فلسفه با فکر درباره فکر معنا می‌یابد
کد خبر: 3826556
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۲۳

فلسفه با فکر درباره فکر معنا می‌یابد

گروه اندیشه ــ علم امروز در مورد موجودات سخن می‌گوید و موضوعش حقایق موجود علمی در جهان بیرون است، اما اگر بپرسیم که فکر وقتی در مورد دیگران فکر می‌کند در مورد فکر نیز فکر می‌کند یا خیر مسئله فلسفی است. در مورد ذرات دریایی و .. فکر می‌کنید که علم است، اما وقتی در مورد خود فکر، فکر کنید، در واقع فکر در مورد فکر فلسفی است و همین جاست که فلسفه معنا پیدا می‌کند.

فلسفه با فکر کردن در مورد فکر معنا پیدا می‌کند

به گزارش ایکنا؛ غلامحسین ابراهیمی‌دینانی، استاد برجسته و چهره ماندگار فلسفه، در برنامه تلویزیونی معرفت که شب گذشته، ۲۱ تیر، از شبکه چهار سیما پخش شد به ادامه بحث در زمینه ذات و صفت پرداخت و بیان کرد: این مسئله در ظاهر خیلی ساده است و در مورد ذات و صفت همه انسان‌ها صحبت می‌کنند. هم در مورد ذات و صفات خدا و هم در مورد ذات و صفت همه موجودات صحبت می‌شود. در هر صورت، اگر از صفت صحبت کنیم، چاره‌ای نداریم که موصوفی هم قائل شویم، چون صفت بدون موصوف معنا ندارد. امروزه با پدیدارشناسی مواجه هستیم و به مجرد اینکه از پدیدار صحبت کردید، یعنی چیزی که ظاهر می‌شود، این سؤال به وجود می‌آید که این پدیدار، پدیدآورنده دارد یا اینکه از کجا می‌آید؟

وی در ادامه افزود: نمی‌توانید از پدیدار صحبت کنید، اما از منشأ پدیدار یا پدیدآورنده سخن نگویید. نمی‌توانید از فِنومن سخن بگویید، اما نومِان را نادیده بگیرید. حتی کانت که از فِنومن صحبت کرده، نومِن را مسکوت گذاشته است و علم امروزی این خصوصیت را دارد که می‌گوید چیزی که به آن راه نداریم را کنار می‌گذاریم و بر همین اساس، کانت نیز می‌گوید که از نومان صحبت نمی‌کنم.

ذهن کنجکاو بشر

ابراهیمی‌دینانی تصریح کرد:، اما ذهن کنجکاو بشر با کنار گذاشتن آرام نمی‌شود و همچنان می‌پرسد که آنچه کنار گذاشتید و از روی آن به آسانی عبور کردید، قابل تفکر است یا خیر. انسان سخنگو است و سخن گفتن، فکر می‌خواهد. فکر نیز آرام نیست، بلکه پُرسنده است. سخن با لغت همراه است و بنده در جایی دیدم که یکی از بزرگان حرف خوبی زده و می‌گوید لغت با لوگوس، هم‌ریشه هستند. لوگوس یک لغت یونانی به معنای عقل و خرد و دانایی است و این فرد لغت را با لوگوس متشابه می‌داند البته لوگوس لغت فرنگی و لغت عربی است، اما یک تشابهی بین لغت و لوگوس وجود دارد؛ بنابراین لوگوس یعنی عقل و خرد و لغت نیز بدون فکر و عقل نیست. کسی که فکر دارد، لغت دارد و سخن نیز می‌گوید.

وی در پاسخ به این سؤال که آیا ذهن انسان، اول به سراغ نومِن می‌رود یا فِنومن؟ بیان کرد: البته یک بحث نیز این است که ذهن ما سراغ اشیاء می‌رود یا اشیاء به ذهن ما منعکس می‌شوند. در هر صورت فرقی هم ندارد و ما نیز واردش نمی‌شویم. اما چه ذهن ما به سراغ اشیاء برود یا اشیاء در ذهن ما انعکاس پیدا کنند، پدیدار است و ذهن پدیدارشناس است. به تعبیری ذهن فِنومن است، اما به مجرد اینکه چیزی در ذهن شما پدیدار شد، پدیده است که حکما به صورت ذهنی و علم حصولی تعبیر می‌کنند، اما به مجرد اینکه با ذهن چیزی را به عنوان یک پدیدار درک کردید، فکر می‌کنید که این پدیدار از کجا آمده و به مجرد اینکه فکر کردید که این پدیدار از کجا آمده و پدیدار آمده یا من او را گرفته‌ام، در اینجا مسئله نومن یا ذات مطرح می‌شود.

