مسئله محسوب می شود.

ششم. اشتباه مهم متولیان امر تبلیغ  که در ایجاد این نگرانی رهبر انقلاب مؤثر است، چیست؟ متولیان تبلیغ  در حداقل یک دهه گذشته بیشتر از آنکه در «حفظ تعهدهای ایمانی» طلاب برای امر مهم تبلیغ و «ایجاد حس مسئولیت برای انجام مهم‌ترین رسالت و وظیفه صنفی روحانیت» همت کنند، متمرکز بر آموزش‌های کاربردی تبلیغ شده‌اند، مهارت‌های تبلیغی را آموزش می‌دهند اما مبلغ تربیت نمی‌کنند. مثل دانشگاهی که مهارت‌های دوران عقد را به دانشجویی بیاموزد که اساساً بنای ازدواج ندارد اما در محاسبات خود این مهارت‌آموزی را به تبلیغ ازدواج معنا کند.

هفتم. اگرچه به‌عنوان یک طلبه و مبلغ که سال‌های مختلف عمر خود را به تبلیغ و مسجدداری گذرانده‌ و قالب‌های مختلف تبلیغ سنتی مثل استقرار، گروه تبلیغی، اردوی تبلیغی، تبلیغ مناسبتی و ... را به دفعات تجربه کرده‌ام اما اعتقاد جدی دارم که تأمین زیرساخت‌ها و توجه به الزامات تبلیغ مهم و ضروری است و بدون در نظر داشتن آن‌ها، چالش مهم امروزی حل نخواهد شد، اما معتقدم مسئله اصلی و نگران‌کننده این نبوده است.

«اشتباه‌های مدیریتی»، «کم‌توجهی تشکیلاتی»، «عامل نبودن بخش زیادی از بزرگان»، «راحت‌طلبی»، «تبلیغ را وظیفه اصلی ندانستن» و ... را می‌توان به‌عنوان اصلی‌ترین عوامل ایجاد وضع موجود دانست.

هشتم. تعدد متولیان و سیاست‌گذاران حوزه تبلیغ و برخوردهای سلیقه‌ای ایشان نیز در ایجاد این نگرانی مهم بی‌تأثیر نیست. متأسفانه «نظام برنامه‌ریزی و اولویت‌گذاری» ما در حوزه تبلیغ بیشتر از آنکه محصول «ضوابط» «جمع‌سپاری» «نگاه‌های اسلامی و آرمانی» و «تکلیف‌محوری» باشد، محصول «سلایق و علایق مدیر» در دوره مدیریت اوست که با رفتن مدیر، سیاست‌ها و روش‌ها تغییر می‌کند و گویی همه چیز شروعی دوباره دارد. 

به‌عنوان نمونه مدارس سفیران هدایت از ابتدا با هدف تأمین مبلغ ایجاد شد و امروز با گذشت بالغ بر 15 سال از آغاز این امر، ثمربخش نبودن آن روشن است و البته ده‌ها مثال عینی دیگر نیز ادعای فوق را تأیید می‌کند. 

نهم. ذکر این نکته ضرورت دارد که مسئله تبلیغ با همه نقص‌ها و کاستی‌هایش توسط سلسله جلیله روحانیت، مؤثرترین عامل حفظ دین در جامعه محسوب می‌شود و به قول علامه آیت‌الله جوادی آملی دامت توفیقاته «اکثر و قالب مردم دین خود را از حوزه و روحانیت دارند (بالغ بر 98 درصد)». پیداست که نهاد روحانیت نه تنها موفق بلکه پیشگام توفیقات مختلف است اما توقع از نهاد تبلیغی و نیاز امروز به آن بیشتر از وضع کنونی است.

انتهای پیام
captcha