تقسیم‌بندی پنجگانه از معرفت

این چهره ماندگار فلسفه در ادامه تصریح کرد: علم امروز در مورد حقایق علمی صحبت می‌کند. علم در مورد موجودات و ... سخن می‌گوید و با هر وسیله علمی همه‌چیز را بررسی می‌کند و موضوع علم حقایق موجود علمی در جهان بیرون است، اما اگر بپرسیم که فکر وقتی در مورد دیگران فکر می‌کند در مورد فکر نیز فکر می‌کند یا خیر مسئله فلسفی است. در مورد ذرات دریایی و .. فکر می‌کنید که علم است، اما وقتی در مورد خود فکر، فکر کنید، در واقع فکر در مورد فکر فلسفی است و همینجا است که فلسفه معنا پیدا می‌کند.

وی بیان کرد: انسان با ذهنش فعال است و ذهن غیرفعال نداریم، اما فعالیت‌های ذهن متفاوت است. یک‌وقت در حد محسوسات است و یک‌وقت نیز در حد متخیلات، وهمیات و عقلیات و کسی که ذهن تخیلی دارد، شاعرتر است؛ لذا حتی آدم‌هایی که فکر عقلی نمی‌کنند نیز در خیال هستند و اگر در خیال و عقل نباشند، در حس هستند و بالاخره ذهن فعال است. با فعالیت ذهن معرفت حاصل می‌شود و اگر ذهن فعالیت نکند معرفت هم به‌دست نمی‌آید، لذا معرفت انسانی نتیجه فعالیت ذهن او است.

ابراهیمی‌دینانی در ادامه ضمن ارائه یک نوع تقسیم‌بندی پنجگانه از معرفت تصریح کرد: برخی‌ها معرفت را فقط علمی و یا فلسفی می‌دانند، اما تقسیم‌بندی دیگری نیز وجود دارد. یک مرحله، شناخت اسطوره‌ای است. بشر اولیه دورانی بوده که بیشتر با اسطوره سرگرم بوده و تفکر اسطوره‌ای داشته است و برای دوران زندگی بشر نیز توحش، بربریت و سپس تمدن را مطرح کرده‌اند. البته از نظر کتب آسمانی، اولین بشر که آدم بوده، نبی بوده است، اما امروزی‌ها می‌گویند انسان توحش و بربریت و تمدن را داشته است. در هر صورت این مسئله مسلم است که اسطوره در زندگی انسان نقش دارد.

معرفت دینی و عرفانی

وی در ادامه افزود: مرحله دیگر، معرفت دینی است. باور‌های دینی اعم از خدا و نبوت و ... مسائل دینی است و انبیاء (ع) گفته‌اند و مردم نیز باور دارند و مردم نیز همیشه به دینی باور داشته‌اند که معرفت دینی است. یک نوع معرفت نیز فلسفی است که در حد حس و خیال باقی نمی‌ماند. فیلسوف باور دینی دارد، اما تفلسف و تعقل می‌کند و پرسش فلسفی را مطرح و به آن پاسخ می‌دهد که این پرسش و پاسخ ادامه پیدا می‌کند.

ابراهیمی‌دینانی تصریح کرد: یک نوع معرفت دیگر نیز داریم که معرفت عرفانی است. عرفا اهل شهود و مکاشفه و رویت هستند و از کشفیات صحبت می‌کنند. خیلی با صغری و کبری و استدلال منطقی کاری ندارند و از طریق شهود به نتیجه می‌رسند. به فیلسوف می‌گویند شما مقدمه را طی کنید، اما ما بدون مقدمه به نتیجه رسیده‌ایم. یک نوع معرفت دیگر نیز داریم که معرفت علمی است که با آن سروکار زیادی داریم. علم می‌گوید به آزمایشگاه برو و مشاهده حسی داشته باش و تا زیر ذره را ببین و از آن علم درست کن. همچنین باید این نکته را نیز مورد توجه قرار داد که معرفت اسطوره‌ای فقط به گذشته مربوط است و معرفت علمی بیش از این که به گذشته توجه داشته باشند به آینده نگاه می‌کند.

انتهای پیام

captcha